❌ فوری/ شهر حلب در آستانه سقوط
تروریستهای تحریرالشام از قسمت غربی حلب وارد شهر شدهاند و قسمتهایی از مناطق حلب الجدیده، الحمدانیه، الفرقان و جمعیةالزهرا(س) را در تصرف دارند. / تسنیم
🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ ️ابومحمد الجولانی (فرمانده کنونی عملیات فتح المبین تروریست ها) در اتاق فرماندهی نشسته و در حال مکالمه با نیروهایِ در خطر است و میگوید : در هنگام ورود به حلب به غیرنظامیان احترام بگذارند و به خانه آنها آسیب نزنند ...
⏪ #تزویر به شما امان میدهد
تا مقاومتتان را بشکند
پس از غلبه، شک نکنید
«گردنتان» را خواهد شکست...
#عملیات_روانی
🔴
🔴فوری ❗️
منابع سوری از حرکت گسترده لشکر امام حسین( علیه السلام ) وابسته به سپاه پاسداران از شرق سوریه در مرز با عراق به سمت حلب خبر میدهند
(اخبار جنگ)
❌همه چیز داشت به نفع ایران و جبهه مقاومت پیش میرفت که این اتفاق افتاد!
«خدا بکشه هر که تو را کشت»!
#رئیسی
🔴
◀️عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف (۱۲۷-۴۵ قبل از هجرت)، از بزرگان مکه و قریش و جد پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است. ایشان به حسن تدبیر، مشهور و صاحب کمالات روحی بسیار بود و همه از ایشان اطاعت میکردند. سخاوت او زبانزد و در فصاحت لهجه شهرت داشت. در احوالش آوردهاند که از حکمای قریش شمرده میشد. وی در میان مردم به مستجاب الدعوه مشهور بود. عبدالمطلب پیرو دین ابراهیم بود و هیچگاه بت نپرستید. ایشان موحد بود و خداوند یگانه را میپرستید.
در زمان سیادت وی بر مکه واقعه اصحاب فیل و حمله ابرهه به مکه اتفاق افتاد. ایشان سرانجام در هشت سالگی پیامبر از دنیا رفت و در قبرستان حجون دفن گردید..
نام آن شخصیّت والامقام، «عامر»، پدرش هاشم و مادرش سلمی بود. وقتی به دنیا آمد، پدرش از دنیا رفته بود. وقتی که او بهدنیا پای نهاد، همه اطرافیان از موهای سپیدی که بر سر داشت، تعجب کردند. به همینسبب بهجای اینکه او را با نام اصلیاش (عامر) صدا کنند، وی را شیبه (سپید موی) مینامیدند.
او در کنار جدش قصی ابن کلاب و عبد مناف دفن شده است..
◀️عبد مناف از یک سو پدر هاشم (بزرگ خاندان بنیهاشم) و جد سوم محمد بن عبدالله پیامبر اسلام و از سوی دیگر پدربزرگ امیه بن عبدشمس (بزرگ خاندان بنیامیه) است
🌹علی بن ابیطالب درباره او می گوید: «به خدا سوگند پدر و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد مناف هیچ گاه بتی را پرستش نکردند، از او پرسیدند: پس آنان چه چیزی را پرستش می کردند؟ فرمود: آنها به سوی خانه کعبه نماز می خواندند و تمسک به آیین ابراهیم داشتند.»
