یه نوحه براتون میفرستم دلتون شکست برا خادمان کانال هم دعا کنید 🥺🖤👇🏼
نگاش به سمت آسمون .mp3
723.6K
به شدت پیشنهاد میشه 🥺
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🥺🖤
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
به شدت پیشنهاد میشه 🥺 シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🥺🖤
نگاش به سمت آسمون 🌙🥀
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
به شدت پیشنهاد میشه 🥺 シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦ 🥺🖤
خسته میشد بلند میشد زخمای پا رو میشمرد🥺
#یا_رقیه 🖤🥀
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
خسته میشد بلند میشد زخمای پا رو میشمرد🥺 #یا_رقیه 🖤🥀
زخمای پا تموم میشد 🥺
زخمای دستا رو میدید🥀
از کجایِ روضه آدم توی شام
غریبان می تونه بگه؟!🥺
از گودال بگیم:😞
همه بچه ها رو آورد،
یه روایت میگه:
بی بی زینب همه رو شُمرد
دید رقیه نیست 😢
رد ناله رو گرفت،
رفت،
گشت،
چقدر خانم هی رفت،
هی اومد،
هی رفت
بچه ها رو پیدا کرد.🥺
یه جایی اُم الکثوم کمکش می کرد🖤
بچه هایی رو زیر بُته پیدا کردند🥺
دست گردن هم انداخته بودند😞
همون جا جون داده بودند💔
یه دونه رو زینب رو دست گرفت😓
یه دونه رو اُم الکثوم.
اومد دنبال رقیه داره می گرده
یه وقت دید صداش
از گوشه ی گودال میاد.🥺💔
اومد عزیز دلش رو بغل کرد😢
تو راه که میاد میگه:
عزیزم 💔
مگه تو این بدن رو میشناسی؟🥺
بغض کرده،
نه عمه جان،
اما وقتی داشتم دنبال بابا میگشتم،
هی صدا زدم: اَ بَتا، بابا.
دیدم از گودال صدا میاد:🥺
عزیز دلم، عزیز دلم.
حالا دیگه همه ی دل نگرانی ِ حسین
فقط برای همین سه ساله است.💔
دامن عربیش آتیش گرفته.🥺
یکی از نازدانه ها،
از خیمه بیرون اومد🥀
دوان دوان،
دید پشت سرش دشمن داره میاد🥺
سوار بر اسب،
تا نزدیکش شد،
دستاش رو روی سرش گذاشت
به حالت ِ تسلیم🥺
صدا زد ما بابا نداریم.🥺💔
سوار گفت:
کاری باهات ندارم💔
دلم سوخت💔
اومدم آتیش دامنت رو خاموش کنم🖤
از دشمن که این ها محبت ندیدند😭
هر کی اومده زده،😢
یا تازیانه زده، 😭
یا سیلی زده، 😭
یا گوشواره کنده و رفته.🥺