🆔 @yazainab314 ✳️دستورالعمل رفع گرفتاری از سید علی آقای قاضی(قدس سره) 📌حاج شیخ علامه انصاری لاهیجی که از شاگردان مرحوم قاضی هستند،‌ میفرمودند:     🔵روزی از استادالعرفا سیدعلی قاضی(قدس سره) پرسیدم که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، و در بن‌بست کارها به چه ذکر مشغول شوم تا گشایش یابم؟ در جواب فرمودند:     🔴«پس از پنج مرتبه صلوات و آیةالکرسی، در دل خود (بدون آوردن به زبان) بسیار بگو: 🔅«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تَشاء»🔅 تا ان شاء الله گشایش یابد.     🔵علامه انصاری فرمودند: من در مواقع گرفتاری‌های صعب و مشکلات لاینحل به این دستور عمل کردم و نتیجه‌های عجیب گرفتم.     📌«من کان هَمّه الله کفاه الله فی جمیع همومه»  🦋اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🦋 . @yazainab314

@yazainab314

@yazainab314

🚨 پیشگویی عجیب شهید سلیمانی از شروع جنگ سنگین بعد از جنگ‌ با داعش ✍ یکی از مدافعان حرم می‌گوید در پایان جنگ با داعش حاج قاسم سلیمانی به قرارگاه آمد. آمده بود به بچه‌ها خدا قوّت بگوید نشستم کنارش گفتم: حاجی جنگ دیگه تموم شد با اجازتون من برگردم سر درس و زندگیم، بغضم را فرو بردم و گفتم سفره جنگ را جمع کردند ما جا موندیم از قافله‌ی شهدا برای ما دعا کنید. حاجی دستم را گرفت توی دستش و فشار داد و گفت: فلانی خیلی عجله نکن به زودی یک جنگ سنگینی خواهیم داشت که همه شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم آرزو می‌کنند کاش بودند و در این جنگ کنار شما می‌جنگیدند! 📙 کتاب سلیمانی عزیز، ص ۱۹۴ راوی حجت الاسلام محمد مهدی دیانی ✅@yazainab314

#حدیث_روز #امام_محمد_باقر_ع زمانے بر مردم مے‌آید ڪہ امام و پیشواے آنان غیبٺ مےڪند پس خوشا بہ حال ڪسانے ڪہ در آن زمان بر فرمان ما استوار و ثابٺ قدم باشند 📗 بحارالانوار ، جلد۵۲ @yazainab314

