☀️5) از امام باقر ع روایت شده است:
هنگامی که این آیه بر رسول الله ص نازل شد که «و هر چیزی باشد آن را در امامی روشنگر احصاء کردهایم» (یس/12)
آن دو مرد از جایشان برخاستند و گفتند: یا رسول الله! آن تورات است؟
فرمود: خیر.
گفتند: آیا انجیل است؟
فرمود: خیر.
گفتند: آیا قرآن است؟
فرمود: خیر. در آن هنگام امیرالمومنین علی بن ابیطالب ع وارد شد و رسول الله فرمودند: این آن است، همانا این است امامی که خداوند تبارک و تعالی علم هر چیزی را در آن احصاء کرده است.
📚الأمالي( للصدوق)، ص170؛ معاني الأخبار، ص95
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ [بْنِ الصَّقْرِ] الصَّائِغُ الْعَدْلُ قَالَ حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ سَلَّامٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ قَالَ حَدَّثَنَا حَرْبُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع قَالَ:
لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص «وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ» قَامَ رَجُلَانِ مِنْ مَجْلِسِهِمَا فَقَالا يَا رَسُولَ اللَّهِ هُوَ التَّوْرَاةُ قَالَ لَا قَالا فَهُوَ الْإِنْجِيلُ قَالَ لَا قَالا فَهُوَ الْقُرْآنُ قَالَ لَا قَالَ فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هُوَ هَذَا إِنَّهُ الْإِمَامُ الَّذِي أَحْصَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهِ عِلْمَ كُلِّ شَيْءٍ.
@yekaye
☀️6) عماره بن زید واقدی روایت کرده است که
در سالی از سالها هشام بن عبدالملک [خلیفه اموی] به حج رفته بود که همان سال امام باقر ع و غرزند ایشان امام صادق ع هم به حج رفته بودند. وی از قول امام صادق ع گفتگویی که بین هشام و امام باقر ع رخ داده بود روایت کرده که فرازهای پایانی آن بدین قرار است:
هشام گفت: همانا علی ع کسی بود که ادعای علم غیب میکرد در حالی که خداوند احدی را بر غیب خود مطلع نکرده است؛ پس از کجا چنین ادعایی میکرد؟
پدرم فرمود: همانا خداوند – جل ذکره – بر پیامبرش کتابی فروفرستاد که در آن هرچیزی که بوده و تا روز قیامت خواهد بود را بیان کرده است چنانکه فرموده است «و این کتاب را بر تو نازل کردیم که در آن بیان همه چیز است و هدایت و رحمت و بشارتی است برای مسلمانان» (نحل/89)
و فرموده است «و هر چیزی باشد آن را در امامی روشنگر احصاء کردهایم» (یس/12)
و فرموده است «ما هیچ چیزی را در این کتاب فروگذار نکردهایم» (انعام/38)
و فرموده است «هیچ امر غایبی در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتاب مبین است» (نمل/75)
و به پیامبرش وحی فرمود که در غیب خود و در سر خویش و در علم مکنون و نهان خویش چیزی باقی نگذارد مگر اینکه آن را با علی ع نجوا کند، پس به او دستور داد که پس از وی قرآن را گرد آورد و غسل و کفن و حنوط دادن پیکر ایشان را خود وی و نه دیگران عهدهدار شود و به اصحابش فرمود:بر اصحاب و خانوادهام حرام است که بر بدن برهنه من بنگرند مگر علی ع که او از من است و من از اویم؛ برای اوست آنچه برای من است و علیه اوست هرچه علیه من است؛ و اوست که دِین مرا ادا میکند و وعدههایم را محقق میسازد.
پس به اصحابش فرمود: علی بن ابیطالب بر تاویل قرآن میجنگد همان گونه که من بر تنزیل [معنای صریح] آن میجنگیدم.
و نزد هیچکس تاویل قرآن به تمام و کمالش نبود مگر نزد علی ع؛ و بدین جهت است که رسول الله ص به اصحابش فرمود «أقضای شما علی ع است» یعنی اوست که بین شما قضاوت میکند؛ و عمر بن خطاب [بارها] گفت «اگر علی ع نبود عمر هلاک شده بود» آیا عمر بدین مطلب شهادت میدهد و غیر او انکارش کنند؟!
