eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
314 دنبال‌کننده
111 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️3) الف. از رسول الله ص روایت شده است که فرمودند: سه چیز هلاک‌کننده‌اند و سه چیز نجات‌بخش. اما نجات‌بخش‌ها عبارتند از: خشیت از خداوند عز و جل در پنهان و آشکار؛ و میانه‌روی در ثروت و فقر؛ و رعایت عدل در خوشحالی و عصبانیت؛ و آن سه هلاک‌کننده عبارتند از: شُحّ (تنگ‌چشمی؛ بخل همراه با حرص) ای که از آن اطاعت شود؛ و هوای [نفس] ای که از آن پیروی شود؛ و خودبزرگ‌بینی. 📚الخصال، ج‏1، ص84 ☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: هیچ چیزی همانند نابودگریِ شُحّ (تنگ‌چشمی؛ بخل همراه با حرص) اسلام را نابود نکرد؛ سپس فرمودند: همانا این شُحّ حرکتی [ظریف و مخفی] دارد همانند حرکت مورچه، و شاخه‌هایی دارد همانند شاخه‌های شرک. (در برخی نسخه‌ها به جای «شاخه‌ها» «تیغ‌ها» آمده است) 📚الكافي، ج‏4، ص45 ☀️ج. از امام صادق ع روایت شده که یکبار امیراالمومنین ع شنیدند که کسی می گفت: شحیح [= کسی که شُحّ (تنگ‌چشمی؛ بخل همراه با حرص) دارد] معذورتر است، تا ظالم. به او فرمودند: اشتباه می‌کنی! همانا ظالم گاه می شود که توبه و استغفار می‌کند و ظلمی را که کرده برای مظلوم جبران می‌کند؛ ولی شحیح وقتی شُحّ بورزد، صدقه و زکات و صله رحم و ضیافت از میهمان و خرج کردن در راه خدا را منع می‌کند و درهای نیکی را می‌بندد؛ و بر بهشت حرام شده است که «شحیح» در آن وارد شود. 📚الكافي، ج‏4، ص45 @yekaye
☀️2) د. معاویه بن عمار روایت کرده است که امام صادق ع به من فرمود: از قول من فلان و بهمان مطلب را ابلاغ کن، در خصوص چیزهایی که بدان دستور داد. گفتم: پس این مطالب را از جانب شما به آنها ابلاغ می‌کنم؛ و از جانب خودم آنچه به من فرمودید و چیزهای دیگری که نگفتید می‌گویم. فرمودند: باشد؛ همانا کسی که درصدد اصلاح برآمده، [اگر ناچار شود برای اصلاح دو نفر سخن غیرواقعی بیان کند] دروغگو محسوب نمی‌شود؛ بلکه این کار صلح و آشتی دادن است، نه دروغگویی. 📚الكافي، ج‏2، ص210 @yekaye
☀️4)الف. فضل بن ابی قره می‌گوید: امام صادق ع سوال کردند: آیا می دانی «شحیح» چه کسی است؟ گفتم: شخصی که بخیل باشد. فرمودند: «شُحّ» شدیدتر از بُخل است؛ شحیح کسی است که هم نسبت به آنچه در دست مردم است و هم نسبت بدانچه در دست خودش است حرص می‌زند تا حدی که چیزی را از آنچه در دست مردم است نمی‌بیند مگر اینکه آرزو دارد از راه حلال یا حرام، از آنِ او باشد؛ و بدانچه خداوند به او روزی کرده قانع نیست. 📚الكافي، ج‏4، ص45 ☀️ب. از امام حسن ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: همانا صلاح اولین [افراد] این امت با زهد و یقین است؛ و هلاک آخرین [افراد]ش با شُحّ (تنگ‌چشمی؛ بخل همراه با حرص) و آرزو. 📚الخصال، ج‏1، ص79؛ الأمالي (للصدوق)، ص227 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِنَّ صَلَاحَ أَوَّلِ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِالزُّهْدِ وَ الْيَقِينِ وَ هَلَاكَ آخِرِهَا بِالشُّحِّ وَ الْأَمَلِ. ☀️ج. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند: شُحّ (تنگ‌چشمی؛ بخل همراه با حرص) و ایمان در قلب هیچ بنده‌ای جمع نشود. 📚الخصال، ج‏1، ص76 قالَ رَسُولِ اللَّهِ ص: لَا يَجْتَمِعُ الشُّحُّ وَ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِ عَبْدٍ أَبَداً. @yekaye
