فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 صبح امروز؛ صحبتهای خانم پهلوانیزاده همسر یکی از کارکنان ناوگروه ۸۶ ارتش در دیدار با رهبر انقلاب اسلامی
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دوره آموزشی:
<مزاج شـــــــناسی و ارتباط موثر>
🧔مدرس:
استاد صبری
💥شروع دوره:
پنج شنبه ۱۹مرداد ساعت ۸صبح
🏫مکان:
مصلی قدس
برای ثبت نام به آیدی:
@yazahraa1397
👈دوره ویژه ی 🧕
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
هدایت شده از گروه سرود دختران زهرایی،پسران مهدوی
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر معظم انقلاب اسلامی، سربازان دهه نودی خود را برای ساخت تمدن اسلامی- ایرانی (جهاد تمدن سازی)، پیشرفت علم و فناوری (جهاد علم و فناوری) و بسترسازی برای حضور و ظهور امام عصر (عج ا...) (نبرد بزرگ آخر الزمانی)، فراخوانده است🇮🇷✅
اجرای سرود دختران گروه سرود #دختران_زهرایی
در مجتمع گل نرگس
https://eitaa.com/joinchat/2483749283C4a59ca3360
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
#خاطرات_اولین_اربعین
#قسمت_ششم
اومدیم بیرون هوا تقریبا تاریک شده بود دست و پا شکسته به عربی تاکسی گرفتیم البته خوب که دقت می کنم دست و پا شکسته ام نبود یه الف و لام به جمله هامون اضافه می کردیم ولی خداروشکر راننده تاکسی ایرانی خوب می فهمید!
لحظات داشتن سپری می شدن تا رسیدن به ایوان نجف راهی نمانده بود...
خیابون حرم پیاده شدیم گنبد طلایی آقا دیده می شد و دل بی قرار من بی قرار تر...
قرار شد یه جایی ساکن بشیم وسایلمون را بذاریم بعد بریم حرم...
خیلی جالب بود که کنار خونه ایی که امام خمینی سالها نجف درس خوندن یه فندق پیدا کردیم!
فندق به عربی میشه هتل!
اینا گفتم چون لحظه ی بامزه ای بود همسرم وقتی گفت: یه فندق خالی پیدا کردم!
این حس عربی و فارسی صحبت کردن توی عراق خیلی با حال و جذابه برا خودش یه لغت نامه ی جدیده و پر از سوژه های به یاد موندنی!
خلاصه مستقر شدیم دلم بی تاب حرم بود، ولی عارفه خسته بود گاهی وقتها وقتی توی موقعیتش قرار می گیری متوجه میشی چقدر سخته بین تکلیفت و وظیفت با دلت درگیر بشی اما بتونی درست انتخاب کنی ...
چیزی که توی این سفر خیلی برای من پیش اومد!
همسرم که بار اولش نبود خوب متوجه حال من بود که چقدر بی قرار حرمم! مسیر مون تا حرم هم کمتر از سه چهار دقیقه بود
گفت:شما عارفه را خوابش کن من می مونم شما برو زیارت بعد شما بیا من با عارفه میریم که دفعه ی اول خسته هم نباشه خاطره ی خوبی توی ذهنش بمونه!
بعد از خوردن ساندویچ های صبح که همراهمون مونده بودن عارفه خواب رفت و من آماده ی رفتن شدم...
شنیده بودم حرم آقام امام علی (ع) معنویت خاصی داره ولی جداً شنیدن کی بود مانند دیدن!
خیلی خسته بودم ولی شوق حرم خستگی را خسته کرده بود...
خیلی برام جالب بود وقتی رسیدم داخل حرم رفتم سمت ضریح ...
شلوغ بود ترجیح دادم کسی را اذیت نکنم گفتم یه متری ضریح یه گوشه می ایستم زیارتنامه می خونم...
پام را که داخل ضریح گذاشتم حالم منقلب شد عجیب منقلب شد...
شنیده بودم ولی درک نکرده بودم!
بعد از دعا و مناجات مفصل اومدم بیرون با خودم گفتم بذار دوباره برم داخل ضریح، بار اول از شوق زیارت حال همه منقلب میشه!
دوباره پام را داخل ضریح گذاشتم با اینکه خیلی از دعای مفصلی خونده بودم نگذشته بود باز حالم منقلب شد اصلا انگار قدمها تعیین می کردند چه حالی داشته باشی!
دوباره مناجاتی خوندم اومدم بیرون باز با خودم گفتم من که دیگه توان دعا ندارم بذار یک بار دیگه برم ببینم چی میشه بار سوم هم همون اتفاق افتاد!
قدمم به سمت ضریح رفت همون حال مثل بار اول بهم دست داد بله!
شرف مکان بالمکین!
عمری شنییده بودم حرم آقام امام علی(ع) یه جور خاصه ...
حتی اگر خیلی هم بد باشی حس خواهی کرد...
آخر پدر است دیگر...
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
https://eitaa.com/yazahraa_1363
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
#خاطرات_اولین_اربعین
#قسمت_هفتم
گاهی باید در سکوت محض محو عشق شد و ذره ذره طعمش را با حس چشید درست مثل زیر ایوان طلایی نجف...
شب اربعین بود خیلی از جامونده های کربلا توی حرم آقا ذکر و دعا داشتن ولی در مجموع خلوت بود چون خیلی ها کربلا بودن...
داشتم با خودم فکر میکردم باید برای رفتن به کربلا از نجف گذشت!
براستی که تاریخ هم چنین بود
مظلومیت علی(ع) کربلا را رقم زد!
اگرعلت این مظلومیت را نفهمیم
ماجرای کربلا را نخواهیم فهمید!
و چه بسا از یاران حسین جابمانیم!
دل کندن از حرم برام سخت بود ولی دیگه خیلی دیر شده بود باید می رفتم
رسیدم هتل همسرم خیلی نگران شده بود گفت: دیگه خواستی حرم بری با هم بریم...
متعجب گفتم: چرا!
گفت: رفتم پایین قبله را بپرسم چند نفر دیگه ایرانی هم بودن گفتن حواستون باشه دو سه روز پیش یه نفر با اسلحه جلوی صحن آقا چند نفر به رگبار بسته...
درست توجیح شدم ولی نمی دونم چرا ذره ای احساس ترس نکردم بر عکس مسیر کربلا...
اون موقع واقعا امنیت مثل این سالها نبود و چنین اتفاقاتی طبیعی بود...
می خواستیم روز اربعین بریم سمت کربلا که به توصیه ی زائرهای دیگه گفتن دو سه روز صبر کنید
از شدت ازدحام مطمئنا نمی تونید درست استفاده کنید چون من سفر اولم بود همسرم هم گفت بهتر بمونیم تا کربلا بتونی به حرم برسی ...
سه روز نجف موندیم من چون غذای عراقی با سیستم معده ام کنار نمیومد خیلی مشکل غذا خوردن داشتم بنده خدا همسرم کلی گشت تا یه قالب پنیر پیدا کرد تا من از گرسنگی به شهادت نائل نشم!
با همون یه قالب پنیر سه روز رو سر کردم هر چند که اونجا از شوق زیارت گرسنگی و تشنگی فقط بر لذت بخش تر شدن لحظاتت می افزاید و ماندگارترش می کند...
دیگه کم کم نجف داشت شلوغ میشد زائرهای کربلا داشتن بر می گشتند و ما تازه راهی کربلا شده بودیم...
توی نجف با یه پیرمرد و پیرزن همراه شدیم قرار شد که با هم بریم سمت کربلا...
دوتایی با یه عشقی بلند شده بودن از ایران اومده بودن ...
تازه پیاده روی رو رفته بودن دوباره برگشته بودن نجف حالا می خواستن باز برن کربلا که از اونجا بر گردن ایران...
ماجراها داشتیم با هم...
نویسنده :#سیده_زهرا_بهادر
https://eitaa.com/yazahraa_1363
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ گروه جهادی چهارشنبه های زهرایی
👌تقریبا مناسبت و روزی نیست که در قم برنامه نداشته باشند...
💯هر روز برنامه میز مهربانی امر به معروف باطرح مهربانی یه حس خوب دارند👏👏👏
🔻دوست داری کارهاشون رو ببینی و انرژی بگیری؟ 🤔👇
https://eitaa.com/yazahraa_1363
•┈┈•••🌿🌺🇮🇷🌿•••┈┈•
#گروه_جهادی_چهار_شنبه_های_زهرایی
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
💠 چلّه های عبادت و توسل در مسجد مقدس جمکران کلید شهادت است
✅ شهید محسن حججی بعد از چهل شب چهارشنبه توسل در مسجد مقدس جمکران به مسیر دسترسی به شهادت دست پیدا کرد
📌چلّه عبادت در مسجد مقدس جمکران کلید شهادت محسن بود.....
🌹١٨ مرداد سالروز شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی و
روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم گرامی باد🌹
۱۸ مرداد ۱۴۰۲