بـهنظـرتـوندرایـنچنـدروز
کـهآزمـونسراسـریبرگـزارشـدکسـیبـود
کـهخواببمونـه . ؟!
مـنمیگـماونـیکـهیکـمتلاشکـرده
ودغدغـهدارهمحالـه . . .
خـودشکـههیـچ . . پـدرومـادرشـممحالـه
حالاینکـهیـهچیـزدنیـویـه
حالاقبـولبشـمیـانشـم . .
پـسچجـوری
مـابـراینمـازصبـحخوابمیمونیـم . ؟
ومیگیـماصـلانمیتونیـمبیـداربشیـم
ودسـتخـودمـوننیسـتو . .
یعنـیقـدیـهامتحـانواجـبخـدابرامـون
اهمیـتنـدارهودغدغـهنداریـم🚶♂
#ازامشـبنیـتوهمـتکنیـمخوابنمونیـم✋🏻
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
🟣خالص کردن عمل،فقط بخاطر خدا
✳️نقل است که: مرحوم شیخ سبزواری رضوان الله علیه برای عیادت بیماری می رفت و عده ای هم با او بودند.
🔰نزدیک منزل بیمار که رسید، برگشت و نرفت. اطرافیان پرسیدند: آقا چرا تا این جا آمدید و حالا بر می گردید؟
🔆 آقا جواب داد: خطوری به قلبم کرد که بیمار وقتی مرا ببیند، از من خوشش خواهد آمد و می گوید که سبزواری، چه انسان والا و بزرگی است که به عیادت من بیمار آمده است!
⚡️چون داخل نیتم ناخالصی خوش آمدن خلق خدا پیش آمده،حالا برمی گردم
♦️تا هنگامی که اخلاص اولیه را بیابم و این بار تنها برای رضای خدا به عیادت بیمار بیایم....
*🔵چگونه نیتمان را خالص کنیم؟*
⚡️معمولا دوستان پی نتیجه اعمالند؛ مثلا می پرسند این کار را بکنیم ثوابش چیست و...
✳️ اگر انسان پی اینها نباشد یعنی:
به دنبال نتیجه و اینکه عملش چه بلایی را دفع میکند و چه سود و ثوابی می رساند نباشد و هدفش فقط بخاطر رضای خدا باشد آن وقت عملش خالص میشود.
♡اللـ℘ـم؏ـجللولیڪالفـࢪج♡
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
#تلنگر💡
دقت کن چۍ میگے و چکار میکنۍ...
بقیه هم دل دارن:)!
#مواظب_حرفامون_ڪارامون_باشیم✋🏻
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
🔵 #تلنگر
🔵حاج آقا #دانشمند✓⇊
❌حضرت یوسُـف فقط با "یڪ "
زن روبہ رو بود ..
امّـا جوونای ما ، امروز با هزاران
مرد و زن نامحرم مُواجه اند
و ڪار ↵ خیـلـے سختــ تـره ..
و البـته✨ ↵ مقام و پاداشش هم
به همون اندازه بیشتـره↗
🔻از روزگـار و زمانــه ..
و از این بـے بند و باری ..
و از این دوران طولانے
غیبـت مولاے غریبمونـ ..😔
پیش خدااا شڪایت ڪن ..
اشڪـال نداره !
ولــے ..↘
☑️بدون چـه پاداشـے در انتظارتـه
بالاخره ↤ این روزای سخت
تموم میـشنــ 😊 !!
✨و روزی مےرسه ڪه هممون با هم
به این روزای سخت مےخندیم ..😊
و در بهشت با حوریان و غلمان
و هم نشینـے با خدا ، ائمه و پیامبران
🎁🎁شیرینــ ترین لـذّات را حس خواهیم ڪـرد .. ان شاللّه ..↘
♻️بـه امید آن روز هاے خوب وخوش
با قدرت به مُـبارزه با شیطـان پلیـد ادامـــ ⇦ــه بــده !!
💜 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💜
•┈••✾•✨💙✨•✾••┈•
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
•┈••✾•✨💙✨•✾••┈•
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
#تلنگر💡 دقت کن چۍ میگے و چکار میکنۍ... بقیه هم دل دارن:)! #مواظب_حرفامون_ڪارامون_باشیم✋
••|👒💚
حواستون باشه..
وقتی دارین کسیو ناراحت میکنین
و اون میخنده
یعنی داره سعی میکنه بغضش نترکه💔
@yazainab314
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅جایگاه واهمیت زن و خانواده در جامعه
🔹استاد رحیمپور ازغدی
#کلیپ
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
بهراستیاگرخداوند
گریهرابهانساننبخشیدهبود ،
هیچچیزنمیتوانستکدورتیرا
کهباگناهبرآیینهیفطرتشمینشیند
پاك کند . !
- شهیدآوینی🌱'★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
⎆💚
میگن ڪھ وقتـۍ، عاشقـۍ
در فراق معشوقش گریـھ میڪنھ و دلش تنگشـھ،
معشوقـش حتـۍ از راه دور هـم حس میڪنـھ:))🌿
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
💌حاجاسماعیلدولابے:
استغفار امانگاه انسان است؛
یعنے پناهگاه
وقتی گفتے استغفرالله
در پناهخدا هستے
و کجا امنتر و آرامشبخش تراز
آغوش خـدا❤️
#اَستَغفِراللهرَبےوَاتوبالیه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
*نیش زنبور کشنده تر است یا نیش مار؟🤔*
*♻داستان کوتاه و آموزنده♻*
▪روزى زنبور و مار با هم بحثشون شد.
❗مار ميگفت: ادما از ترسِ ظاهر ترسناك من ميميرند؛ نه بخاطر نيش زدنم!
❌اما زنبور قبول نمى كرد.
مار هم براي اثبات حرفش، به چوپانى که زير درختى خوابيده بود؛ نزديک شد و رو به زنبور گفت:
من چوپان رو نيش مى زنم ومخفى ميشم ؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمايى کن!
‼مار چوپان را نيش زد و زنبور شروع كرد به پرواز بالاى سر چوپان.
❕چوپان از خواب پريد و گفت:
▪اى زنبور لعنتى! و شروع به مکيدن جاى نيش و تخليه زهر کرد.
مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد.
سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه ديگه اى کشيدند:
❗اينبار زنبور نيش زد و مار خودنمايى کرد!
چوپان از خواب پريد
و همين که مار را ديد، از ترس پا به فرار گذاشت!
*او بخاطر وحشت از مار، ديگر زهر را تخليه نكرد وضمادى هم استفاده نکرد...*
*چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نيش زنبور مرد!*
♻ *خيلى ازبيمارى ها و مشكلات هم همين جورين؛ و ادما فقط بخاطر ترس از آنها، نابود ميشوند. پس همه چى بر مى گرده به برداشت ما از زندگى و شرايطى كه توشيم. واسه همين بهتره ديدگاه مون و به همه چى خوب كنيم*
*💔"مواظب تلقين هاي زندگي خود باشيد...!"*
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#فصل_دوم
#قسمت_بیست_پنج
#از_روزی_که_رفتی
ارمیا معنای آن نگاِه گریزان را خوب میدانست! کمی درد داشت اما گفت:
_با صدرا و محمد هماهنگ میکنم دسته جمعی بریم مشهد، برای دستبوس آقاباید برم! من شما رو از امام رضاعلیه السلام دارم.
آیه خجالت کشید؛ ارمیا میدانست دردش چیست و گاهی چقدر اینکه دردت رابدانند، خجالت دارد...
آیه لباسهایش را پوشیده بود و چادرش را روی سرش مرتب میکرد که صدای دراتاق آمد. کسی به در میزد و در این روزسه نفره، او کسی نبود جز ارمیا!
آیه: بفرمایید داخل!
ارمیا سر به زیر وارد شد. نگاهش را به پاهایش میخ کرده بود و سرش را بلندنمیکرد. آیه نگاهش را بلند کرد و آه ازنهادش بلند شد. عکسهای سید مهدی...
برای خودش سری تکان داد و برایحواس پرتش افسوس خورد.
ارمیا: ببخشید میشه من زینب رو ببرم پارک؟
آیه: برای بیرون بردن دخترتون از من اجازه میگیرید؟
ارمیا با احتیاط سرش را بالا آورد و به چشمان آیه دوخت:
_پس اگه اینطوره برای بیرون رفتن باشما هم لازم به اجازه گرفتن نیست؟
آیه سرش را پایین انداخت:
_ساعت دو کارم تموم میشه، اگه دوست دارید با زینب بیایید دنبالم. امروز آقاصدرا ما رو میرسونه. کلید ماشین دم در
آویزونه.یه دست ازکلید خونه همهمونجاهست،دادم برای شما درست کردن.
حس شیرینی که در جان ارمیا ریخته شدشیرینتر از عسل بود. همین است که میگویند قند در دلم آب میشود؟
ارمیا لبهایش به لبخندی شیرین باز شد..ـ
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
🌻
🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