☀️5) درباره مراد از این صلح و مصالحه در کتب اهل سنت مطلبی از امیرالمومنین ع و برخی از صحابه نقل شده است که: مقصود از «صلح بهتر است» این است که آشتی کردن با چشم‌پوشی از برخی از حقوق بهتر از آن است که بعد از اینکه مدتی با هم الفت گرفته و زندگی مشترکی داشته‌اند از هم جدا شوند. البته این در جایی است که زن با طیب خاطر از برخی از حقوق خود چشم‌پوشی کند؛ اما اگر چنین نبود برای مرد جایز نیست که واجباتی که شرع برعهده‌اش گذاشته است، اعم از تامین پوشاک و نفقه و قسمت (= نسبت مساوی از حضور مرد نزد وی، در صورتی که مرد چند زن دارد)، را فروگذار کند؛ وگرنه باید طلاقش دهد. به نقل از: 📚مجمع البيان، ج‏3، ص184؛ التبيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص346؛ فقه القرآن، ج‏2، ص190 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1️⃣ «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً» همان گونه که زن ممکن است در برابر مرد نشوز و سرکشی و گردن‌فرازی پیشه کند، مرد هم ممکن است، به سمت سرکشی و رویگردانی از زنش روی آورد. در جایی که نشوز از جانب زن بود، چون مرد قوّام و مسئول در خانواده بود در درجه اول خودش موظف بود با نرمی، و اگر نشد با تندی، و از موضع بالا مساله را حل کند (آیه 34) و اگر کار به شقاق می‌کشید دیگران (حَکَمین) وارد کار می‌شدند (آیه 35). 🤔 اما در اینجا، چون زن قوام و مسئول خانواده نیست، نمی‌تواند در گام اول خودش بتنهایی و از موضع بالا مساله را حل کند؛ پس خداوند پیشنهاد می‌دهد که هردو خودشان با هم بنشینند و بین خودشان اصلاحی برقرار کنند؛ و همانجا هشدار می‌دهد که در این گونه موارد هر دو بشدت مراقب نفس و نفسانیات خود باشید؛ زیرا که هرجا نفس بخواهد کاری انجام دهد تنگ‌نظری و خودخواهی در محضرش حاضر می‌باشد؛ پس شما مبنا را بر نیکوکاری و تقواپیشگی قرار دهید؛ و گمان نکنید که اگر برای حفظ خانواده از حق خود کوتاه آمدید، ضرر کرده‌اید؛ بلکه چون با این گذشت‌تان، یک پیوند مقدس الهی (زوجیت)‌را حفظ کرده‌اید در واقع با خداوند معامله کرده‌اید و خداوندی که هم پیوند دلها در دست اوست و هم آخرت و بهشت برین- از همه چیز به دقت باخبر است و نمی‌گذارد ذره‌ای ضرر کنید. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣ «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً ...» اگرچه اسلام قوامیت در خانواده را برعهده مرد قرار داده، اما نشوز و سرکشی کردن در خانواده، صرفاً امری نیست که از جانب زن رخ دهد. 💢این نشان می‌دهد که این قوامیت مرد به معنای ریاست مرد و زیردستیِ زن، آن گونه که در عرصه‌های اجتماعی رقم می‌خورد، نیست.💢 🌐بحث تخصصی : 📝 شاهدی دیگر بر با : امکان نشوز مرد❗️ 🔺در هر سازمان اجتماعی، شخصی مدیر و رئیس است و دیگران زیردست وی؛ و آنکه باید از دیگری اطاعت کند، فرد زیردست است؛ و از این رو، نشوز و سرکشی و گردن‌فرازی همواره از جانب فرد زیردست بروز می‌کند؛ 🤔و نشوز در مورد رئیس معنا ندارد؛ زیرا کسی فوق او نیست که بخواهد بر او گردن‌فرازی کند. 🔺اما در عرصه خانواده مساله متفاوت است؛ و همان قرآن کریم که از در خانواده سخن گفته است، از هم سخن گفته است‼️ 💢این نکته بخوبی نشان می‌دهد که قوامیت، با اینکه یک نحوه است، اما از جنس ریاست اجتماعی و دستور دادن نیست که تمرد و گردان‌فرازی، فقط از ناحیه زن ممکن باشد.