#موضوع:مشورت
#حدیث
رسول #اكرم صلى الله عليه و آله
#مشورت كردن با عاقِل خيرخواه،مايه هدايت و ميمنت است و توفيقى است از جانب خداوند،پس هرگاه خيرخواه عاقل،تو را راهنمايى كرد،
مبادا مخالفت كنى كه موجب نابودى مى شود.
📚محاسن جلد2صفحه602حدیث25
#داستان
در شهر مدينه،مردی که در کمال توانگری بود خدمت امام حسين عليه السلام رسيد و با آن حضرت درباره ازدواج #مشورت کرد و گفت: می خواهم با فلان زن که مال و منال زيادی دارد ازدواج کنم،امام حسين عليه السلام فرمودند:اگر با او ازدواج کنی نيازمند و پريشان ميشوي،مدتی نگذشت که آن مرد با #مشورت امام مخالفت کرد و آن زن را به عقد خود درآورد و بعد از مدت کوتاهی همه دارایی و مال او از بين رفت و در کمال فقر و احتياج به سر برد،روزی خدمت امام حسين عليه السلام آمد در حالی که پشيمان شده بود،امام فرمودند:من تو را از اين کار منع کردم؛ولی تو بر خلاف گفته من عمل کردی،اکنون اگر نظر من را ميخواهی با فلان زن ازدواج کن؛که وضع مالی خوبی ندارد،آن مرد به فرمايش امام عمل کرد و روزی زيادی نصيب او شد.
📚کرامات حسينيه و عباسيه صفحه 59
#مشورت
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_می_باشد
#جهت_عضویت_به_روی_آدرس_کلیک_کنید
http://eitaa.com/yazahramadad135
#داستان
وقتى که حاتم طایى از دنیا رفت، برادرش خواست جاى او رابگیرد.
حاتم مکانى ساخته بود که هفتاد در داشت.
هر کس از هر درى که مى خواست وارد مى شد و از او چیزى طلب مى کرد و حاتم به اوعطا مى کرد.
برادرش خواست در آن مکان بنشیند و حاتم بخشى کند!
مادرش گفت:
تو نمى توانى جاى برادرت را بگیرى،
بیهوده خود رابه زحمت مینداز...!!
برادر حاتم توجه نکرد.
مادرش براى اثبات حرفش،
لباس کهنه اى پوشید و به طور ناشناس نزد پسرش آمد و چیزى خواست.
وقتى گرفت از در دیگری رجوع کرد و باز چیزى خواست.
برادر حاتم با اکراه به او چیزى داد.
چون مادرش این بار از در سوم بازآمد و چیزى طلب کرد،
برادر حاتم با عصبانیت و فریاد گفت: تودوبار گرفتى و بازهم مى خواهى؟
عجب گداى پررویى هستى!
مادرش چهره خود را آشکار کرد و گفت: نگفتم تو لایق این کارنیستى؟
من یک روز هفتاد بار از برادرت به همین شکل چیزى خواستم و او هر بار مرا رد نکرد.
✅بزرگان زاده نمیشوند٬
ساخته می شوند..
https://eitaa.com/yazahramadad135