علت نامگذاری وی به عبدالمطلب به این قرار است که وی، در حدود ۷ سال یا بیشتر از عمر شریفش را در مدینه، نزد مادر بود. روزی عمویش، مطلب به مدینه آمد تا برادرزادهاش را ملاقات کند. وی یادآوری کرد که پدر او یعنی هاشم، وصیت کرده است تا فرزندش به مکه برود و در میان خاندان گرامیاش و کنار خانه خدا رشد کند. مادر گرامیاش، اظهار کرد که نمیتواند دوری وی را تحمل کند و در نتیجه اجازه نداد تا وی همراه عمویش به مکه برود؛ از اینرو جناب مطلب، اصرار و پافشاری کرد. او گفت که من نمیروم تا شیبه را با خود ببرم؛ زیرا او اینجا غریب و تنهاست و کسی را ندارد. او در اینجا فامیل و تباری ندارد تا از آنها یاری جوید؛ ولی در مکه قبیله و خویشان بسیاری دارد که محبوب و محترمند و بسیاری از کارهای مردم، بهدست آنها و زیرنظرشان اداره میشود. شیبه که اصرارهای عمو و نارضایتی مادر را دید، بهعمویش مطلب گفت تا مادر بزرگوارم راضی نشود، من به مکه نخواهم آمد. سرانجام پس از گفتگوهای بسیار سلمی راضی شد.
مطلب، شیبه را پشت سر خود بر شتر سوار کرد و بهسوی مکه حرکت کردند. هنگامی که آنها وارد آن شهر شدند، مردم گمان کردند این کودک که پشت سر مطلب است، غلام مطلب است؛ از اینرو گفتند که وی «عبدالمطلب» است. این نام، میان مردم رایج و شیبه، به عبدالمطلب، مشهور شد؛ اگرچه مطلب، بارها گفت که وی برادرزادۀ من است و غلام من نیست.
البته برخی هم گفتهاند که رسم عرب بر این است که اگر یتیمی در دامان شخصی رشد کند، عبد آن شخص لقب میگیرد و بههمین دلیل وی را عبدالمطلب نامیدند. عبدالمطلب در مکه بزرگ شد و میان اهالی آن دیار، فردی محترم بود. پس از فوت مطلب، وی بزرگ قریش شد.
او به حسن تدبیر، مشهور بود. همچنین صاحب کمالات روحی بسیار بود و همه از ایشان اطاعت میکردند. سخاوت او زبانزد و در فصاحت لهجه شهرت داشت. در احوالش آوردهاند که از حکمای قریش شمرده میشد. وی در میان مردم به «مستجاب الدعوه» مشهور بود.
در احوال آن بزرگوار آوردهاند که مشروب را حرام میدانست و اهل عبادت بود. یکی از نکاتی که در زندگی حضرت عبدالمطلب دیده میشود، این است که آن جناب، هر سال، هنگام ماه مبارک رمضان، به استقبال آن ماه شریف میرفت. همچنین در آن ماه، فقرا را اطعام میکرد. آن جناب در ماه رمضان، از مردم، کناره میگرفت و در عظمت خداوندگار و جلال الهی، تفکر میکرد.
هرگاه قحطی و خشکسالی روی میداد، مردم، گِرد عبدالمطلب جمع میشدند و آن جناب را با خود به کوهِ «ئیر» میبردند تا برای آنان، طلب باران کند و نعمتها و برکات الهی را خواستار شود. این امر، به علت مستجاب الدعوه دانستن او و نیز دوری از زشتیها و زشتکاران بود. به همینسبب، مردم معتقد بودند که خداوند، درخواست وی را رد نمیکند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴چند وقت دیگه دوستاش استوری میکنن همیشه به یادتیم🤦🏻♂
+ آخه این چه کاریه؟ جای امنتری برای تمرین نیست؟ از اینجا بیفته یه خانوادهی (راننده) دیگه رو هم بدبخت میکنه
اللهم اشف کل مریض
من فوبیای ارتفاع دارم ، پام شل میشه این صحنه هارو میبینم 😄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جشن تروریست ها در اولین شب اشغال حلب
◀️یاد سخنان سیدحسن نصرالله می افتم شب انتخابات ایران..با التماس به مردم میگفت انتخاب شما در همه جبهه مقاومت اثر میگذاره..
ولی امان از وقتی که گوش دیگه حرف حق را نشنوه و دنباله روی هوای نفس بشه..
تک تک افراد در شهادت و ریخته شدن خون این عزیزان شریکند..