💢 ظاهرا ریشه مطلب در همان نکته‌ای است که بارها گفته شد که پیوند خانوادگی، 🔻صرفا یک پیوند زمینی مبتنی بر منفعت طرفینی نیست؛ 🔺بلکه پیوندی آسمانی و در افق دلهاست؛ و طرفین قرار است در این پیوند، خود را بیابند و بسازند؛ نه اینکه صرفا نیازی از نیازهای شخص خودشان را رفع کنند. از این رو، بنای بر سرکشی و منیت گذاشتن و صرفاً خود را دیدن، از مهمترین عواملِ ناموفق شدن این پیوند است؛ و این سرکشی و خودبزرگ‌بینی و منیت، از هر دو طرف ممکن است رخ دهد. در واقع این پیوند، چون پیوندی آسمانی است و خداوند است که این نسبت بین زن و شوهر را برقرار کرده و رسمیت بخشیده (نه اینکه صرفاً محصول توافق خودشان باشد) پس هر گونه سرکشی و تمرد از انجام وظایفی که خداوند در این حکومت برعهده مرد قرار داده، مصداقی از منیّت‌طلبی و سرکشی در برابر خداست، و خداوند این سرکشی در برابر خود را، سرکشی‌ای در برابر طرف مقابل شمرده است. 💢این نشان می‌دهد که مشکلِ سرکشی زن در برابر شوهرش هم این است که این حقیقتاً سرکشی در برابر خداست؛ نه اینکه اسلام خواسته باشد به مرد امتیازی داده باشد که به زن نداده باشد. از همین روست که مرد نیز با اینکه حکومت دارد و ظاهرا دیگران‌اند که باید از او اطاعت کنند، اما می‌تواند چنان رفتار کند که رفتارش مصداق سرکشی شمرده شود. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 5️⃣ «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً ...» در آیه 34 که مشکل از ناحیه زن بود، فقط از «بیم نشوز زن» (تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ) سخن گفت؛ اما اینجا که مشکل از ناحیه مرد است، هم از بیم نشوز و هم از بیم اعراض مرد (خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً) سخن گفت. 🤔چرا؟ در بحث تفاوت‌های روانشناختی احساسات زن و مرد نسبت به همدیگر گفته می‌شود که «مرد بنده شهوت خويشتن است و زن در بند محبت مرد ... مرد مي‌خواهد شخص زن را تصاحب كند و در اختيار بگيرد و زن مي‌خواهد دل مرد را مسخر كند و از راه دل او بر او مسلط شود؛ مرد مى‌خواهد از بالاى سر زن بر او مسلط شود و زن مى‌خواهد از درون قلب مرد مرد نفوذ كند؛ مرد مى‌خواهد زن را بگيرد و زن مى‌خواهد او را بگيرند ... احساسات مرد ابتدائى و تهاجمى است و احساسات زن انفعالى و تحريكى.» 📚(نظام حقوق زن در اسلام، ص207) در واقع، چون روحیات مرد ابتدایی است، از جانب زن عمدتاً سرکشی و نشوز و مقاومت کردن است که کانون خانواده را تهدید می‌کند؛ اما چون روحیات زن حالت واکنشی دارد و مورد توجه و محبت واقع شدن برایش موضوعیت دارد، نه‌تنها سرکشی و گردن‌فرازیِ مرد از وظایفش، بلکه صِرفِ محبت نکردن و رویگردان شدن و بی‌اعتنایی کردن مرد به زن هم برای زن شکننده است و تهدیدی برای بقای این پیوند مقدس می‌شود. 💠نکته تخصصی و : 📝چرایی تفاوت وظایف و تکالیف دنیوی (، ، ) در زن و شوهر ظاهر ادبیات دینی در خصوص عرصه مسائل مادی بین زن و مرد به گونه‌ای است که گویی از حیث مسائل مالی و جنسی نیز وظایف و تکالیف زن و مرد متفاوت است؛ ▪️تردیدی نیست که از حیث مسائل مالی، تکالیف و مسئولیتها عمدتا متوجه مرد است (یعنی مرد است که باید نیاز مالی زن را رفع کند)؛ ▪️اما به نظر می‌رسد از حیث مسائل و روابط جنسی، تکالیف و مسئولیتها بیشتر، متوجه زن است؛ یعنی گویی خطابهای دینی، بیشتر، بر وظایف زنان در تامین نیاز جنسی شوهرانشان اصرار دارد تا وظایف مردان نسبت به زنان در این زمینه. ▪️اکنون با توجه به این آیه، چه‌بسا بتوان نتیجه گرفت که علاوه بر ، از حیث نیز، تکالیف و وظایف مرد در قبال زن، بیش از تکالیف و وظایف عاطفی زن در قبال مرد است. 