نسیم طراوت 🍃
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت 110 بیشتر درآغوش ابوالفضل فرو میرفتم. جسد ابوجعده و بقیه دور اتاق اف
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت 111
جای لگدشان روی دهانم مانده و از کنار لب تا زیر چانه ام خونی بود، این صورت شکسته را در این یک ساعت بارها دیده و این زخم ها برایش کهنه نمیشد که دوباره چشمانش
آتش گرفت.
هنوز سرم را در آغوشش نکشیده بود، این
چند ساعت محرم شدنمان پرده شرمش را پاره نکرده و این زخم ها کار خودش را کرده بود که بیشتر نزدیکم شد،سرم را کمی جلوتر کشید و صورتم را روی شانه اش نشاند.
خودم نمیدانستم اما انگار دلم همین را میخواست که پیراهن صبوری ام را گشودم و با گریه جراحت جانم را نشانش دادم :
مصطفی دلم برا داداشم تنگ شده!
دلم می خواد یه بار دیگه ببینمش!
فقط یه بار دیگه صداشو بشنوم!
صورتم را در شانه اش فرو می کردم تا صدایم کمتر به کسی برسد، سرشانه پیراهنش از اشک هایم به تنش چسبیده و او عاشقانه به سرم دست می کشید تا آرامم کند که دوباره رگبار گلوله در آسمان زینبیه پیچید.
رزمندگانِ اندکی در حرم مانده و درهای حرم را از داخل بسته بودند که اگر از سدّ این درها عبور می کردند، حرمت حرم و خون ما با هم شکسته می شد.
می توانستم تصورکنم تکفیری هایی که حرم را با مدافعانش محاصره کرده اند چه ولعی برای بریدن سرهایمان دارند و فقط از خدا
میخواستم شهادت من پیش از مصطفی باشد تا سر بریده اش را نبینم.
تا سحر گوشم به لالایی گلوله ها بود، چشمم به پای پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی بی دریغ می بارید و مصطفی با مدافعان و اندک اسلحه ای که برایشان مانده بود، دور
حرم می چرخیدند و به گمانم دیگر تیری برایشان نمانده بود که پس از نماز صبح بدون اسلحه برگشت و کنارم ...
ادامه دارد....
نویسنده:ف.و
@yazahra_arak313
نسیم طراوت 🍃
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت 111 جای لگدشان روی دهانم مانده و از کنار لب تا زیر چانه ام خونی بود،
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت 112
نشست. نگاهش دریای نگرانی بود،
نمی دانست از کدام سر قصه آغاز کند و مصیبت ابوالفضل آهن دلم را آب داده بود که خودم پیش قدم شدم :
من نمی ترسم مصطفی!
از اینکه حرف دلش را خواندم لبخندی غمگین لب هایش را ربود و پای ناموسش در میان بود که نفسش گرفت :
اگه دوباره دستشون به تو برسه، من چی کار کنم زینب؟
از هول اسارت دیروزم دیگر جانی برایش نمانده بود که نگاهش پیش چشمانم زمین خورد و صدای شکستن دلش بلند شد :
تو نمیدونی من و ابوالفضل دیروز تا پشت در خونه چی کشیدیدم، نمی دونستیم تا
وقتی برسیم چه بلایی سرتون اومده!
هنوز صورت و شانه و همه بدنم از ضرب لگدهای وحشیانه شان درد میکرد، هنوز وحشت شهادت بی رحمانه مادرش به دلم مانده ترس آن لحظات در تمام تنم میدوید، ولی می خواستم با همین دستان لرزانم باری از دوش غیرتش بردارم که دست دلش را گرفتم و تا پای حرم بردم :
یادته داریا منو سپردی دست حضرت سکینه؟ اینجا هم منو بسپر به
حضرت زینب ...
محو تماشای چشمانم ساکت شده بود، از بغض کلماتم طعم اشکم را می چشید و دل من را ابوالفضل با خودش برده بود که با نگاهم دور صحن و میان مردم گشتم و حضرت زینب را شاهد عشقم گرفتم :
اگه قراره بلایی سر حرم و این مردم بیاد، جون من دیگه چه ارزشی داره؟
و نفهمیدم با همین حرفم با قلبش چه میکنم که شیشه چشمش ترک خورد و عطر
عشقش در نگاهم پیچید :
این حرم و جون این مردم و جون تو همه برام عزیزه!
