بدون «تغییر»
نمیتوان پیشرفت کرد
و آنهایی که
نتوانند «ذهنیت»شان را تغییر دهند
قادر به تغییرِ هیچچیز نخواهند بود.
جرج برنارد شاو
کتاب «دوباره فکر کن»، ص ۲۴
#سال_نو_فکر_نو
#سال_نو_ذهن_نو
#یه_قدم
https://eitaa.com/joinchat/2309685504C60affdda88
در جهان،
قدرتی وجود ندارد که
بتواند عشق را به کینه تبدیل کند؛
و این نشان میدهد که
جهان با همهی عظمتش،
در برابر قدرت عشق
چقدر حقیر است و ناتوان.
نادر ابراهیمی
کتاب «چهل نامهی کوتاه به همسرم»،
ص ۵۴
#عشق
#نادر_ابراهیمی
#کتاب
#یه_قدم
https://eitaa.com/joinchat/2309685504C60affdda88
خدایا!
ما را
با این همه آرزو
تنها نگذار.
عباس حسیننژاد
کتاب «مناجات»، ص ۳۳۰
#دعا
#ماه_مبارک_رمضان
#یه_قدم
https://eitaa.com/joinchat/2309685504C60affdda88
تنها چیزی که
سرِ سفرهی افطار نمیشه خورد،
«تِکون» هست؛
از بس غذا خوردی و
سنگین شدی 😂😁🤣
#سفره_افطار
#طنز
#ماه_مبارک_رمضان
#یه_قدم
https://eitaa.com/joinchat/2309685504C60affdda88
به «عشق» کوش
اگر حاصل از جهان طلبی
که زندگانیِ بی «عشق»
زندگانی نیست
رهی معیری
#عشق
#زندگی
#یه_قدم
https://eitaa.com/joinchat/2309685504C60affdda88
رنجهای زندگی، اجتنابناپذیرند.
باید این حقیقت را بپذیریم
و تمام مدت با رنجها نجنگیم
یا بابتشان حسرت نخوریم.
این را نیز به یاد داشته باشیم که
هر شرّی
میتواند خیری در بر داشته باشد.
کریستوفِر هِمیلتون
کتاب «چگونه رنج بکشیم»
ص ۱۵۹
#زندگی
#رنج
#ماه_مبارک_رمضان
#یه_قدم
https://eitaa.com/joinchat/2309685504C60affdda88
خدایا!
شبِ تلخِ روزگارِ ما را
به روزِ شیرین، تبدیل کن.
عباس حسیننژاد
کتاب «مناجات»، ص ۳۰۵
#ماه_مبارک_رمضان
#دعا
#یه_قدم
https://eitaa.com/joinchat/2309685504C60affdda88
از همون موادی که
توی شامپو بچه میریزید
تا چشماشون نسوزه،
توی شامپوی بزرگترها هم بریزید.
مگه چشمهای بزرگترها
چشمِ آدم نیست؟ چشمِ گربه و ... هست؟ 🤣😂😁😁😂🤣🤣
#طنز
#یه_قدم
https://eitaa.com/joinchat/2309685504C60affdda88
اگر بهشت، بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن
فاضل نظری
کتاب «اکنون»، ص ۹
#شعر
#تک_بیت
#یه_قدم
https://eitaa.com/joinchat/2309685504C60affdda88
بهترین چیزی که
با چای میچسبه،
یه دوستِ خوبه.
جیمز نوربری
کتاب «پاندای بزرگ و اژدهای کوچک»
ص ۳۳
#کتاب
#دوست_خوب
#یه_قدم
https://eitaa.com/joinchat/2309685504C60affdda88
داشتن برای داشتن!
چند روز پیش که رفته بودم
یکی از دوستانم را ببینم،
داستانی از زندگی خودش
برایم تعریف کرد.
گفت: همسرم یک کاسهی چینی بزرگ داشت. یک بار به او گفتم آبگوشت درست کن.
وقتی آماده شد،
همه را ریختم توی کاسهی بزرگ چینی
و نان را هم تکه تکه کردم
و توی کاسه ریختم.
همسرم آمد و گفت:
چرا این کار رو کردی؟
گفتم: پس ما کی میخوایم
از این کاسه استفاده کنیم؟
🔴 من و تو چقدر از این کاسهها
توی ذهن و بیرون از ذهنمان داریم؟
چیزهایی که آنها را خریدهایم
نه برای استفاده کردن
بلکه فقط برای این که داشته باشیم!
#تلنگر
#یه_قدم
https://eitaa.com/joinchat/2309685504C60affdda88