💢این مساله به لحاظ خیلی واضح است: اگر از حیث احساسات متقابل زن و شوهر به هم، مرد در درجه اول* خواهان شهوت است و زن در درجه اول*خواهان محبت و مورد حمایت واقع شدن، آنگاه مرد در درجه اول* موظف است این حمایتگری و محبت را برای زن تامین کند؛ و زن هم در درجه اول* آن نیاز جنسی را. ✳️* به قید «در درجه اول» توجه شود؛ نگفتیم «تنها»، یعنی نگفتیم که مرد محبت نمی‌خواهد و زن نیاز جنسی ندارد؛ هردو، هردو را می‌خواهند، بلکه بحث بر سر تفاوت در اولویتِ خواسته‌هاست. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 6️⃣ «فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً» چرا در آیه 34 در مساله نشوز زن، حل مشکل را ابتدا برعهده مرد دانست؛ ولی در اینجا برای رفع نشوز مرد، از همان ابتدا کار را به هر دو طرف واگذار کرد و فرمود: «بین خودشان با صلح دادن اصلاحی انجام دهند»؟ 🍃الف. چون مرد قوّام و مسئول در خانواده است، پس اگر در هر عضو دیگری از این خانواده، مشکلی پیش آید، (چه این مشکل، ناظر به ارتباط آن فرد با خود مرد باشد یا ناظر به هر امر دیگری) وی به عنوان مدیر خانواده باید مساله را از موضع بالا حل کند؛ اما وقتی مشکل در خود این مدیر است، دیگر موضع بالایی وجود ندارد که وی را ملزم به اصلاح کند؛ پس قبل از اینکه نوبت به مداخله دیگران برسد، خداوند پیشنهاد می‌دهد که هردو خودشان با هم بنشینند و بین خودشان اصلاحی برقرار کنند. 💠شاهدی دیگر بر این نکته شاهد دیگری است بر اینکه مکانیسم و قواعد حاکم بر خانواده غیر از سایر نظامات اجتماعی است. در سایر نظامات اجتماعی هم این توصیه هست که خود افراد اگر به مشکلی خوردند ابتدا به طور داخلی حل کنند و اگر نشد پای دیگران را به میان بکشند؛ اما اولا این تقدم چندان ضرورتی ندارد (یعنی هیچ اشکالی ندارد که از همان ابتدا به حَکَم بیرونی مراجعه کنند) و ثانیا در نحوه اقدام برای حل داخلی تفاوتی بین طرفین نیست؛ اما در خانواده، اولا عدم مراجعه به افراد بیرونی تا حد امکان اولویت جدی دارد؛ و ثانیا در مقام راه حل داخلی، نحوه اقدام به راه حل، در خصوص زن با مرد فرق می کند. @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 7️⃣ «فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً» مگر اصلاح همواره بهتر از نزاع و جدایی نیست؟ پس چرا به جای اینکه با تعبیری که مشوق اصلاح کردن باشد، از تعبیر «لا جناح علیهما: گناهی بر آنان نیست» استفاده کرد؛ که گویی فقط رخصت و جواز اصلاح می‌دهد؟ 🍃الف. به نظر می‌رسد که این اصلاح دو بعد داشته باشد: یکی همان بُعد مثبت که شایسته تشویق است؛ و آن همان مطلبی است که در ادامه آیه فرمود «وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ»؛ اما بعد دیگرش این است که مبادا کوتاه آمدن از حق خود مصداق ظلم‌پذیری و یک گناه باشد. (می‌دانیم که اسلام همان گونه که با ظلم کردن مخالف است، با انظلام (ظلم‌پذیری و تن به ظلم دادن) نیز مخالف است؛ ر.