برا همین مطمئن باش تا من زنده باشم نه دستشون به حرم میرسه، نه به این مردم
نه به تو!
در روشنای طلوع آفتاب، آسمان چشمانش می درخشید و با همین دستان خالی عزم مقاومت کرده بودکه از نگاهم دل کَند و بلند شد، پهلوی پیکر ابوالفضل و مادرش چند لحظه درددل کرد و باقی دردهای دلش تنها
برای حضرت زینب بود که رو به حرم ایستاد.
لب هایش آهسته تکان می خورد و به گمانم با همین نجوای عاشقانه عشقش را به حضرت زینب می سپرد که تنها یک لحظه به سمتم چرخید و میترسید چشمانم پابندش کند که از نگاهم گذشت و به سمت در حرم به راه افتاد.
در برابر نگاهم میرفت و دامن عشقش به پای صبوری ام می پیچید که از جا بلند شدم. لباسم خونی و روی ورود به حرم را نداشتم که از همانجا دست به دامن محبت حضرت زینب شدم....
ادامه دارد....
نویسنده:ف.و
@yazahra_arak313
نسیم طراوت 🍃
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت 112 نشست. نگاهش دریای نگرانی بود، نمی دانست از کدام سر قصه آغاز کند
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت 113
می دانستم رفتن امام حسین را به
چشم دیده و با هق هق گریه به همان لحظه قسمش می دادم این حرم و مردم و مصطفی را نجات دهد که پشت حرم همهمه شد.
مردم مقابل در جمع شده بودند،
رزمندگان می خواستند در را باز کنند و باور نمی کردم تسلیم تکفیری ها شده باشند که طنین "لبیک یا زینب"در صحن حرم پیچید.
دو ماشین نظامی و عده ای مدافع تازه نفس وارد حرم شده بودند و باورم نمیشد حلقه
محاصره شکسته شده باشد که دیدم مصطفی به سمتم می دود.
آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه می درخشید و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفس نفس افتاد :
زینب حاج قاسم اومده!
یک لحظه فقط نگاهش کردم، تازه فهمیدم سردار سلیمانی را می گوید و او از این همه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم میپیچید :
تمام منطقه تو محاصره اس!
نمیدونیم چجوری خودشون رو رسوندن! با 80 نفر و کلی تجهیزات اومدن کمک!
بی اختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم و به خدا حس میکردم با همان
لب های خونی به رویم می خندد و انگار به عشق سربازی حاج قاسم با همان بدن پاره پاره پَرپَر میزد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد :
ببین! خودش کلاش دست گرفته!
سردار سلیمانی را ندیده بودم و میان
رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و
پیشانی اش را در سرمای صبح زینبیه با
چفیه ای پوشانده بود.
پوشیده در بلوز و شلواری سورمه ای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به حرم، گرای مسیر حمله را میداد.
از طنین صدایش پیدا بود تمام هستی اش برای دفاع از حرم حضرت زینب به تپش افتاده که در همان چند لحظه همه را دوباره تجهیز و آماده نبرد کرد.
ما چند زن گوشه حرم دست به دامن حضرت زینب و خط آتش در دست سردار سلیمانی بود که تنها چند ساعت بعد محاصره حرم شکست، معبری در کوچه های زینبیه باز شد
و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سال های بعد بود تا چهار سال بعد که داریا آزاد شد.
در تمام این چهارسال با همه انفجارهای انتحاری و حملات بی امان تکفیری ها و ارتش آزاد و داعش، در زینبیه ماندیم و بهترین برکت زندگیمان، فاطمه و زهرا
بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند.
ادامه دارد...
نویسنده:ف.و
@yazahra_arak313
. 👇تقویم نجومی اسلامی پنجشنبه
✴️پنجشنبه 👈18 آبان/ عقرب 1402
👈24 ربیع الثانی 1445 👈9 نوامبر 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🚖 سفر همراه صدقه باشد.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
👶مناسب زایمان نیست.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت امروز:
مباشرت هنگام زوال مستحب و شیطان نزدیک چنین فرزندی نگردد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز تا ظهر قمر در برج سنبله و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️خرید باغ و زمین کشاورزی.
✳️ارسال کالاهای تجاری به مشتری.
✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✳️قباله و قولنامه نوشتن.
✳️خرید منزل و مسکن.
✳️و امور زراعی و کشاورزی نیک است.
📛ولی امور ازدواجی خوب نیست.
🌗امروز عصر قمر در برج میزان است و از نظر نجومی روز خوبی برای امور زیر است:
✳️مباشرت.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️فروش طلا و جواهرات.
✳️و خوردن نوشیدنی های دارویی خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
👩❤️👨 امشب: امشب ( شب جمعه)،فرزند پس از فضیلت نماز عشاء ، سخنوری توانا و کلامش در جان ها نفوذ کند.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث اصلاح امور می شود
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث دفع صفرا می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب :
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه ی 25 سوره مبارکه "فرقان" است.
یوم تشقق السماء بالغمام و تنزل الملائکه...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده را خصومتی یا گفتگویی ناشایست پیش آید صدقه بدهد تا رفع گردد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد.
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
📚 منبع مطالب :
تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان
@yazahra_arak313
تقویت حس ارزشمندی👇👇
خـــدایـــا شـــکــرت:
من موفق هستم 😇
من جذاب هستم ☺️
من با استعداد هستم ⚽️
من ارزشمند هستم ✌️
من قدرتمند هستم 💪
من خوشگل هستم 👱♀
من شکرگزار هستم 🤲
من امیدوار هستم 🙃
من ثروتمند هستم 💲
من در آرامش هستم 👏
من خوشبخت هستم 😎
من خوش فکر هستم 🧠📚
من خوش شانس هستم 🎲
من سپاسگزار خدا هستم 🤲
من دوست داشتنی هستم 💙
من عزیزدردانه خدا هستم 🙂
من عاشق خدای مهربان هستم 😊
من دارای اعتماد به نفس بالا هستم 😍
خدايا شكرت
خدایا شکرت
@yazahra_arak313
شــــــــــــروع سلسله مباحثــــــ کتاب سه دقیقه در قیامتـــ
18آبان مــــــــــــــاه🪴🪴
حتمــــــــــــا وقت بزاریم و شروع کنیمــ👇
@yazahra_arak313
🌹✨خاصیت سوره های قرآنی(خیلی جالبه)
🌷⇠واقعه: مانع فقر
🌷⇠کوثر: مانع خصومت
🌷⇠ملک: مانع عذاب قبر
🌷⇠فاتحه: مانع خشم خدا
🌷⇠سوره محمد برای اخلاق
🌷⇠سوره جن برای وسوسه
🌷⇠سوره حجر برای برکت مال
🌷⇠کافرون: مانع کفر وقت مرگ
🌷⇠دخان: مانع ترس روز قیامت
🌷⇠سوره تغابن برای ادای قرض
🌷⇠سوره کهف برای بیدار شدن
🌷⇠سوره فتح برای گشایش کار
🌷⇠سوره صف برای فتح و پیروزی
🌷⇠سوره مزمل برای مهر و محبت
🌷⇠سوره حج برای کامل شدن دین
🌷⇠سوره مریم برای هدایت دختران
🌷⇠سوره احزاب برای گشایش بخت
🌷⇠سوره یونس برای بچه دار شدن
🌷⇠سوره جمعه برای پیدا شدن مال
🌷⇠یاسین: مانع تشنگی روز قیامت
🌷⇠سوره اعلی برای هدایت جوانان
🌷⇠سوره حجرات برای زیاد شدن مال
🌷⇠سوره یوسف برای عظمت و بزرگی
🌷⇠سوره مومنون برای به راه راست رفتن
🌷⇠سوره طور برای پایدار بودن و برگشت مال
🌷⇠سوره انبیا برای رها شدن از بند و گرفتاری
🌷⇠سوره اسرا برای شفای مریض و بهانه گیری
🌷⇠سوره حدید برای محکم شدن و آرامش بدن
🌷⇠سوره مجادله برای برای مهر و محبت و معامله
🌷⇠سوره ن والقلم برای آسان شدن و درس خواندن
🌷⇠سوره نمل برای شفا مریض و برآوردن هر حاجتی
خیلیا گرفتارن. امیدورم هر کسی که این متن رو میخونه درهای رحمت خدای مهربون به روش باز بشه و گره مشکلاتش از راه بی گمان باز بشه!
برای همه دعا کنیم.
@yazahra_arak313