هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه حدیث 15
وی پرسید: چه دلیلی هست بر اینکه کسی امام نمیشود مگر اینکه عالم به این اموری باشد که فرمودید؟
فرمود: این سخن خداوند عز و جل در مورد کسانی که به آنان اجازه حکم کردن داده و آن را اهل این کار قرار داده است: «بهيقين ما تورات را فرو فرستاديم كه در آن هدايت و نور بود، پيامبرانى كه تسليم [فرمان خدا] بودند بر طبق آن براى كسانى كه يهودى بودند حکم مىكردند، و نيز ربّانیون [=علماى ربّانى] و أحبار [= عالمان یهود]» (مائده/44) پس ربانیون همان امامان، و نه پیامبران،اند [چون پیامبران را قبلش گفته بود، پس اینها غیر از پیامبراناند] که مردم را با علمشان تربیت میکنند و بدان جهت كه از آنها حفظ كتاب خدا خواسته شده بود و بر آن گواه بودند، (مائده/44) و نفرمود «بدان جهت که نمیدانستند»
و فرمود «بگو: آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟ جز اين نيست كه تنها صاحبان خرد ناب متذكر مىشوند» (زمر/9)
و فرمود «بلكه آن، آيات روشنى است در سينههاى كسانى كه به آنها علم داده شده است» (عنکبوت/49)
و فرمود «و آن را تعقل نمىكنند مگر عالمان» (عنکبوت/43)
و فرمود «و از ميان بندگان خدا تنها عالماناند که خشیت او را در دل دارند» (فاطر/28)
و فرمود «پس آيا كسى كه به سوى حق هدايت مىكند سزاوارتر است كه از او پيروى شود يا آن كس كه خودش را هم تا هدايت نكنند هدايت نمىيابد؟ شما را چه شده؟ چگونه حکم مىكنيد؟» (یونس/35).
پس اینها حجتی است بر اینکه کسی نمیتواند امام باشد مگر عالمانی که مردم بدانان نیازمندند و آنان در چیزی از حلال و حرام نیازمند مردم نیستند.
وی پرسید: پس برایم توضیح دهید درباره اینکه امامت از فرزندان امام حسن ع به فرزندان امام حسین ع منتقل شد که این چگونه بود و چه حجتی بر آن هست؟
فرمود: این سخن خداوند تبارک و تعالی که فرمود «جز این نیست كه خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر گونه پلیدی را بزداید و شما را یکسره پاكیزه گرداند.» (احزاب/33) این آیه در مورد آن پنج تن نازل شد و شهادت داد به پاکی آنان از شرک و پرستیدن بتها و پرستیدن هرچیزی غیر از خداوند؛ که اصل آن همان دعای حضرت ابراهیم ع بود آنجا که فرمود «و مرا و فرزندانم را حفظ کن از اینکه بتها را بپرستیم» (ابراهیم/35)
و آن پنج تنی که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شد عبارتند از رسول الله ص و حضرت علی ع و حضرت فاطمه س و امام حسن ع و امام حسین ع و آناناند که مقصود از دعای حضرت ابراهیم ع بودند؛ پس سرورشان رسول الله ص است؛ و حضرت فاطمه س زنی است که با آنان در این طهارت شریک بود با اینکه بهرهای از امامت نداشت و البته مادر امامان است؛
پس چون خداوند از پیامبرش قبض روح کرد، علی بن ابیطالب شایستهترین مردم به امامت پس از رسول الله ص بود به دلیل این سخن خداوند عز و جل که: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) و به خاطر این سخن رسول الله ص در مورد امام حسن ع وامام حسین ع که فرمود: «آن دو، سرور جوانان بهشتیاند و پدرشان از آنان بهتر است» ونیز فرمود «حسن ع و حسین ع اماماند، قیام کنند یا بنشینند، و پدرشان از آن دو بهتر است»؛ پس حضرت علی ع به امامت سزاوارتر بود از امام حسن ع و امام حسین ع زیرا وی سبقتگیرنده بر آنان بود؛
و چون از دنیا رفت، امام حسن ع به امامت سزاوارتر از امام حسین ع بود به خاطر همان سبقت که فرمود «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان ...» (واقعه/10)؛ و امام حسن ع سابق بر امام حسین ع بود و سزاوارتر به امامت؛
پس چون امام حسن ع به رحمت خدا رفت، جایز نبود که امامت را در فرزندان خودش قرار دهد در حالی که برادرش در طهارت نظیر خودش بود و او بدین سبب و نیز به سبب سبقتگرفتن، برتریای بر فرزندان امام حسن ع داشت؛ پس امامت به او منتقل شد؛
و چون وقت وفات امام حسین ع رسید جایز نبود که آن را به جای فرزندان خود، به فرزندان برادرش برگرداند، زیرا که خداوند عز و جل فرمود: «و اولواالارحام نسبت به يكديگر در كتاب خدا سزاوارترند» (انفال/75) و رابطه رَحِمی وی با فرزند خودش نزدیکتر بود تا با فرزند برادرش و از این رو فرزندان خودش سزاوارتر بودند. پس این آیه فرزندان امام حسن ع را خارج کرد و به نفع فرزندان امام حسین ع حکم نمود؛ پس این در میان آنان جاری است تا روز قیامت؛
والحمدلله رب العالمین.