پس هشام مدتی سر به زیر انداخت و سپس سر بلند کرد و اکنون بگو چه حاجتی داری؟! ...
📚دلائل الإمامة، ص236؛ نوادر المعجزات في مناقب الأئمة الهداة عليهم السلام، ص279-280
وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ مُعَاذٍ الرَّضَوِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا لُوطُ بْنُ يَحْيَى الْأَزْدِيُّ، عَنْ عُمَارَةَ بْنِ زَيْدٍ الْوَاقِدِيِّ، قَالَ: حَجَّ هِشَامُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ مَرْوَانَ سَنَةً مِنَ السِّنِينَ، وَ كَانَ قَدْ حَجَّ فِي تِلْكَ السَّنَةِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ وَ ابْنُهُ جَعْفَرٌ (عَلَيْهِمْ السَّلَامُ)، فَقَالَ جَعْفَرٌ فِي بَعْضِ كَلَامِهِ ...
فَقَالَ لَهُ هِشَامٌ: إِنَّ عَلِيّاً كَانَ يَدَّعِي عِلْمَ الْغَيْبِ، وَ اللَّهُ لَمْ يُطْلِعْ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً فَمِنْ أَيْنَ ادَّعَى ذَلِكَ؟
فَقَالَ أَبِي: إِنَّ اللَّهَ (جَلَّ ذِكْرُهُ) أَنْزَلَ عَلَى نَبِيِّهِ كِتَاباً بَيَّنَ فِيهِ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، فِي قَوْلِهِ: وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ . (نحل/89)
وَ فِي قَوْلِهِ: كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ . (یس/12)
وَ فِي قَوْلِهِ: ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ .(انعام/38)
وَ فِي قَوْلِهِ: وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ . (نمل/75)
وَ أَوْحَى اللَّهُ (تَعَالَى) إِلَى نَبِيِّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَنْ لَا يُبْقِيَ فِي غَيْبِهِ وَ سِرِّهِ وَ مَكْنُونِ عِلْمِهِ شَيْئاً إِلَّا يُنَاجِي بِهِ عَلِيّاً، فَأَمَرَهُ أَنْ يُؤَلِّفَ الْقُرْآنَ مِنْ بَعْدِهِ، وَ يَتَوَلَّى غُسْلَهُ وَ تَكْفِينَهُ وَ تَحْنِيطَهُ مِنْ دُونِ قَوْمِهِ، وَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ: حَرَامٌ عَلَى أَصْحَابِي وَ أَهْلِي أَنْ يَنْظُرُوا إِلَى عَوْرَتِي غَيْرَ أَخِي عَلِيٍّ، فَإِنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ، لَهُ مَا لِي وَ عَلَيْهِ مَا عَلَيَّ، وَ هُوَ قَاضِي دَيْنِي وَ مُنْجِزٌ مَوْعِدِي.
ثُمَّ قَالَ لِأَصْحَابِهِ: عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ يُقَاتِلُ عَلَى تَأْوِيلِ الْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ.
وَ لَمْ يَكُنْ عِنْدَ أَحَدٍ تَأْوِيلُ الْقُرْآنِ بِكَمَالِهِ وَ تَمَامِهِ إِلَّا عِنْدَ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، وَ لِذَلِكَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِأَصْحَابِهِ: أَقْضَاكُمْ عَلِيٌّ، أَيْ هُوَ قَاضِيكُمْ.
وَ قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: لَوْ لَا عَلِيٌّ لَهَلَكَ عُمَرُ. أَ فَيَشْهَدُ لَهُ عُمَرُ وَ يَجْحَدُ غَيْرُهُ؟!
فَأَطْرَقَ هِشَامٌ طَوِيلًا ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: سَلْ حَاجَتَكَ.
