eitaa logo
🇵🇸🌺یوسف زهرا (عج)🌺🇮🇷
1.6هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
11 فایل
چه انتظار غریبی💞 نه کوششی، نه دعایی💞 فقط نشسته و گوییم💞 خداکند که بیایی💞 کپی مطالب کانال با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان (عج) 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨صلوات با عجل فرجهم، بهترین کار خیر ❤️امام رضا علیه‌السلام: 🔸 در لحظات شبانه روز زیاد صلوات بفرستید و زیاد برای مردان و زنان مومن دعا کنید که صلوات بهترین کار خیر است 🔹وَ أَكْثِرُوا مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ  وَ الدُّعَاءِ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي آنَاءِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَفْضَلُ أَعْمَالِ الْبِرِّ 📚 فقه‌الرضا عليه‌السلام، ص: ۳۳۹. @yayousefezahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی 🍂چه اشکها که در گلو، رسوب شد نیامدی 🍂خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن 🍂خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی 🍂برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه 🍂ولی برای عده‌ای، چه خوب شد نیامدی 🍂تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام 🍂دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نیامدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 دست کشیدم داخل موهایش همان موهایی که تازه کاشته بود!😭 همان موهایی که وقتی با امیرحسین بازی می کرد ، می خندید : « نکش! میدونی بابت هر تار اینا پونصد هزار تومن پول دادم!» یک سال هم نشد.. مشمای دور بدن را باز کرده بودند.. بازتر کردم . دوست داشتم با همان لباس رزم ببینمش .. کفن شده بود . از من پرسیدند : « کربلا ومکه که رفتید ، لباس آخرت نخریدید ؟ » گفتم : « اتفاقأ من چند بار گفتم ، ولی قبول نکرد!» می گفت : « من که شهید می شم ، شهید هم که نه غسل داره نه کفن!» ناراحت بودم که چرا با لباس رزم دفنش نکردند😔 می خواستم بدنش را خوب ببینم! سالم سالم بود ، فقط بالای گوشش یک تیر خورده بود.. وقتش رسیده بود .. همه کارهایی را که دوست داشت ، انجام دادم . همان وصیت هایی که هنگام بازی هایمان می گفت .. راحت کنارش زانوزدم ، امیرحسین را نشاندم روی سینه اش😭 درست همان طور که خودش می خواست . بچه دست انداخت به ریش های بلندش : « یا زینب ، چیزی جز زیبایی نمی بینم! » گفته بود : « اگه جنازه ای بود و من رو دیدی ، اول از همه بگونوش جونت!» بلند بلند می گفتم : « نوش جونت! نوش جونت!» می بوسیدمش ، می بوسیدمش ، می بوسیدمش ..💔 این نیم ساعت را فقط بوسیدمش . بهش گفتم : « بی بی زینب علیهاالسلام هم بدن امام را وقتی از میان نیزه ها پیدا کرد ، در اولین لحظه بوسیدش ... سلام منو به ارباب برسون! » به شانه هایش دست کشیدم .. شانه های همیشه گرمش ، سرد سرد شده بود . چشمش باز شد! حاج آقا که آمد ، فکر کرد دستم خورده یا وقت بوسیدن و دولا راست شدن باز شده ... آن قدر غرق بوسیدنش بودم که متوجه چشم بازکردنش نشدم .. حاج آقا دست کشید روی چشمش ، اما کامل بسته نشد..! آمدند که « باید تابوت رو ببریم داخل حسینیه!» نمی توانستم دل بکنم . بعد از 99 روز دوری ، نیم ساعت که چیزی نبود😭 باز دوباره گفتند : « پیکر باید فریز بشه! » داشتم دیوانه میشدم هی که می گفتند فریز ، فریز ، فریز ... بلند شدن از بالای سر شهید ، قوت زانو می خواست که نداشتم! حریف نشدم... تابوت را بردند داخل حسینیه که رفقا و حاج خانم با او وداع کنند.. زیر لب گفتم : یا زینب ، باز خداروشکر که جنازه رومیبرن نه من رو!