📚دعائم الإسلام، ج1، ص35-38
@yekaye
👇متن حدیث👇
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️16) ادریس بن عبدالله می گوید
از امام جعفر صادق درباره تفسیر این آیه که میفرماید «چه چيز شما را به دوزخ درآورد؟ گويند: ما از مُصَلّین نبوديم.» (مدثر/42-43) سؤال كردم.
فرمودند: مقصود از این آیه، آن است كه ما نبودیم از پیروان امامانی كه خداوند تبارك و تعالی دربارهشان فرموده است:
«و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) آیا نمیبینی كه مردم آن اسبی را كه پشت سر اسبی که سبقتگیرنده بر همه است «مصلّی»* مینامند؟»
پس همین مقصود بود آنجا كه فرموده: «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» یعنی: نبودیم از پیروانِ آن سبقتگیرندگان.
✳️* معمول سواران عرب چنان بود که در میدان معارضه آمده گروها بسته، به جهت امتحان ، همه اسبان را برابر ایستاده کرده یکبارگی به هم میتاختند، هر اسبی که از همه اسبان پیش شود آن را مجلی گویند و هرکه عقب او باشد آن را مُصَلّی، و هرکه پس از مصلی باشد آن را مُسَلّی خوانند و از این ترتیب چهارم را تالی و پنجم را مرتاح و ... (لغت نامه دهخدا، ذیل کلمه «تالی»)
📚الكافی، ج1، ص419؛مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج4، ص330
عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ الْقُمِّی عَنْ إِدْرِیسَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ الْآیةِ «ما سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَ. قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»؟
قَالَ عَنَی بِهَا لَمْ نَكُ مِنْ أَتْبَاعِ الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی فِیهِمْ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ». أَ مَا تَرَی النَّاسَ یسَمُّونَ الَّذِی یلِی السَّابِقَ فِی الْحَلْبَةِ مُصَلِّی فَذَلِكَ الَّذِی عَنَی حَیثُ قَالَ «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» لَمْ نَكُ مِنْ أَتْبَاعِ السَّابِقِینَ.
@yekaye
🔹ه. بقیه مومنان و شیعیان
☀️17) از امام صادق ع متن کامل خطبه معروف پیامبر اکرم ص در غدیر خم روایت شده است. بر اساس این نقل، ایشان در فرازی از این خطبه فرمودند:
ای مردم! همانا فضایل علی بن ابیطالب نزد خداوند عز و جل و آنچه از آن را که در قرآن نازل فرموده، بیش از آن است که در یک مجلس واحد بتوان آنها را برشمرد؛ پس هرکس شما را از آن باخبر ساخت آنها را به شما معرفی کرد، وی را تصدیق کنید.
ای مردم! کسی مه از خدا و رسولش و از علی ع و ائمهای که از آنان یاد کردم، اطاعت کند قطعا به رستگاری عظیمی دست یافته است.