🌸🌸 🌸🌸🌸 یکی روز یک دختر خانمی شال نازک انداخته بود و لباس چسبان و کوتاه داخل مشهد خیلی زننده بود و به چشم میومد در حالی که در تهران خیلی هم پوشیده بود داشتیم حرکت میکردیم یهو دیدم زینب سادات وایساد اولش نفهمیدم چی شده من داشتم راهمو میرفتم اخه برای من که ازتهران در مشهد بودم خیلی زنندگی نداشت به دوستم گفتم چی شده گفت زینب سادات وایساده رفتم گفتم سادات جان چی شده ؟؟ گفت نگاه کن گفتم چی رو گفت اون خانمو گفتم خب گفت طرز پوششو میگم گفت باید امربه معروف کنیم بچه ها نمیدونستن چی بگن ولی من دیگه حفظ بودم هم حرفایی که باید بزنم هم جوابهایی که میده معلوم بود هنوز خیلی پیش روی نکرده و داره سعی میکنه وجدانشو بپوشونه و به اصطلاح حقشو از بچه مذهبی ها که مثلا به گمان شبکه های ماهواره ای حقشونو خوردن پس بگیرره گفت سید(بچه ها به من میگفتن سید و سیده رو مخفف میکردن این یه رسم متداول بود )چی کار کنیم گفتم بسپار به من رفتم و بهش گفتم خانم سلام خیلی نسبت به من گارد گرفت گفتم خوبید گفت ممنون کاری داشتید گفتم خواهرم چقد زیبا هستید گفتم به نظرتون مردم چند دسته اند گفت یعنی چی ؟ گفتم از نظر ایمانی مردم چند دسته اند گفت نمیدونم گفتم من میگم ببینید درست میگم یا نه گفتم به نظر من مردم سه دسته اند اونایی که خیلی خوبند و تحت هیچ شرایطی تغییر نمیکنند. و تحت تاثیر شرایط نیستند اونهایی خیلی بدند و تحت تاثیر شرایط نیستند و بالاخره راهی برای کار خطاشون پیدا میکنند و دسته سوم مردمی که خاکستری هستند نه سفیدند و نه سیاه اینا با شرایط مختلف تغییر میکنند به نظرتون چند نفر از دسته اولند و جند نفر از دسته دوم و چند نفر از دسته سوم گفتند اکثریت جز دسته اخر هستند بعد گفتم مردها هم همین طورند اونا در شرایط مختلفی قرار دارند دسته کمی خیلی سفیدند و شرایط اونا رو تغییر نمیده و عده کمی سیاه هستند و شما هر طور پوشش داشته باشید براشون فرقی نداره و اخر دنبال کار خودشون هستند میمانند دسته اخر که این دسته با توجه به شرایط جامعه ممکنه به سمت خوبی بروند یا بدی برای این دسته آخر خداوند فرموده که حجاب کنید الان به نظرتون چند نفر از این جوانهایی که عبور میکنند ازدواج کرده اند اونم جلوی دانشگاه گفت کم گفتم پس بهتر نیست حجابتونو بهتر رعایت کنید تا به حق اونها احترام بزارید این همه زیباییتون را برای کسی که دوستتون داره عرضه کنید. به نظرم انسان با کمالاتی هستید تا اینا رو گفتم خودش خود به خود شالشو کشید جلو و سعی کرد تا میتونه خودشو بپوشونه گفتم راستی اسم شریفتونو نگفتید با خوشحالی گفت ... هستم خیلی از اشنایی شما خوشحال شدم خیلی زیبا فرمودید گفتم خوشحال شدم ان شا .. دست مار بگیرید بعد برگشتم پیش دوستام دوستام گفتن سید😳😳 گفتم بله گفتند چی گفتی؟؟ انقد سریع حجابشو درست کرد چی کارش کردی اصن باور نکردنی بود ...😳😳 بعد گفتن اگه من میگفتم الان دعوا میکرد تازه درستم نمیکرد گفتم هیچی واقعیتو گفتم چیز خاصی نبود فقط بهش احترام گذاشتم و سعی کردم عقلانی باشه بریم ✅@yazainab314

🔴 اصلا مگر می شود که عادی شود! 🔻سرچهارراه، پشت چراغ قرمز بودم، یک دختر جوان با لباس خیلی تابستانی (تاپ و شلوارک بسیار کوتاه) داشت از چهار راه رد میشد و سرش به موبایلش گرم بود و توی حال و هوای خودش بود، اما کسانی که پشت چراغ ایستاده بودند و حتی ماشین های آن سمت خیابان، حواس هایشان پی آن دختر رفته بود (البته که اینجا این مدل لباس پوشیدن ها در تابستان خیلی عادی هست) 🔹من اینطور مواقع به اقایون و عکس العمل هایشان نگاه میکنم، آقای مسنی که ماشین گرانقیمتی هم داشت، آنطرف چراغ بود، دیدم چشم از دختر بر نمی‌دارد و فرصت رامناسب دید و کاملا دور زد و دنبال دختر رفت. 🔻تا آنجایی رفت که دیگر مسیر ماشین رو نبود، اما او با بوق و با نگاهش سعی داشت تا دختر اورا ببینید،اما دختر سرش همچنان پایین بود و به موبایلش نگاه میکرد، مرد بخت برگشته چند دقیقه ای همچنان به دختر می نگریست و در آخر ناامیدانه ناچار شد که برگردد و راه خودش را برود 🔹راستش این اولین بار نیست که این صحنه ها را در اروپای آزاد، جایی که حجابش اختیاری است و مردانش چشم و دل سیرند!!! میبینم، اصلا مگر می‌شود که عادی شود؟ مگر گرسنگی انسان عادی می‌شود که نیاز جنسی عادی شود؟ 💢خانمی که با پوشش بد و عجیبی در جامعه حضور پیدا می‌کند و حتی نگاه خانم ها را هم دنبال خودش می‌کشاند، مگر می‌شود ذهن و دل و خیال مردان را اسیر جسم خودش نکند؟ ✍ #منصوره_معتمدی | ایرانی مقیم بوسنی @yazainab314

✅ شبیه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داستان یک دختر بی حجاب در حرم امام رضا (ع) ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🎤 #حاج_اقا_ماندگاری ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @yazainab314 📚✾•