💔💔 بعد از معراج ، تا خاکسپاری فقط تابوتش را دیدم . موقع تشييع خیلی سریع حرکت می کردند . پشت تابوتش که راه می رفتم ، زمزمه می کردم : « ای کاروان آهسته ران ، آرام جانم می رود!»😭 این تک مصراع را تکرار می کردم و نمی توانستم به پای جمعیت برسم.. 🌷 @yayousefezahra
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 فردا صبح ، در شهرک شهید محلاتی از مسجد نزدیک خانه مان تا مقبرة الشهدا تشییع شد . همان جا کنار شهدا نمازش را خواندند . یادشب عروسی افتادم ، قبل از اینکه از تالار برویم خانه ، رفتیم زیارت شهدای گمنام شهرک😢 مداح داشت روضه حضرت علی اصغر علیه السلام می خواند . نمیدانستم آنجا چه خبر است ، شروع کرد به لالایی خواندن . بعد هم گفت :همین دفعه آخر که داشت میرفت ، به من گفت : « من دارم میرم و دیگه برنمیگردم! توی مراسمم برای بچه ام لالایی بخون!»😭 محمد حسین ، نوحه ی : « رسیدی به کرب وبلا خیره شو / به گنبد به گلدسته ها خیره شو اگه قطره اشکی چکید از چشات / به بارون این قطره ها خیره شو» را خیلی می خواند و دوست داشت .‌‌.. نمیدانم کسی به گوش مداح رسانده بود یا خودش انتخاب کرده بود که آن را بخواند!😭 یکی از رفقای محمد حسین که جزو مدافعان هم بود ، آمد که « اگه میخواین ، بیاین با آمبولانس همراه تابوت برین بهشت زهرا! » خواهر و مادر محمدحسین هم بودند ، موقع سوارشدن به من گفت : « محمدحسین خیلی سفارش شما رو پیش من کرده . اونجا باهم عهد کردیم هرکدوم زودتر شهید شد ، اون یکی هوای زن و بچه اش رو داشته باشه!» گفتم : « میتونین کاری کنین برم توی قبر؟؟» خیلی همراهی و راهنمایی ام کرد .. آبان ماه بود و خیلی سرد . باران هم نم نم میبارید . وقتی رفتم پایین قبر ، تمام تنم مورمور شد و بدنم به لرزه افتاد .. همه روضه هایی را که برایم خوانده بود ، زمزمه کردم . خاک قبر خیس بود و سرد . گفته بود : « داخل قبر برام روضه بخون ، زیارت عاشورا بخون ، اشک گریه بر امام حسین رو بریز توی قبر ، تاحدی که یه خرده از خاکش گل بشه!»💔 برایش خواندم . همان شعری که همیشه آخر هیئت گودال قتلگاه می خواندند ، خیلی دوستش داشت : « دل من بسته به روضه هات جونم فدات میمیرم برات پدر و مادر من فدات جونم فدات میمیرم برات سر جدا بيام پایین پات جونم فدات میمیرم برات » 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @yayousefezahra
💚 🍂قلب زمین گرفته، زمان را قرار نیست... 🍂ای بغض مانده در دل هفت آسمان، بیا... تعجیل در فرج مولایمان صلوات شبتون‌مهدوی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام مولای من، مهدی جان💚 به‌ هر کجا‌ تو نباشی،چو شام ،تاریک‌ است... به‌ هر کجا قدم‌ بِنَهی،طلوع‌ خواهد کرد... بیا که‌ لشکرِ‌ صهیون ، سقوط‌ خواهد کرد... قسم‌ به‌‌ صبح‌ِ رَفَح ، اوظهور خواهد کرد... برقآمت دلربای مهدی صلوات💞 @yayousefezahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قـرار هر چه دلِ بی قرار می آید امیـد این همه چشم انتظار می آید کجاست منتقمِ خون مــادر سادات همان امیــر که با ذوالفقار می آید 💔یابن الزهرا سلام .... @yayousefezahra