ای مردم! «سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگانِ» (واقعه/10) به بیعت با او و یاری او و کسانی که در برابر امیرالمومنین ع بودن وی تسلیماند، آناناند که رستگارانند؛ «آنان مقرباناند، در بهشتهای نعمت» (واقعه/11-12)
📚 الإحتجاج (للطبرسی)، ج1، ص66؛
📚روضة الواعظين، ج1، ص99؛
📚الیقین باختصاص مولانا علی ع بإمرة المؤمنین، ص360؛
📚العدد القویة (لابن طاوس)، ص182
@yekaye
☀️18) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
سبقتگیرندگان پنج نفرند: من سبقتگیرندهی عرب هستم؛ سلمان سبقتگیرندهی فارس است؛صهیب سبقتگیرندهی روم است؛ بلال سبقتگیرندهی حبشه است؛ و خبّاب سبقتگیرندهی نبطیان [= مصر] است.
📚الخصال، ج1، ص: 312؛
📚لسان العرب، ج10، ص151
قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع:
السُّبَّاقُ خَمْسَةٌ فَأَنَا سَابِقُ الْعَرَبِ وَ سَلْمَانُ سَابِقُ فَارِسَ [الفُرْس] وَ صُهَيْبٌ سَابِقُ الرُّومِ وَ بِلَالٌ سَابِقُ الْحَبَشِ وَ خَبَّابٌ سَابِقُ النَّبْطِ.
@yekaye
☀️19) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
یکبار من و پدرم از منزل بیرون آمده بودیم و بین قبر و منبر [رسول الله ص در مسجدالنبی] رسیدم که به جماعتی از شیعیان برخوردیم. پس پدرم به آنان سلام کرد و فرمود:
همانا به خدا سوگند که من ریح [= بو] و روح شما را دوست دارم؛ پس با ورع [= پرهیزکاری] و اجتهاد [= تلاش] مرا یاری کنید و بدانید که همانا ولایت ما جز با ورع و اجتهاد به دست نمیآید. و هرکس از شما که به امامت بندهای سر نهاده، پس باید که به عمل او عمل نماید؛ همانا شما شیعه آل محمد ص هستید و شما انصار الله هستید؛ شما هم سبقتگیرندگان نخستین هستید و هم سبقتگیرندگان آخری، هم سبقتگیرندگان در دنیا و هم سبقتگیرندگان در آخرت به سوی بهشت؛ همانا ما بهشت را به ضمانت الهی و ضمانت رسول الله ص و اهل بیتش برای شما ضمانت کردیم؛ به خدا سوگند بر درجات بهشت، بیش از شما کسی نیست؛ پس برای رسیدن به درجات برتر آن بشتابید؛ همانا شمایید «طیّبون» [مردان پاک] و زنان شمایند «طیبات» [= زنان پاک] هر زن مومنی حوریهای بهشتی است و هر مومنی صدّیق است ...
📚الكافی، ج8، ص213؛
📚تفسیر فرات الكوفی، ص549
@yekaye
☀️20) الف. ابوعبیده حذاء میگوید:
از امام صادق ع شنیدم که میفرمود:
زراره و ابوبصیر و مححمد بن مسلم، از کسانیاند که خداوند متعال در موردشان فرمود «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11).
📚رجال الكشی، ص136؛ روضة الواعظین، ج2، ص290؛ الرجال (لابن داود)، ص157
☀️ب. و سلیمان بن خالد هم میگوید:
از امام صادق ع شنیدم که میفرمود:
هیچکس یاد ما و احادیث پدرم [احادیث ما] را زنده نکرد مگر زراره و ابوبصیر لیث مرادی و محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی؛ و اگر اینان نبودند کسی نبود که این را از عمق زمین بیرون کشد؛ اینان حافظ دین و امین پدرم در حلال و حرام خدا بودند؛ و ایناناند سبقتگیرندگان به سوی ما در دنیا و سبقتگیرندگان به سوی ما در آخرت.