ک: سیری در سیره نبوی (مطهری)، ص97). غالبا وقتی بین دو نفر نزاعی رخ می‌دهد، همین نزاع نشان می‌دهد که دست کم از منظر طرفین، شخص مقابل در ارتباطش با وی حق را رعایت نکرده است؛ و وقتی افراد بخواهند برای آشتی اقدام کنند، باید [دست کم یکی از آنها] از آنچه حق خود می‌دانسته‌اند چشم‌پوشی نمایند. این چشم‌پوشی از آنچه حق خود می‌داند، ممکن است این شائبه را در ذهن رقم بزند که نکند با این چشم‌پوشی من به ظلم تن داده‌ام و خلاف وظیفه‌ام عمل کرده‌ام. شاید برای رفع این توهم است که در این آیه ابتدا می‌فرماید «گناهی بر آن دو نیست که با صلح و آشتی‌ای بین خودشان اصلاح کنند» و وقتی این شائبه برطرف شد بر وجه مثبت این صلح تاکید کرده، می‌فرماید: «و الصلح خیرٌ» به تعبیر دیگر، چه‌بسا می‌خواهد بفرماید: «گذشت از حقّى براى رسيدن به مصلحت بالاتر وحفظ خانواده، مانعى ندارد و بهتر از پافشارى براى گرفتن حقّ است.» (تفسير نور، ج‏2، ص176) 🍃ب. با آوردن این تعبیر می‌خواهد نشان دهد «بهره‏ى همسر از همسر، حقّى قابل گذشت است؛ حكمى نيست كه قابل تغيير نباشد.» (تفسير نور، ج‏2، ص176) 🍃ج. ... @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 8️⃣ «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ» درباره اینکه مقصود و مصداقِ «صلح»ی که در این آیه مورد تاکید است، چیست، به نظر می‌رسد دو تحلیل می‌توان داشت: 💠الف. اقدام زن برای جلوگیری از نشوز و اعراض مرد تحلیل اول که در اغلب کتب تفسیری آمده این است که چون بحث آیه درباره نگرانی زن از شوهر خودش است، پس این صلح ناظر به اقدامی از جانب زن است؛ مقصود آن است که زن از برخی از حقوق زوجیت خود صرف نظر کند تا همراهی شوهرش را به دست آورد و مانع نشوز، اعراض و نهایتا جدایی شود. 📚(مجمع البيان، ج‏3، ص184 ؛ الميزان، ج‏5، ص101 ) بر این اساس، اگر سوال شود که: چرا تعبیر «یصلحا» (آن دو نفر اصلاح کنند) آورد، و نه «تُصلِح» (آن زن اصلاح کند)؟ احتمالا چنین باید پاسخ داد که: چون قوامیت به دست مرد است، پس تا توافق مرد جلب نشود، اقدام زن فایده‌ای ندارد؛ و با تعبیر «بینهما» نیز بر طرفینی بودن خصوص این صلح تاکید شده و از این رو، اقدام طرفینی برای اصلاح را عنوان کرده است. 💠ب. اقدام طرفین برای رفع نگرانی زن درباره شوهرش تحلیل دوم آن است که چون فعل «یُصلحا» به صورت مثنی آمده، پس اساساً مساله اصلاح از طرفین ممکن است آغاز شود؛ یعنی مقصود نه صرفاً اقدام زن، بلکه هر اقدامی از طرفین است که «خوف زن از نشوز و اعراض مرد» را زایل کند. آنگاه اگر سوال شود: اگر اقدام طرفینی مد نظر است چرا ابتدای آیه از خوف زن درباره نشوز مرد سخن گفت؟ می‌توان در پاسخ گفت: همین که از «خوف» زن از این مساله- و نه از «علم زن» و نه مستقیما از «وقوع نشوز مرد» - سخن گفت، قرینه‌ای است که مساله اصلاح از طرفین مد نظر بوده است، نه فقط از جانب زن! در واقع، چنانکه در تدبر 3 گذشت (https://eitaa.com/yekaye/7047)، «خوف» قبل از «وقوع» فعل است؛ یعنی علائمی را زن مشاهده کرده که به نظرش می‌رسد مرد بزودی درصدد نشوز و اعراض برخواهد آمد. آنگاه: ممکن است این تشخیص زن درست باشد؛ که در این صورت، طبیعی است خود این زن به مصالحه اقدام کند و از برخی از حقوق خود چشم‌پوشی نماید تا جلوی رسیدن مرد به حد نشوز و اعراض را بگیرد. اما ممکن است تشخیص این زن خطا باشد؛ مثلا چون انتظارات زیادی از شوهرش دارد، عدم برآورده شدن آن حد از انتظارات موجب شده که وی نگران شود که مبادا شوهرش در شرف وقوع در نشوز یا اعراض قرار دارد؛ در این موارد، اقدام برای جلوگیری از نشوز و اعراض مرد، هم توسط خود زن می‌تواند حاصل شود (مثلا اینکه انتظارات خود را از شوهرش تصحیح کند) و هم چه‌بسا مردی که متوجه چنین خوفی در زنش می‌شود اقدام کند که از برخی از حقوق خود چشم‌پوشی نماید و انتظارات بیبش از حد زنش را تامین کند تا نگرانی زنش برطرف گردد (توجه شود که بیش از حد وظیفه کاری انجام دادن هم می‌تواند مصداق چشم‌پوشی از حقوق خود باشد؛ زیرا حق داشت این مقدار اضافه را انجام ندهد). @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 🔟 «فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ» بزرگواری کردن و گذشت از حقّ، زمينه‏ساز مصالحه و آشتى است. اما بخل مانع آن است. (تفسير نور، ج‏2، ص176) 💠نکته تخصصی انسان‌شناسی خداوند توصیه می‌کند که در مقام مصالحه و آشتی برآیید که آشتی بهتر است؛ اما بلافاصله به یک نکته مهم انسان‌شناسی هشدار می‌دهد: مواظب باشید که مانع مهمی در کار است؛ و آن بخل و حرص و به تعبیر دیگر، خودخواهی و تنگ‌نظری است که در وجود اغلب انسانها ریشه دوانده است. قدرت این تنگ‌چشمی در وجود آدمی بقدری است که خداوند نمی‌فرماید «أَحْضَرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ: نفس‌ها شح را نزد خود احضار می‌کنند»؛ حتی نمی‌فرماید «أَحْضَرَ الشُّحُّ الْأَنْفُسَ: شُح نفس‌ها را احضار می‌کند» بلکه با استفاده از اوج صناعت مبالغه می‌فرماید نفس‌ها شح را [= در پیشگاه شح] احضار شده‌اند❗️ یعنی گویی شح در مکانی بر جایگاه خود تکیه زده و نفوس آدمیان را به سمت او می‌رانند و با اینکه خود نفوس نمی‌خواهند آنها را به زور در محضر شح احضار می‌کنند 📚(اقتباس از البحر المحيط، ج‏4، ص87 ) البته برخی تذکر داده‌اند اصل این شُح، از غرایز نفس است که خداوند نفس آدمی را بر آن سرشته تا از خود و منافع خویش محافظت کند. 📚(الميزان، ج‏5، ص101 ) 🔺چیزی که می‌تواند مؤید این برداشت باشد این است که قرآن کریم در دوجا می‌فرماید: «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: و هرکس شُحّ نفس خویش را نگه دارد پس اینان‌اندن که رستگارانند.» (حشر/9؛ تغابن/16). یعنی گویی این شح در درون هرکس هست و انسان وظیفه اصلی‌اش مهار کردن آن است. 🔹البته شاید تعبیر دقیقتر این باشد که آنچه خداوند در نهاد آدمی و بلکه هر موجود زنده‌ای نهاده است «حب ذات» - و نه حرص زدن و شُحّ – است؛ که اگر نبود، براحتی در معرض انواع ظلم‌ها و آسیب‌ها و نابودی‌ها قرار می‌گرفت؛ بویژه که انسان از همان ابتدای تولد به لحاظ وضعیت‌های بالفعل تدافعی از عموم حیوانات ضعیف‌تر و آسیب‌پذیرتر است. 🤔 لیکن وقتی که ظرفیت بی‌نهایت‌طلبی انسان و حب ذات او، به جای اینکه در مسیر کمال واقعی و متعالی قرار بگیرد در مسیر مادی و مادیات که عرصه محدودیت‌ها و تزاحم‌هاست بیفتد، ثمره‌اش شُح و حرص زدن و تنگ‌چشمی و زیاده‌خواهی می‌شود. ▪️پس اصل قرار دادن این گرایش به حفظ خویش در وجود آدمی ضروری است؛ اما در جایی که شخص باید گذشت پیشه کند آن گرایش به صورت شُحّ وارد می‌شود و خودخواهی و منفعت‌طلبی را چنان در نفس جلوه می‌دهد که اگر مهار نشود، مانع گذشت و آشتی خواهد شد: هریک بر دریافت تمامی حقوق مالی و جنسی خود از طرف مقابل، و یا امساک از دادن حق طرف مقابل در این زمینه‌ها اصرار می‌ورزد؛ و آشتی حاصل نمی‌شود. @yekaye