@yekaye
☀️7) رسول الله ص در فرازی از خطبهای که روز غدیر خواندن فرمودند:
ای مردم! هیچ علمی نیست مگر اینکه خداوند آن را در من احصاء فرمو و هر علمی که به من تعلیم دارد آن را به علی ع و فرزندان تقواپیشه پس از او آموختم و او همان امام مبینی است که خداوند در سوره یاسین ذکر کرد که «و هر چیزی باشد آن را در امامی روشنگر احصاء کردهایم» (یس/12)
پس ای مردم! از او به بیراهه نروید و از او گریزان نباشید و از ولایت او سرپیچی نکنید که همانا او به حق هدایت میکند و به حق عمل میکند و باطل را نابود میگرداند و از آن نهی میکند و در راه خدا سرزنش سرزنشگران او را باز نمیدارد؛
همانا او اولین کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد، در ایمان به من کسی بر او سبقت نگرفت و او کسی است که جانش را فدای رسول الله ص کرد و کسی است که همراه با رسول الله ص بود در حالی که از مردان غیر از او احدی همراه با رسول الله ص خدا را عبادت نمی کرد ...
📚اليقين باختصاص مولانا علي ع بإمرة المؤمنين، ص350
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطَّبَرِيُّ قَالَ أَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ أَبُو مُحَمَّدٍ الدِّينَوَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ الطَّيَالِسِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَيْفُ بْنُ عَمِيرَةَ عَنْ عُقْبَةَ عَنْ قَيْسِ بْنِ سِمْعَانَ عَنْ عَلْقَمَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَ: حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الْمَدِينَةِ وَ قَدْ بَلَّغَ جَمِيعَ الشَّرَائِعِ قَوْمَهُ غَيْرَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَة ...
... مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ قَدْ أَحْصَاهُ اللَّهُ فِيَّ وَ كُلُّ عِلْمٍ عَلَّمَنِيهِ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِيّاً وَ الْمُتَّقِينَ مِنْ وُلْدِهِ وَ هُوَ الْإِمَامُ الْمُبِينُ الَّذِي ذَكَرَهُ اللَّهُ فِي سُورَةِ يس «وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ» مَعَاشِرَ النَّاسِ فَلَا تَضِلُّوا عَنْهُ وَ لَا تَنْفِرُوا مِنْهُ وَ لَا تَسْتَنْكِفُوا مِنْ وَلَايَتِهِ فَإِنَّهُ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ يَعْمَلُ بِهِ وَ يُزْهِقُ الْبَاطِلَ وَ يَنْهَى عَنْهُ وَ لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ إِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ لَمْ يَسْبِقْهُ إِلَى الْإِيمَانِ بِي أَحَدٌ وَ الَّذِي فَدَا رَسُولَ اللَّهِ بِنَفْسِهِ وَ الَّذِي كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ وَ لَا أَحَدَ يَعْبُدُ اللَّهَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ مِنَ الرِّجَالِ غَيْرُه ...
@yekaye
☀️8) سدیر صیرفی میگوید:
بر امام صادق ع وارد شدم در حالی که مقداری از اموال ایشان [احتمالا اموال خمس و زکات شیعیان] نزد من جمع شده بود و میخواستم که آنها را به ایشان تحویل دهم؛ و با خودم یک دینار را مخفی کرده بودم تا سخنان مردم در مورد ایشان را بسنجم؛ و مال را پیش ایشان نهادم.
فرمود: سدیر! در حق ما خیانت کردی و با این خیانت، آن سهم ما را به ما ندادی!
گفتم: فدایت شوم! آن چیست؟
فرمود: چیزی از حق ما را برداشتی تا حال و روز ما را بسنجی!
گفتم: راست گفتید، فدایتان شوم! صرفا میخواستم حقیقتِ این حرفهایی را که رفیقانم میزدند بفهمم.
فرمود: آیا ندانستهای که هر چیزی که بدان احتیاج شود ما آن را میدانیم و آن نزد ماست؟! آیا سخن خداوند متعال را نشنیدهای که میفرماید «و هر چیزی باشد آن را در امامی روشنگر احصاء کردهایم» (یس/12). بدان که علم پیامبران در علم ما محفوظ است و همگی نزد ما جمع شده و علم ما از علم انبیاست، پس کجا میبرندت؟!
گفتم: راست میگویید؛ فدایتان شوم.
📚مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج4، ص227
سَدِيرٌ الصَّيْرَفِيُّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ قَدِ اجْتَمَعَ عَلَىّ [إلیّ] مالُه [بَيَانٌ؛ مئاتٌ] فَأَحْبَبْتُ دَفْعَهُ إِلَيْهِ وَ كُنْتُ حَبَسْتُ مِنْهُ دِينَاراً لِكَيْ أَعْلَمَ أَقَاوِيلَ النَّاسِ فَوَضَعْتُ الْمَالَ بَيْنَ يَدَيْهِ.
فَقَالَ لِي يَا سَدِيرُ خُنْتَنَا وَ لَمْ تُرِدْ بِخِيَانَتِكَ إِيَّانَا قَطِيعَتَنَا.
قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا ذَلِكَ؟
قَالَ أَخَذْتَ شَيْئاً مِنْ حَقِّنَا لِتَعْلَمَ كَيْفَ مَذْهَبُنَا.
قُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أَعْلَمَ قَوْلَ أَصْحَابِي
فَقَالَ لِي أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ كُلَّ مَا يُحْتَاجُ إِلَيْهِ نَعْلَمُهُ وَ عِنْدَنَا ذَلِكَ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى «وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ» اعْلَمْ أَنَّ عِلْمَ الْأَنْبِيَاءِ مَحْفُوظٌ فِي عِلْمِنَا مُجْتَمِعٌ عِنْدَنَا وَ عَلِمُنَا مِنْ عِلْمِ الْأَنْبِيَاءِ فَأَيْنَ يُذْهَبُ بِكَ؟!
قُلْتُ صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاكَ.
@yekaye
یک آیه در روز
759) 🌺 إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْ
.
7⃣ «نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ»
مراد از «کتابتِ» آنچه از پیش فرستادند و آثارشان، چیست؟
🍃الف. ثبت و ضبط اعمال توسط فرشتگان
📚(المیزان، ج17، ص66)
یعنی همان که در جای دیگر فرمود «كِراماً كاتِبين؛ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُون: نویسندگانی بزرگوار، میدانند آنچه انجام میدهید» (انفطار/12-13)
🍃ب. همان احصاء آنان در کتاب مبین و لوح محفوظ ([که در ادامه آیه بدان اشاره شده] ، هر چند که برخی بر این باورند که چون این خاص اعمال و آثار آنها بود و آن عام (هر چیزی) است و این با تعبیر «نکتب» بود و آن با تعبیر «أحصیناه»، پس اینها دو چیزند؛ و توضیح دادهاند که دست کم سه دسته ثبت و کتابت برای کارهای انسانها هست:
🔹کتاب عمل هر شخص: «وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً» (اسراء/13)؛
🔹کتابی که اعمال هر امتی در آن ثبت میشود: «كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا» (جاثیه/28)؛
🔹کتابی که همه چیز در آن ثبت شده است «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ» (انعام/59).
📚 (المیزان، ج17، ص67)
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
759) 🌺 إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْ
.
8⃣ «نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ»
چرا خداوند تاکید میکند که هم اعمال و آثار ما ثبت میشود و هم همه چیزها در امام مبینی احصاء شده است؟
🍃الف. توجه به تنوع شاهدها و ثبت اعمال، انگیزه انجام کارهای خوب و ترک کارهای بد را افزایش میدهد.
📚(متشابه القرآن و مختلفه (لابن شهر آشوب)، ج2، ص95)
🍃ب. تاکیدی است بر حساب و کتاب دقیق عالم؛ که چیزی در نظام عالم گم نمیشود و از قلم نمیافتد تا مبادا با دیدن اینکه بدکاری ظاهرا از چنگ قانون گریخت ویا نیکوکاری با مشکلات مواجه شد و ثمره کارهایش در دنیا را ندید، گمان شود که در عالم حساب و کتابی در کار نیست.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
759) 🌺 إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْ
.
9⃣ «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ»
هم دستگاه محاسباتى خداوند بسیار دقيق است.
📚(تفسير نور، ج9، ص527)
و
هم همه چیز عالم حسابشده است.
@yekaye
یک آیه در روز
759) 🌺 إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْ
.
🔟 «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ»
مراد از «امام مبین»ی که همه چیز در آن احصاء شده است، چیست؟
🍃الف. همان امامی است که از جانب خداوند برای هدایت انسانها مامور شده است.
🔖حدیث4 به بعد https://eitaa.com/yekaye/1227
🍃ب. لوح محفوظ است
📚(مجمع البيان، ج8، ص654)
و از این جهت به لوح محفوظ امام مبین گفته شده که چون مشتمل بر قضای حتمی خداست، گویی امری است که همه موجودات بدان اقتدا، و به پیروی از او عمل میکنند؛ چنانکه در جای دیگر عمل همگان را به منزله نسخهبرداری از کتاب حق خدا معرفی کرد: «هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ: اين کتاب ماست كه بر شما بهحق سخن مىگويد همانا ما از آنچه شما انجام مىداديد نسخه برمىداشتيم» (جاثيه/29)
📚 (المیزان، ج17، ص67)
🍃ج. مقصود علم تفصیلی خداوند است به اشیاء [قبل از آفرینش آنها و اینکه نظام عالم بر اساس علم خدا واقع میشود]
📚 (مجمع البيان، ج8، ص654)
د. مقصود نامههای اعمال است؛ و از این جهت مُبین نامیده شده که اثرش مندرس نمیگردد.
📚(حسن، به نقل از مجمع البيان، ج8، ص654)
🍃ه. ...
✳️یادآوری
با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، هیچ بعدی نیست که همه این معانی مستقلا در آیه مورد نظر بوده باشد.
@yekaye
یک آیه در روز
759) 🌺 إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْ
.
1⃣1⃣ «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ»
امامت مقامی است که کسی که آن مقام را دارد به همه چیز احاطه علمی دارد.
اما چرا او باید چنین علمی داشته باشد؟
🍃الف. امام هدایتگر انسانها به سوی مقصد نهایی آنهاست؛ او باید همه چیز را بداند تا هرآنچه را مورد نیاز هر انسانی است [بویژه که انسان قرار است مقام خلیفةاللهی را به دست آورد] پاسخگو باشد. (حدیث8)
🍃ب. امامت مقامی است که واسطه فیض الهی در عالم است، و از این رو، چیز در عالم واقع نمیشود مگر اینکه از مسیر او میگذرد؛ از این رو به همه چیز علم دارد.
🍃ج. ...
📝نکته #انسانشناسی
برخی گمان میکنند از آنجا که پیامبر اکرم ص و ائمه ع هم انسان بودند، باور به علم فراگیر ائمه ع باوری غلوآمیز و خلاف تعالیم قرآن است.
📖این آیه شاهد خوبی است که این باور، یک باور قرآنی است؛
و اعتراض آنها ناشی از این است که مقام حقیقی انسان و مراتبی که در عالم میتواند به دست آورد، ناآشنایند.
البته پیامبر ص و ائمه ع انساناند؛ اما مقام انسان، فقط خور و خواب و خشم و شهوت نیست؛ که اگر افق کسی بسیار متعالیتر ازینها شد در انسان بودن او تردید شود؛
بلکه به قول سعدی:
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت.
@yekaye
یک آیه در روز
759) 🌺 إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْ
.
2⃣1⃣ «كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ في إِمامٍ مُبينٍ»
📜حکایت📜
از عمار یاسر روایت شده است:
در یکی از جنگها با امیرالمومنین ع بودم که به وادیای رسیدیم که پر از مورچه بود.
گفتم: یا امیرالمومنین! آیا احدی از مخلوقات خداوند متعال هست که تعداد اینها را بداند؟
فرمود: بله، عمار! من شخصی را میشناسم که هم تداد اینها را میداند و هم میداند چه تعدادشان نر و چه تعداد ماده در میانشان هست!
گفتم: مولای من! آن خص کیست؟
فرمود: عمار! مگر در سوره یاسین نخواندهای که فرمود «و هر چیزی باشد آن را در امامی مبین احصاء کردهایم» (یس/12)
گفتم: بله مولای من!
فرمود: من آن امام مبین هستم.
📚الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص94؛ الروضة في فضائل أمير المؤمنين ع (لابن شاذان القمي)، ص26
🔹شیخ طوسی در کتاب مصباح الانوار خود شبیه این حادثه را در موقعیتی دیگر بین ابوذر و امیرالمومنین ع روایت کرده است
📚(به نقل از تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص480؛ البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص569)
@yekaye
760) 🌺 وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ 🌺
💐 ترجمه
و برایشان اهل آن شهر را مَثَل بزن، هنگامی که آن فرستادگان بدانجا آمدند؛
سوره یس (36) آیه13
1397/3/11
16 رمضان 1439
@yekaye
🔹الْقَرْيَةِ
قبلا بیان شد که
▪️«قریه» از ماده «قری» (و یا: «قرو») است و این ماده دلالت بر جمع شدن و اجتماع دارد
«قریه» را هم از این جهت «قریه» گفتهاند که مردم در آن جمع میشوند؛
در قرآن کریم
▫️هم به معنای سرزمینی که مردم در آن جمع میشوند، به کار رفته (بقره۲/۵۸، یوسف/۱۰۹)
▫️هم به معنای خود مردمی است که در جایی جمع شدهاند (اعراف/۴، طلاق/۸)
▫️و چهبسا گاه در یک آیه هر دو معنا مد نظر بوده است (قصص/۵۹)
▪️ در تفاوت «قریه» با «بلد» و «مدینه» گفتهاند
🔸«بلد» به معنای قطعه معینی از سرزمین است، خواه آباد شده باشد یا خیر؛
🔸در مفهوم «قریه» اجتماع و جمع شدن مد نظر است، خواه در مورد سرزمین باشد یا خود مردم؛ و
🔸در مفهوم «مدینه» برپا کردن و نظم و تدبیر بیشتر مورد نظر است.
🔖جلسه۱۷۲ http://yekaye.ir/albaqarah002259/
🔹الْمُرْسَلونَ
در آیه 3 همین سوره درباره این کلمه توضیح داده شد.
🔖جلسه 750 http://yekaye.ir/yaseen363/
@yekaye
✅ مرحوم طبرسی حکایت این آیات را به چند روایت نقل کرده است:
🔅1) گويند:
حضرت عيسى عليه السلام دو نفر از حواريين را بعنوان رسالت به شهر انطاكيه فرستاد تا مردم آنجا را به توحيد دعوت نمايند، پس چون به نزديك شهر رسيدند پيرمردى را ديدند كه گلّه اش را چوپانى ميكرد و او حبيب صاحب يس بود.
به ايشان گفت شما كيستيد؟
گفتند ما فرستادگان عيسى هستيم؛ آمده ايم كه شما را از پرستش بتها به عبادت خداوند رحمان دعوت كنيم.
گفت آيا نشانه اى دارید؟
گفتند آرى، ما بيماران را شفا میدهيم؛ جذامى و برصى را به اذن خدا علاج میکنیم.
گفت من پسری دارم بيمار که چند سال است بسترى است و قادر نيست از جا حركت كند.
گفتند ما را به منزلت ببر تا از حال او مطّلع شويم.
پس به اتفاق او به منزلش رفتند و دستى بر بدن فرزند بيمارش كشيدند، پس همان لحظه به اذن خدا شفا يافت و صحيح و سالم از جا برخاست.
مطلب در شهر شايع شد و بيماران بسيارى به دست آن دو نفر شفا يافتند. آنان را پادشاهى بود بتپرست، و اين خبر به گوش او رسيد. آنها را خواست و گفت كيستيد؟
گفتند: ما فرستادگان عيسى (ع) هستيم، آمدهايم كه شما را از پرستش چيزى كه نمیشنوند و نمىبينند به عبادت كسى دعوت كنيم كه هم میشنود و هم مىبيند.
پادشاه گفت آيا براى ما خدايى جز اين خدايان هست؟
گفتند آرى آنكه تو را و خدايان تو را آفريده است.
گفت برخيزيد تا درباره شما فكرى كنيم.
پس مردم آنها را در بازار گرفتند و کتک زدند...
🔅2) وهب بن منبه گويد:
حضرت عيسى (ع) اين دو رسول را به انطاكيه فرستاد، پس آنجا آمدند ولى دسترسى به شاه آنجا پيدا نكردند و مدّت توقّف آنها طول كشيد.
پس يك روز پادشاه بيرون رفت و آنها در سر راه شاه ايستاده و تكبير گفته و خدا را ياد نمودند. پادشاه خشمگين شد و امر به زندان آنها نمود و هر كدام را صد شلّاق زدند.
پس حضرت عيسى عليه السلام شمعون صفا، بزرگ حواريين را در پی آنان فرستاد تا آنها را يارى كند.
شمعون به طور ناشناس وارد شهر شد و با اطرافيان پادشاه معاشرت نمود تا با او مأنوس شدند و خبر او را به پادشاه دادند. شاه او را طلبيد و از معاشرت او خشنود بود و با او انس گرفت و او را گرامى میداشت.
روزى به پادشاه گفت شنيده ام كه شما دو نفر را، هنگامی كه تو را به غير دينت دعوت نمودند، در زندان حبس نموده و شلاق زده اى! آيا گفته آنها را شنيده اى؟
شاه گفت آن روز چنان خشمناك شدم كه نتوانستم گفتار آنها را بشنوم.
گفت اگر اجازه دهيد آنها را بياورند تا ببينيم چه دارند و چه میگويند.
پس پادشاه آنها را طلبيد، و شمعون به آنها گفت چه كسى شما را به اينجا فرستاده؟
گفتند خدايى كه هر چيزى را خلق كرده و شريكى براى او نيست.
گفت نشانه شما چيست؟
گفتند هر چه از ما بخواهيد!
شاه امر كرد تا يك جوان كورى را كه جاى چشمانش مانند پيشانيش صاف بود آوردند و آنها شروع كردند خدا را خواندند تا جاى چشمانش شكافت؛ پس آن دو، به اندازه دو فندق از گِل برداشتند و به جاى چشمان وی گذاشتند پس تبديل به دو چشم شد و بينا گردید!
شاه تعجّب كرد و شمعون به شاه گفت شما اگر صلاح بدانى از خدايان خود بخواه تا مانند اين کار را انجام دهد تا مایه شرافتى براى تو و خدايان تو باشد.
شاه گفت من چيزى را از تو پنهان نمى كنم؛ اين خدايانى كه ما میپرستيم نه زيانى به كسى میزنند و نه سودى میبخشند. آن گاه به اين دو فرستاده عيسى گفت، اگر خداى شما قدرت زنده كردن مرده را داشته باشد، ما به او و به شما ايمان میآوريم.
گفتند خداى ما به هر چيزى تواناست.
شاه گفت در اينجا مرده اى هست كه هفت روز است مرده است و ما او را دفن نكرده ايم تا پدرش که نبوده، از مسافرت برگردد. او را آوردند در حالى كه تغيير كرده و متعفّن شده بود. پس آن دو علنا در پیشگاه خدا دست به دعا برداشتند و شمعون هم مخفیانه خدا را میخوان.
پس مرده برخاست و گفت من هفت روز قبل مردم و داخل در هفت وادى از آتش شدم و من شما را بيم میدهم از آنچه در آن هستيد، به خدا ايمان بياوريد. پس پادشاه تعجّب كرده و به فكر فرو رفت.
شمعون دانست كه سخن او در پادشاه اثر كرده، پس او را به سوى خدا خواند پس شاه و عدّه اى از مردم شهرش ايمان آورده و عده اى هم به كفرشان باقى ماندند.
@yekaye
👇 ادامه روایتهای مرحوم طبرسی از این واقعه👇
ادامه روایتهای مرحوم طبرسی از این واقعه
☀️3) عيّاشى هم در تفسيرش به اسنادش از ابى حمزه ثمالى و غير او از امام باقر و امام صادق عليهما السلام شبیه این مطلب را روايت كرده است، جز اينكه
🔸در بعضى روايات است كه خدا دو پيامبر را مبعوث كرد به سوى مردم انطاكيه سپس سوّم را فرستاد،
🔸و در بعضى از آن روايات است كه خدا به عيسى وحى فرستاد كه دو نفر بفرستد سپس وصيّش شمعون را فرستاد تا آنها را خلاص كرد؛
🔸 مردهاى را كه خدا به دعاء آنها زنده كرد پسر پادشاه بود و او دفن شده بود،
از قبرش بيرون آمد در حالى كه خاك قبر از سرش میريخت و شاه گفت پسرم حال تو چگونه است؟
گفت من مرده بودم پس ديدم دو مرد در سجده افتاده و خدا را میخوانند كه مرا زنده كند.
گفت پسرم آنها را ببينى میشناسى؟
گفت آری.
پس شاه دستور داد مردم را از شهر بيرون كرده به صحرايى بردند، و مردم يك يك از جلوى پسر شاه عبور كردند پس يكى از آن دو نفر رسيد، بعد از عبور مردم بسيارى پس گفت بابا اين يكى از آنهاست، پس از آن ديگرى عبور كرد او را هم شناخت و با دستش اشاره به آنها كرد، پس پادشاه و اهل انطاكيه ايمان آوردند.
📂(این مطلب در تفسیر عیاشی پیدا نشد؛ اما درتفسیر قمی هست که انشاءالله در جلسه بعد، حدیث1 خواهد آمد)
4) و ابن اسحاق گويد:
بلكه پادشاه به كفرش باقى ماند و با مردمش اتفاق كردند در كشتن پيامبران، پس اين به گوش حبيب رسيد و او بر درب دورترين دروازههاى شهر بود پس به شتاب و عجله میدويد و به آنها تذکر میداد و آنان را به اطاعت از فرستادگان دعوت میکرد.
📚مجمع البيان، ج8، ص655-656 ؛
📚ترجمه مجمع البيان، ج20، ص382-385
✅ توجه ✅
لازم به ذکر است که چنانکه علامه طباطبایی هم تذکر داده،
🔹برخی از این روایات با سیاق آیات سازگار نیست 🔹
📚(المیزان، ج17، ص83)
و چه بسا به خاطر سهو راویان فرازهای داستان دیگری با این داستان خلط شده باشد.
https://eitaa.com/yekaye
یک آیه در روز
760) 🌺 وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ 🌺 💐 ترجمه و برای
.
1⃣ «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ»
با اینکه در آیات قبل فرموده بود که آنان انذارشان بدهی چه ندهی ایمان نمیآورند؛ در عین حال در اینجا به پیامبر میفرماید که حکایت عدهای از گذشتگان را برایشان بازگو کن که پیامبرانی به سراغشان رفتند و عاقبتشان چه شد.
به نظر میرسد که یکی از اهداف اصلی این حکایت، انذار دادن مخاطبان پیامبر است؛
بویژه که نفرمود «واضرب مثلا ...» بلکه فرمود «واضرب لهم مثلا ...».
شاید بتوان نتیجه گرفت که آیه میخواهد بفرماید هرچند عدهای هستند که انذار هیچ اثری بر آنها ندارد؛
اما وظیفه پیامبر است که همچنان در انذار مردم بکوشد؛ از باب اتمام حجت یا تکمیل مسیر شعادت و شقاوت افراد؛ آنچنان که در جای دیگر فرمود «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ: تا آنکه هلاک میشود از روی بینه و دلیل روشن هلاک شود و آنکه زنده میشود از روی بینه زنده شود» (أنفال/42)
📚(اقتباس از المیزان، ج17، ص72)
@yekaye
یک آیه در روز
760) 🌺 وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ 🌺 💐 ترجمه و برای
.
2⃣ «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ ...»
تاريخ گذشتگان، درسی براى آيندگان است؛
چرا که بر جامعه، اصول و قوانين ثابتى حاكم است كه سرنوشتِ انسانها و جوامع را بر اساس آن مىتوان تعيين نمود.
آرى، سنّتهاى الهى ثابت است و با تفاوت اقوام، افراد، زمان و مكان، تفاوتى نمىكند.
📚 (تفسير نور، ج9، ص528)
@yekaye
یک آیه در روز
760) 🌺 وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ 🌺 💐 ترجمه و برای
.
3⃣ «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ ...»
بهترين مثال، مثالهاى واقعى و عينى است نه تخيّلى.
📚(تفسير نور، ج9، ص528)
@yekaye
یک آیه در روز
760) 🌺 وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ 🌺 💐 ترجمه و برای
.
4⃣ وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً «أَصْحابَ الْقَرْيَةِ» إِذْ جاءَهَا «الْمُرْسَلُونَ»
در بيان داستان، عبرتها مهم است، نام قريه، نژاد، زبان و تعداد افراد مهم نيست.
📚(تفسير نور، ج9، ص528)
@yekaye