📚رجال الكشی، ص136-137؛ روضة الواعظین، ج2، ص290
☀️ ج. و داود بن سرحان هم میگوید:
از امام صادق ع شنیدم که میفرمود:
همانا من با برخی صحبت میکنم و حدیث می گویم و او را از جدال و مراء در دین خدا برحذر میدارم و از قیاس نهی میکنم، سپس از نزد من بیرون میرود و حدیث مرا بر غیر معنای اصلیاش به تاویل میبرد. همانا به قومی را به پرداختن به علم کلام امر کردم و قومی را از این کار بازداشتم، اما هریک [این توصیه مرا] برای خویش تاویل کرد در حالی که در معصیت خدا و رسولش گام برمیداشت. اگر گوش میدادند و اطاعت می کردند نزد آنان اموری را ودیعه میگذاشتم که پدرم برای اصحابش به ودیعه مینهاد. همانا اصحاب پدرم زنده و مرده، زینت بودند؛ مقصودم زراره و محمد بن مسلم و نیز از جمله آنان است [ابوبصیر] لیث مرادی و برید عجلی؛ آناناند که قیام کننده به قسطاند؛ آناناند که گویندگان حقیقتاند؛ و آناناند: سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11).
📚رجال الكشی، ص170 و ص238-239
@yekaye
☀️21) از امام کاظم ع روایت شده که فرمودند:
هنگامی که روز قیامت شود منادیای ندا دهد: کجایند حواریون حضرت محمد بن عبدالله، رسول الله ص، که هرگز عهدشکنی نکردند و بر آن عهدشان ماندند؟
پس سلمان و مقداد و ابوذر غفاری برخیزند.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون علی بن ابیطالب، وصی حضرت محمد بن عبدالله، رسول الله ص؟
پس عمرو بن حمق خزاعی و محمد بن ابیبکر و میثم تمار و اویس قرنی برخیزند.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون حسن ع فرزند علی ع، و فرزند فاطمه ع، دختر حضرت محمد رسول الله ص؟
پس سفیان بن ابیلیلی و خذیف بن اُسَید غفاری برخیزند.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون حسین بن علی ع؟
پس هرکس که با او به شهادت رسید و از او رویگردان نشد برخیزد.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون علی بن حسین ع؟
پس جُبَیر بن مُطعم و یحیی بن امطویل و ابوخالد کابلی و سعید بن مسیب برخیزند.
سپس منادیای ندا دهد: کجایند حواریون محمد بن علی ع و جعفر بن محمد ع؟
پس عبدالله بن شریک عامری و زراره بن أعین و برید بن معاویه بجلی و محمد بن مسلم ثقفی و [ابوبصیر]لیث بن بختری مرادی و عبدالله بن ابییعفور و عامر بن عبدالله بن جُذاعه و حُجر بن زائده و حمران بن اعین برخیزند.
سپس سایر شیعیان همراه با سایر ائمه ع روز قیامت برمیخیرند.
پس اینان اولین شیعهای هستند که وارد بهشت فردوس میشوند و اینان اولین سبقتگیرندگان و اولین مقربان و اولین از تابعیناند که خود را حواری قرار دادند.
📚الإختصاص (للمفید)، ص61-62؛
📚رجال الكشي، ص10 ؛
📚روضة الواعظين، ج2، ص283
@yekaye
☀️22) حسین بن عمر بن یزید میگوید:
بر امام رضا ع وارد شدم در حالی که هنوز در امامتش شک داشتم؛ و قبلش در بین راه که میآمدم، همراه با دوستم مقاتل بن مقاتل بودم، که در همان کوفه به امامت ایشان اذعان کرده بود. من به او گفته بودم: عجله کردی! او پاسخ داده بود: من بر این مطلب برهان و علم دارم.
به هر حال، به امام رضا ع عرض کردم: پدرتان از دنیا خدا رفت!
فرمود: بله، سوگند به خدا چنین است* و همانا او در همان درجهای است که رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین صلوات الله علیه میباشند؛ با این حال، در بقای پدرم چه کسی از من خوشبخت بود؟ [یعنی با این حال، مصیبت از دست دادن او خیلی سنگین است]
سپس فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/10-11) که عارف به امامت است وقتی امام ظاهر میشود.
سپس فرمود: رفیقت چه شد؟
گفتم: کی؟
فرمود: مقاتل بن مقاتل، همان که صورتی گرد و کشیده، محاسنی بلند و بینی برجستهای دارد. و فرمود: البته من او را ندیدهام و بر من وارد نشده است؛ لیکن او ایمان آورد و تصدیق کرد، از این روست که احو.الش را جویا شدم.
راوی میگوید: از نزد امام بیرون آمدم و به محل اقامتم برگشتم که دیدم مقاتل آنجا دراز کشیده است. او را تکان دادم [که بلند شود] و به او گفتم: مژدگانیای برایت دارم؛ اما نمیگویم تا اینکه صدبار حمد خدا را به جای آوری. او چنین کرد؛ و من هم قضیه را برایش تعریف کردم.
📚رجال الكشی، ص614-615
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
گفتیم در دو آیه، یک دوگانهای که به خودی خود قابل بررسی است (خوشیُمنی و شومی) محور قرار گرفت (و نفرمود: خوشیمنها و شومها)؛ و افراد از این حیث همنشینی با آن (اصحاب ...) مورد توجه قرار گرفتند؛ اما در اینجا از اسم فاعل استفاده کرد، ان هم در خصوص موضوعی (سبقت گرفتن) که اقتضای اولیهاش مقایسهای بودن است، نه اینکه به خودی خود قابل بررسی باشد.
چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد نشان دهد که حتی خوشیمنی و بدیُمنی چیزی غیر از حقیقت خود انسان است، لذا گفت اهل خوشیمنی، نه خوشیمنها؛ ولی اجتماعی بودن چنان در ذات انسان رسوخ دارد که سبقت گرفتن (در مقام مقایسه با دیگران بودن) مهمترین خصلت درونی انسانهاست؛ و لذا با اسم فاعل (که دلالت بر ثبوت صفت برای ذات دارد) تعبیر کرد.
🍃ب. ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣ «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
در تدبر 1 بیان شد که در دو آیه قبل، عبارت دوم را به صورت جمله تعجبیه آورد؛ اما در این آیه، به صورت مفرد. چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد بگوید آن گونه تعجبیای که در مورد خوشیُمنها و بدیُمنها مطرح است، در اینجا مطرح نیست. و این بدان علت است که:
🌱الف.1. شاید میخواهد بنیادین بودن تفاوت اینها با دو گروه قبل ار مورد تاکید قرار دهد و بگوید افق اینها بسیار بالاتر از دوتای دیگر است. در واقع، برای ما انسانها خوشیمن و شوم بودن مطرح است؛ و خدا در دو مورد قبل، می خواهد معیار ما برای خوشیمنی و شومی را به چالش بکشد؛ اما سابقون چنان بالاتر از تحلیلهای رایج ما هستند که اصلا در ذهن ما مطرح نبودند که معیاری داشته باشیم و بخواهد معیار با شنیدن معیارهای جدید تعجب کنیم.
🌱الف.2. ...
🍃ب. شاید میخواهد بفرماید مساله سابقون بقدری عظمت دارد که اصلا نوبت به استفهامی که حکایت از جهل مخاطب دارد هم نمیرسد. در واقع، در موارد قبل، درست است که آن استفهام تعجبی، دلالت بر عجز مخاطب از فهم حقیقت اصحاب میمنت و شومی داشت، اما چنین استفهامی در جایی مطرح میشود که مخاطب مدعی علم است و با این سوال، عجز وی را برملا می کنیم که اگر راست میگویی، بگو مثلا اصحاب میمنت چیست؟ اما در اینجا چنان است که گویی خود مخاطب از ابتدا بر نادانی خویش واقف است؛ مانند اینکه کسی از عالمی مساله دشواری را سوال کند که خودش هم میداند که آن عالم هرچقدر هم خوب توضیح دهد باز هم وی آن پاسخ را نمی تواند بفهمد؛ که در اینجا دیگر جای آن نیست که با استفهام عجز وی آشکار گردد. (مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج29، ص390 )
🍃ج. ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5️⃣«وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»
در نکات ادبی اشاره شد که به لحاظ نحوی، کلمه «السابقون» اول مبتداست؛
اما کلمه «السابقون» دوم را
میتوان صرفا تاکید کلمه قبل دانست (که خبر این مبتدا، آیه بعد است: یعنی مراد آیه این است: «سابقون، تاکید می کنم: سابقون، آناناند که مقرباند»)، و
میتوان آن را خبر برای «السابقون» اول دانست، که در این صورت، چون «الـ» روی خبر آمده دلالت بر حصر (یا تاکید شدید) دارد.
چنین تعبیری وجوه متعددی میتواند داشته باشد، از جمله:
🍃الف. مبتدا چنان مشهور و آشکار است که در مورد آن توضیحی نیاز نیست؛ یعنی سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگاناند. غالبا مفسران مثال زدهاند به این شعر که «أنا أبو النجم و شعری شعری»
📚(مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج29، ص389)
اما شاید مثال بهتر آن این فراز از دعای امام سجاد ع باشد که به دعای ابوحمزه ثمالی معروف است: «كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ أَنَا أَنَا وَ كَيْفَ لَا أَدْعُوكَ وَ أَنْتَ أَنْت» (که قریب به این مضمون از امیرالمومنین ع هم روایت شده است: «إِلَهِي كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ أَنَا أَنَا أَمْ كَيْفَ أَيْأَسُ مِنْكَ وَ أَنْتَ أَنْت»؛ البلد الأمين، ص316) ویا این فراز از ادعیه مسجد کوفه: «اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ وَ أَنَا أَنَا، أَنْتَ الْعَوَّادُ بِالْمَغْفِرَةِ وَ أَنَا الْعَوَّادُ بِالذُّنُوبِ»
🍃ب. مبتدا چنان عظیم است که فوق آن است که هرگونه علم و احاطه وخبری در مورد او بتوان داد، چنانکه در مورد پادشاهی گفته شود: در مورد این پادشاه فقط همین را بگویم که او پادشاه است
📚 (مفاتيح الغيب، ج29، ص390 )
مثال بهتر این عبارت در دعای امام حسین ع در روز عرفه است که: «يَا سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ إِلَّا مِنْكَ» (كتاب المزار (للمفيد)، ص163) ویا در برخی ادعیه آمده است: «أَنِّي أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ وَ ... أَنَّكَ أَنْتَ أَنْتَ، أَنْتَ اللَّهُ الْحَقُّ الْمُبِين» (تهذيب الأحكام، ج3، ص99)؛ یعنی همان که پیامبر اکرم ص فرمود «لَا أَبْلُغُ مَدْحَكَ وَ الثَّنَاءَ عَلَيْكَ؛ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِك» (الكافي، ج3، ص324)
🍃ج. میتواند دربردارنده این معنا باشد که سابقون در یک عرصه، همان سابقون در عرصه دیگرند، که آنگاه بر مصادیق متعددی میتواند تطبیق شود؛ مانند:
🌱ج.1. این سابقون که الان در این سوره میخواهیم مطرح کنیم، همان سابقونیاند که در آیات دیگر (مثلا در «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» فاطر/32) به اجمال نکاتی دربارهشان گفته بودیم.
🌱ج.2. یکی ناظر به سبقت در دنیا و دیگری ناظر به سبقت در آخرت باشد؛ مثلا: کسانی که برای پیروی از پیامبرانی که امامان هدایتند سبقت گرفتند همان کسانی اند که برای رسیدن به ثواب جزیل الهی سبقت خواهند گرفت.
📚 (جبائی، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325)
🌱ج.3. یکی ناظر به سبقت در عمل و دیگری ناظر به سبقت در دریافت پاداش باشد؛ مثلا: کسانی که در اطاعت خدا سبقت گرفتند، همینهایند که برای رسیدن به رحمت خدا و رسیدن به خیر سبقت میگیرند
📚(به نقل از مجمع البیان، ج9، ص325).
✳️تبصره:
برخی بین این دو قول اخیر این گونه جمع کردهاند که: این دو ناظر به دو دسته سبقتی است که خداوند مطرح کرده است: سابقون اول، آن سبقت به سوی کارهای خوب در دنیاست که فرمود: «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» (فاطر/32) ویا «وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ» (بقرة/148) ویا «أُولئِكَ یسارِعُونَ فِی الْخَیراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ» (مؤمنون/61) و سابقون دوم ثمرهای است که بر این عمل آنان در آخرت مترتب میشود، چنانکه فرمود «سابِقُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ» (حدید/21)
📚(المیزان، ج19، ص116-117)
@yekaye