◾️ آجرک الله یامولای یاصاحب العصر و الزمان فی مصیبت امک فاطمه الزهرا سلام الله علیها و ساعدالله قلبک الشریف فی مصیبت جدتک المظلومه ، الشهیده ، المضروبه و لعن الله اعدائکم و محبیهم و محبی محبیهم و تابعیهم و شیعتهم و جعلنا الله من موالیکم و معکم فی الدنیا و الآخره و عجل الله تعالی فی فرجکم الشریف @yayousefezahra
🏴🏳️🏴🏳️🏴 🔳 *حرف‌های مدینه* 🍃 در روزهایی که دختر بزرگوار پیامبر اکرم در بستر بیماری است، مدینه یک دنیا حرف دارد: ◾️ از نگاه‌های پُر‌معنای فاطمه سلام‌الله‌علیها به علی علیه‌السلام که گویا سفارش فرزندانش را می‌کند. ◻️ از نگاه عمیقش به حسن علیه‌السلام که تمنا می‌کند، هرگز از ماجرای محلۀ بنی‌هاشم و کوچه و غلافِ شمشیر با پدر، سخن نگوید. ◾️ از نگاه بغض‌آلودش به حسین علیه‌السلام که گویی با او وعدۀ دیدار می‌گذارد، گاه در تنور خولی، گاه در گودال قتلگاه. ◻️ و از نگاه محبت‌آمیزش به زینب سلام‌الله‌علیها که با نگاهش به او می‌گوید: «همه جا با تو خواهم بود، دخترم! تو تنها نیستی در کربلا با همین دست‌ها به یاری‌ات خواهم آمد.» ◾️ در و دیوار خانهٔ فاطمه سلام‌الله‌علیها هم سخن‌ها دارند؛ هم با فاطمه سلام‌الله‌علیها وداع می‌کنند، هم از او حلالیت می‌طلبند. 🍃 نیش مسمار اگر لب به سخن وا می‌کرد پرده از راز غم فاطمه بالا می کرد 🍃 آستانِ در اگر حقّ تکلّم می‌داشت دشمنان را همه زان واقعه رسوا می‌کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌روایتی از ارادت امام خمینی به روضه حضرت زهرا(س) 🔹️تعظیم شعائر اسلامی از سنت‌های دیرینه شیعیان به ویژه علما و مراجع تقلید است. امام خمینی نیز از جمله عالمانی بود که به مراسمات روضه و عزاداری اهل بیت(ع) اهتمام ویژه‌ای داشت. 🔹️آیت‌الله رسولی محلاتی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده درباره تقید امام خمینی به مراسم سوگواری ایام فاطمیه می‌گوید: امام سالى سه روز در ايام فاطميه روضه برپا مى‌كردند و من در اين ايام، پاى سماور مى‌نشستم و چاى درست مى‌كردم. منبرى امام در روزهاى مذكور، آقاى كوثرىِ پدر بود. ايشان خيلى شيرين و مليح روضه مى‌خواند و از اين لحاظ، شايد بر پسرش برترى داشت. مراسم روضه‌ امام خيلى ساده در منزل خودشان برگزار مى‌شد. 🔹️حضرت امام در پاى منبر مى‌نشست و با حال تأثرانگيز عجيبى، شروع به گريه مى‌كرد. يكى از پزشكان گفته بود بهترين مريض ما امام است، چون هر چه مى‌گوييم بدون كم و كاست اجرا مى‌كند. در مقابل، يكى از منبرى‌ها هم مى‌گفت بهترين مستمع ما امام است، چون با آغاز روضه شروع به گريه مى‌كند. @yayousefezahra
◾️آخرین دعای حضرت زهرا سلام الله علیها 🔹 اسماء، همسر جعفر طیّار نقل می‌کند که : ◾️در لحظه‌های پایانی عمر حضرت زهرا علیها السلام دیدم آن حضرت دستها را به سوی آسمان برآورده، چنین دعا می‌کند: 🔺 «اِلهی وَ سَیِّدی اَسْئَلُکَ بِالذَّیِنَ اصْطَفَیْتَهُمْ وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارَقَتِی اَنْ تَغْفِرَ لِعُصَاةِ شیعَتِی وَ شیعَةِ ذُرِّیَتِی» 🔹«پروردگارا! بزرگوارا! به حق پیامبرانی که آنها را برگزیدی و به گریه‌های حسن و حسین در فراق من، از تو می‌خواهم گناهکاران از شیعیان من و شیعیان فرزندان من را ببخشائی...» 📚 الموسوعة الکبری ج۱۵ ص۱۱۷. 📚 (مشابه در عوالم العلوم ج ۱۱ ص ۸۹۱)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا