6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جواب زاکانی به برخی دانشجویان که قصد برهم زدن نظم جلسه را داشتند
شهردار تهران در مراسم گرامیداشت روز دانشجو در دانشگاه شهید بهشتی:
اینها کسانی هستند که تمام هنرشان سطل آشغال آتش زدن هست؛ همان گروههای فشار.
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دشمن فهمیده که دولت جدید میخواهد کار کند، بنابراین فشار را زیاد کرده اند
شهردار تهران در مراسم گرامیداشت روز دانشجو در دانشگاه شهید بهشتی:
مشکل مسکن بخاطر وزیر بی کفایتی است که در دولت قبل گفت افتخار میکنم یک واحد مسکونی نساختم
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیسجمهور :
حتماً یقین داریم ان شاء الله تورم کاهش مییابد و وضع مردم تغییر میکند
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیسجمهور : در کردستان یک آقایی شکلاتی در بازار به من داد ،
چه کردند با این بیچاره! /
میگویند دیکتاتوری ، شما این موضوع را ببینید ، کی دیکتاتور است؟ ؟ ؟ ؟
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
وزیر اطلاعات :
یک منبع آلوده دست چندم اطلاعاتی سازمان سیا به رییسجمهور فرانسه دیکته میکند که چه بگوید/
آمریکاییها اروپا را گروگان گرفتهاند ؛ این تحلیل من نیست ،
یک اطلاعات پنهان است
موضعگیریهای اخیر مکرون علیه کشورمان ، علت دیگری نیز دارد و آن « شناسایی و بازداشت دو مأمور اطلاعاتی فرانسوی » توسط وزارت اطلاعات است/
مهمترین اقدام فرانسه در دشمنی با ایران را هنوز رو نکردهایم
برنامهریزان و حامیان اغتشاش در کشورهای خودشان به آن مبتلا خواهند شد/
اخیراً دولتمردان آلمانی در سفر به اقلیم کردستان با مسلحین تجزیهطلب و تروریست . ملاقات کرده و قول و قرارهایی گذاشتهاند ؛
این رفتارهای غلط قطعاً بی پاسخ نخواهد ماند .
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
استوری بازیکن مراکش بعد از شکست اسپانیا
روی شمشیر نوشته شده :
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
بازی+گر
بازیگر کارش همین است!
بازی کردن و بازی دادن
عاقل نباید بازی بخورد. کارفرما بازی را مشخص می کند و بازیگر فقط مجری است.
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسره ۲۸ کیلو وزنشه!! چاقو
گرفته دستش توییت گذاشته
(خامنهای تسلیمشو…)
عاخه مداد!!!!! توهمینجوری
بری بانک کشاورزی بهت وام
خشکسالی تعلق میگیره
😂😂😂
😂🤦🏻♂️
انتشار به مناسبت تقاضای ناموفق برای اعتصابات بر 💩دازان توهمی
😉✌🏻😂
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
««قسمت بیست و یکم»»
دو روز بعد-لندن
پیتر گزارش کاملی از جلسه ای که با سوزان داشت را در جلسه ای با حضور دو نفر از سران حزب مرکزی سلطنت طلبان ارائه داد.
پیتر گفت: با وجود تفاوت هایی که در روش های ما با سازمان مجاهدین وجود داره، فکر میکردیم اونا حالا که اسم پیمان نوین میشنوند تغییر فاز میدن و با ما هماهنگ تر میشن. اما از وقتی مریم رجوی اسم آلادپوش را آورد و رابط ما که دختری به نام سوزان هست، با آلادپوش ارتباط گرفت و جلسات دو جانبه گذاشتند، متوجه شدیم که اینم یه جونور وحشی هست لنگه مریم و مسعود.
یکی از اون دو نفر که حدودا شصت ساله و لاغر و کوتاه اندام بود و کماندار نام داشت گفت: لابد اینم برداشت کرده که میخوایم ناتوی نظامی علیه رژیم تشکیل بدیم. درسته؟
پیتر جواب داد: اگه به جای مغز تو کله اینا پِشکل گوسفند ریخته بودند، میشد امیدوار بود که تهش یه جاییو سرسبز میکنه. اما از نعمت همینم محرومند. این که مثلا از همشون روشنفکرتره از ما توقع داره بزنیم تو نخِ قیام مسلحانه. میخواد هر چه کِشتیم، یه شبه بر باد بده.
کماندار گفت: خب من توقعی به جز همین از اینا نداشتم. صدام کارشو بلد بود که اینا رو گذاشت گوشتِ جلوی چرخگوشت. اینا به درد همون چرخ گوشت میخورن.
نفر دوم حرف نمیزد. یه پیر مرد گنده و خیکی با سیبیل های بناگوش در رفته. مشخص بود که یه کم مست کرده و چشماشو میمالوند. کماندار رو کرد به طرف اونو و گفت: نظر شما چیه آقا سیا؟
سیا تا اسم خودشو شنید، پیچی تو تن و بدن خودش انداخت و یه کم راست تر نشست که بگه حالم خوبه و گفت: اولا سیا نه و سیاوش! صد دفعه گفتم به من نگو سیا!
کماندار خنده ای کرد و گفت: خیلی خب حالا ... ترش نکن آقا سیاوش! راستی چه کراوات خوش رنگی.
سیا که حتی تا یک متری خودشم نمیدید از بس مست بود، دستی به کراواتش کشید و گفت: دیشب برام خریده. آره ... قشنگه ... میخوای بدمش به تو!
کماندار گفت: خودم قشنگترش گیرم میاد. یکی مامانِ زری واسم خریده ... ندیدم هنوز اما گفته خیلی قشنگه ... لامصب نمیدونم اینارو از کجا پیدا میکنه! گفته گذاشته واسه جشن تولد دختر آقا رضا!
سیا خنده ای از روی مستی کرد و دوباره دستی به کراواتش کشید و گفت: همین بود. اینا ... نگا ... اینو واست خریده بود.
کماندار اخمش تو هم رفت و گفت: نکنه دیشب پیش مامان زری بودی؟
سیا قهقهه ای زد و گفت: آره که بودم. اگه الانم میبینی پاتیلِ پاتیلم، بخاطر مزه ای بود که سرِ صبحونه زحمتش کشید. جات خالی ... عجب مامانی داره این زری بلا!
کماندار که معلوم بود بهش برخورده و انتظار نداشته سیا پیشِ مامان زری باشه، گفت: ای بابا! تو هم از دوره جوونیت یه تپه آباد نذاشتی برامون! رو هر کی نظر داشتیم...
پیتر نذاشت جمله کماندار تمام بشه. کلامشو قطع کرد و گفت: آقایون مگه شما نباید نتیجه جلسه مشورتی امروزو خدمت شاهزاده تقدیم کنید؟
کماندار و سیا خفه خون گرفتند و به حرفای پیتر گوش دادند: ظهر شد و هنوز به نتیجه ای نرسیدیم. جناب سیاوش خان قبلا هم به شما تذکر داده بودم که در کمال صحت عقل و حواس جمعی در جلسه حضور داشته باشید.
سیا ترش کرد و گفت: خفه کار کن بینم! دیگه همینم مونده که تویِ بچه فوفول به من بگی چیکار کنم چیکار نکنم.
کماندار رو به سیا گفت: خب راس میگه این بی پدر. بذار زِرِشو بزنه ببینیم چی باید بگیم به شاهزاده!
پیتر سری از روی تاسف تکون داد و گفت: بذارین ده دقیقه ای جمعش کنم. ببینید ... ما شرایط هزینه نظامی و جنگ داخلی نداریم. این از ما. هیچی. ولی رابطِ ما معتقده که این فرصتو از رجوی و اینا نگیریم.
سیا پرسید: اسمِ رابطت چی بود؟
https://eitaa.com/mohamadrezahadadpour