یک آیه در روز
784) 🌺 وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ 🌺 💐ترجمه و نشان
.
4⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ»
اینکه وقتی روز را از دل شب برمیکنند بناگاه در ظلمت میمانیم نیز آیهای از آیات خداست؛
دست کم از این رو که نشان میدهد که چگونه همه چیز بشدت وابسته به اوست و انسان اگر در همین پدیده ساده دقت کند بخوبی درمییابد که چگونه «اگر نازی کند در هم فروریزند قالبها»
🔅ما وقتی که به اشیای پیرامون خود مینگریم و آنها را میبینیم، اول و پیش از دیدن هر چیز، ابتدا نور را میبینیم که میتوانیم آن اشیا را ببینیم؛ اما در روز به کار خویش مشغولیم چنان از روشنایی روز بهرهمند میشویم که اصلا بدان توجهی نداریم؛ اما همین که روز را برمیدارند در حالی که چشم ما سرجایش هست و همه اشیا هم سرجای خود هستند، دیگر چیزی نمیبینیم❗️
🌘و این رفتن روز و در ظلمت فرو رفتن بقدری سریع است که از یک فضای کاملا روشن بناگاه خود را در تاریکی مییابیم.
در واقع، یکی از مهمترین مشکلات ما این است که نعمتهای الهی چنان ما را در برگرفته، که از خود این نعمت ها غافلیم و احساس استغنا به ما دست میدهد؛ اما همین که یکدفعه در ظلمت شب میمانیم در حالی که نه قوای حسی ما ضعفی پیدا کرده و نه اشیای عالم تغییری کردهاند، پی میبریم که ابعاد نیاز ما خیلی گسترده تر از آن اموری است که در نگاه اول به نظرمان میآمد و عالم و نیازهای ما بسیار وسیعتر از آن است که بتوانیم به خود مغرور شویم!
@yekaye
یک آیه در روز
784) 🌺 وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ 🌺 💐ترجمه و نشان
.
5⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ»
🔹خود شب،
🔹برکنده شدن روز از شب،
🔹و اینکه با رفتن روز ناگهان در ظلمات میمانیم، آیهاند؛
اما آیه و نشانه بر چه چیزی؟
🍃الف. بر قدرت خدا؛ از اینکه چگونه حتی دیدن – که سادهترین و دمدستیترین ادراک ماست - چه اندازه به سایر تقدیرات الهی وابسته است (تدبر4) و همه در ید قدرت اویند و کسی را توان غلبه بر او نیست.
🍃ب. علم و حکمت الهی، که چگونه اموری کاملا متضاد را این گونه به هم وابسته کرد و ...
🍃ج. برنامهریزی و تدبیر الهی که چه نظم و برنامهای را در عالم و برای گذر زمان – که ساده ترین و البته مهمترین عامل برای برنامهریزی است) قرار داد
🍃د. ...
💠 نکته تفسیری
شاید اینکه در آیه بعد بر این تاکید کرد که «ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ» ظاهرا میخواهد نشان دهد که این هم آیتی است بر علم او هم بر عزتمندی و قدرت او و هم بر تدبیر و تقدیر او. یعنی چهبسا آن جمله، شاهدی باشد بر اینکه چه وجوهی از آیه بودن در این آیت مورد نظر بوده است.
@yekaye
یک آیه در روز
784) 🌺 وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ 🌺 💐ترجمه و نشان
.
6⃣ «اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ»
پيدايش شب و روز تصادفى نيست، كار خداست
(تفسير نور، ج9، ص542)
💠نکتهای در #علم_دینی
چنانکه قبلا بارها اشاره شد، دینی بودن علم، صرفا به این نیست که محتوای مطلب از متون دینی برآمده باشد؛ بلکه یکی از ابعاد مهم برای دینی شدن علم و معرفت آن است که هر پدیدهای در نسبت با خداوند ملاحظه شود؛ و این منطقی است که قرآن کریم بارها و بارها به ما میآموزد:
از منظر یک موحد،
⛔️این گونه نیست که:
روز از دل شب برکنده شود
💢بلکه این گونه است که:
خداوند روز را از دل شب برمیکند.
@yekaye
یک آیه در روز
784) 🌺 وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ 🌺 💐ترجمه و نشان
.
7⃣ «فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ»
اغلب مترجمان در ترجمه عبارت اخیر گفتهاند «پس بناگاه آنان در ظلمت فرو میروند» یا «بناگاه ظلمت شب آنان را فرامیگیرد» و با اینکه ظاهرا این ترجمه روانتر نیز هست؛ اما آیه نفرمود «فَإِذا هُمْ فی ظلمات» یا «فَإِذاً أظلمهم اللیل»؛ بلکه از تعبیر «مُظلِم» که اسم فاعل است استفاده کرد.
چرا؟
🍃الف. اسم فاعل دلالت بر ثبوت و استقرار دارد؛ میخواهد نشان دهد که آنان اساساً در ظلمت بودهاند و صرفا چون ما نور را بر تن شب کردهایم آنان خود را در روشنایی میدیدند؛ یعنی نکته مذکور در تدبر 3 https://eitaa.com/yekaye/1889 .
🍃ب. شاید میخواهد اشاره کند که حقیقت هر انسانی، اگر به خودی خود و مستقل ملاحظه شود، جز ظلمت نیست؛ یعنی تنها نور الهی است که همه چیز را روشن میکند و اگر نور الهی در کار نباشد حتی برای برترین اولیای الهی هم چیزی جز ظلمت و ضلالت نیست (ضحی/7)؛ یعنی همان که حضرت یوسف ع اشاره کرد که «نفسِ» آدمی، از آن جهت که نفس است، جز دستور دهنده به بدی نیست؛ و تنها و تنها اگر مشمول رحمت خداوند شود، میتواند از بدیها دور بماند (وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی؛ یوسف/53)؛ یعنی همان که ما انسانها جز فقر و نیاز نیستیم (يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ؛ فاطر/19) و تنها خداوند است که نور محض است (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؛ نور/35) و اگر او برای کسی نوری قرار ندهد، هیچ نوری نخواهد داشت (وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ؛ نود/24)
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
784) 🌺 وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ 🌺 💐ترجمه و نشان
.
8⃣ «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ»
قبلا اشاره شد که
🌘گویی حقیقت عالم دنیا «شب» است چنانکه از تمام مقاطع مهم معنوی دنیا با تعبیر شب یاد شده است، مثلا شب قدر، شب معراج، شب نزول قرآن، و …
🔖جلسه۹۷، تدبر۳ http://yekaye.ir/al-qadr-097-01/
🔖جلسه 267 تدبر1 http://yekaye.ir/al-lail-92-1/
گویی ما تا در دنیا هستیم در شب و ظلمت بسر میبریم و برای یافتن راه سعادت نیازمند نور هدایتیم؛
و فرستادگان الهیاند که نور این مسیر هستند؛
وقتی پیامبر ص زنده و در میان مردمی است که به او ایمان آوردهاند و به قدر و ارزش ایشان اعتراف دارند، جهان همچون روز روشن میشود؛ اما وقتی او از دنیا میرود و خدا این روز را از دل شب دنیا برمیکَنَد و قدر و قیمت اهل بیت ایشان نیز در میان مردم مورد غفلت قرار میگیرد، هم دوباره در ظلمت میمانند.
با این توضیح، اکنون یکبار دیگر حدیث1 را بخوانید.
https://eitaa.com/yekaye/1883
با این توضیح شاید بتوان به معنای عمیقتری از حقیقت غیبت پی برد، غیبتی که شاید بتوان گفت حقیقتِ آن، نه از سال 250 هجری، بلکه از سال 10 هجری و با رحلت پیامبر ص عملاً در جامعه آغاز شد❗️
@yekaye
786) 🌺 وَ الشَّمْسُ تَجْري لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْديرُ الْعَزيزِ الْعَليمِ 🌺
💐 ترجمه
و خورشید به سوی قرارگاه ویژه خود جاری است؛ این، تقدیرِ آن عزتمند داناست.
سوره یس (36) آیه38
1397/4/11
18 شوال 1439
@yekaye
🔹«مُسْتَقَرّ»
قبلا بیان شد که
▪️ماده «قرر» در اصل بر دو معنای متفاوت دلالت میکند، یکی معنای «سردی» ، و معنای دوم «تمکن» (=جای گرفتن) است که «استقرار» از همین ماده میباشد و «اقرار» هم نقطه مقابل انکار و زیر بار حق نرفتن، را هم از این جهت اقرار گفتهاند که کسی که به حقی اقرار میکند آن حق را در جای مناسب خود قرار داده است؛
▫️اما برخی این دو معنا را به هم برگردانده و گفتهاند اصل «قرر» به معنای این است که چیزی در جایی ثابت و مستقر شود و سرما را از این جهت «القُرّ» گفتهاند که اقتضای سکون دارد، برخلاف گرما که اقتضای حرکت دارد؛ و اقرار هم به معنای اثبات (ثابت کردن) است؛ و معتقدند چهبسا تعبیر «قِرْنَ فِي بُيُوتِكُن: در خانههای خود بمانید» (احزاب/۳۳) که خطاب به زنان پیامبر بوده، اصلش «إقرِرن» و از همین ماده «قرر» است که یکی از «ر»های آن برای تخفیف در کلام افتاده است همانند «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» (واقعه/ ۶۵) که اصلش «ظللتم» بوده است.
🔖جلسه 226 http://yekaye.ir/al-baqarah-2-36/
▪️همچنین اشاره شد که «مُسْتَقَرّ» بر وزن اسم مفعول است که برخی آن را اسم مکان (محل استقرار) (📚مجمع البحرين، ج۳، ص۴۵۶) و برخی آن را در معنای مصدری (قرار و استقرار) (📚لسان العرب، ج۵، ص۸۴) دانستهاند.
🔖جلسه 371 http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-12/
📖 اختلاف قرائت
لِمُسْتَقَرٍّ لَها
▪️در روایت غیرمشهوری (به ترتیب روایت زید و ابنیزداد) از دو تن از قراء عشره (یعقوب و ابوجعفر) کلمه «مُسْتَقرّ» به صورت اسم فاعل (مُسْتَقِرٍّ) قرائت شده است.
▪️همچنین در قرائتی که از سه تن از امامان شیعه (امام سجاد و امام باقر و امام صادق ع) و نیز از ابنعباس و ابنمسعود و عکرمه و عطاء و ابنابیعبده، و روایت شیزری از کسائی (از قراء کوفه) این عبارت به صورت «لا مُسْتَقَرَّ لَها» قرائت شده است که گفتهاند ظاهرش عموم و معنایش خصوص است؛ یعنی خورشید همواره بدون استقرار در حال حرکت است مادامی که آسمانها برپاست، اما همین که آسمانها فروپاشید او هم از حرکت خود باز میایستد
▪️و از ابن أبي عبلة به صورت «لا مُسْتَقَرُّ لَها» نیز قرائت شده است، که ظاهرا همان معنای حالت فوق را میدهد اما «لا» مثل «لیس» عمل کرده است.
📚مجمع البيان، ج8، ص662 ؛ البحر المحيط، ج9، ص67 ؛ معجم القرائات، ج7، ص485-486
@yekaye
🔹تَقْديرُ
▪️ماده «قدر» دست کم در دو معنای اصلی به کار میرود:
▫️یکی «اندازه» و مقدار 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۵۸) و «مبلغ» (= حد بلوغ و غایت شیء) و کنه و نهایت ظرفیتی که یک شیء دارد، دلالت میکند و به همین جهت به قضای الهی که امور را به نهایت مقدر شده برایشان میرساند، قَدَر گویند 📚(معجم المقاييس اللغة، ج5، ص۶۲)
▫️و دیگری همان معنای رایج «قدرت» (= توانایی) است که وضعیتی است که شخص توانایی و تمکن بر انجام کاری دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۵۸)
▪️اما برخی معنای اول را اصل قرار داده، و بر این باورند که «قدرت» را از این جهت «قدرت» گفتهاند که شخص را به آن غایتی که میخواهد میرساند و «رجلٌ ذو قُدرةٍ: شخص قدرتمند» یعنی کسی که تواناییهایش به گونهای است که در کارهای مورد نظر، به آن حد و اندازهای که دلش میخواهد، میرسد
📚(معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۶۳).
▪️اما برخی معنای دوم را اصل قرار داده و گفتهاند اصل این ماده «توانایی بر انجام یا ترک کار» است و «تقدیر» نیز دلالت بر اجرای قدرت در خارج میکند و «قَدَر» به معنای «قضاء» از این باب است که بعد از قدرت داشتن، اجرای آن کار قطعی میشود و «قَدَر» به معنای اندازه و مقدار هم اسم مصدر است و به معنای آن چیزی است که حاصل تقدیر و اظهار قدرت میباشد.
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص206)
▪️از معانی خاص این کلمه وقتی است که با حرف «علی» متعدی شود؛ یک معنای «قَدَرَ علی» به معنای «تنگ گرفتن بر، در تنگنا قرار دادن» میباشد،
▫️یا از این جهت که «به «اندازه» کم به کسی چیزی داده شود
📚 (معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۶۳)
▫️ویا از این جهت که «اندازه چیزی که به شخص میخواهد برسد، محدود قرار داده شده، بر خلاف جایی که بیحساب به کسی چیزی ببخشند» که آیاتی مانند «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ: و کسی که روزیاش بر او تنگ گرفته شد» (طلاق/۷) ، «يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ: روزی را برای هر که بخواهد بسط میدهد یا تنگ میگیرد» (روم/۳۷) ، و «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ: [حضرت یونس] گمان کرد که بر او تنگ نگیریم» (انبياء/۸۷) همگی در این معنا میباشند.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۵۹)
▪️البته تعبیر «قَدَرَ علی» میتواند به معنای «توانایی داشتن بر انجام کاری» هم باشد؛ چنانکه در قرآن کریم گاهی در این معنا هم به کار رفته است؛ مانند: «لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا: توانایی و قدرتی بر چیزی از آنچه به دست آوردهاند، ندارند» (بقره/۲۶۴) «إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى أَنْ يُنَزِّلَ آيَة: خداوند تواناست بر این که آیهای نازل کند که …» (انعام/۳۷) «عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ: برده مملوکی که توانایی بر هیچ چیزی ندارد» (نحل/۷۵) « أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْء: شخص لالی که توانایی بر هیچ چیزی ندارد» (نحل/۷۶)
ماده «قدر» و مشتقات آن جمعا 132 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
🔹الْعَزيزِ
▪️در آیه 14 همین سوره درباره ماده «عزز» به تفصیل بحث شد و توضیح داده شد که «عزیز» یعنی کسی که همواره غالب است و هیچگاه مغلوب نمیشود.
🔖جلسه 761 http://yekaye.ir/ya-seen-36-14/
@yekaye