یک آیه در روز
886) 📖 فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أ
.
2⃣ « إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَاد؛ فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ»
تعبیر «ف» در ابتدای آیه، نشاندهنده ربط این آیه با آیه [یا آیات] قبل است؛ آن ارتباط چیست؟
🍃الف. گویی میگوید انسان تحت رصد الهی است که آیا صلاح در پیش میگیرد یا فساد؛ و خدا در این مسیر او را به انواعی از ابتلائات میآزماید؛ اما انسان، به جای اینکه اینها را ابتلا و آزمایش ببیند با آمدن نعمت مغرور میشود وسر به طغیان برمیدارد؛ و وقتی بر او سخت گرفته میشود ناامید میگردد.
(الميزان، ج20، ص282)
🍃ب. گویی با اشاره به رصد الهی میخواهد بگوید خداوند از انسان جز اطاعت و تلاش برای حسن عاقبت نمیخواهد و از این روست که در کمین گناهکاران است؛ اما انسان فقط زندگی زودگذر او را به خود مشغول کرده، به جای اینکه نعمت و فقر را به عنوان ابتلائات الهی ببیند، نعمت دنیوی را دلیل بر کرامت خود و فقر را علامت رویگردانی خدا از خود میپندارد.
(الكشاف، ج4، ص749)
🍃ج. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
886) 📖 فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أ
.
3⃣ «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَاد؛ فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ»
آزمایشهای الهی جلوهای از در کمین بودن پروردگار نسبت به انسان است.
(تفسیر نور، ج10، ص476)
@Yekaye
یک آیه در روز
886) 📖 فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أ
.
4⃣ ) «إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ»
نفرمود: «اذا ابتلاه الله» یا ...، بلکه تعبیر «ربه» را آورد. چرا؟
🍃الف. آزمایش وسیله تربیت و رشد انسان است. (تفسیر نور، ج10، ص476)
🍃ب. ابتلائاتی که خداوند برای انسان پیش میآورد، به اقتضای ربوبیت اوست.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
یکی از اعتراضاتی که بر خدا و عدل الهی مطرح میشود این است وجود بدیها و سختیها و ناملایمات در زندگی است؛
اشکال کنندگان میگویند:
🤔اگر خداوند همه چیز را میداند و بر هر کاری تواناست و خیرخواه مطلق است، پس چرا انسانها را این اندازه در سختیها قرار داده است و چرا شر و بدی و سختی در عالم هست⁉️
🔸یکی از پاسخهای فلسفی این است که «شر، امر عدمی است و از فقدان انتزاع میشود و ...»
🔶اما به نظر میرسد قرآن ما را به درکی میرساند که اساس سوال را منهدم میکند.
در واقع، این سوال و اشکال ناشی از ضعفی در انسانشناسی و جهانشناسی است. 🤔
سوال کننده، زندگی انسان را محدود به همین دنیا در نظر گرفته، و وجود سختیها را میخواهد در افق همین زندگی دنیوی حل کند؛
در حالی که اگر توجه کنیم که زندگی دنیوی، مدتی کوتاه و گذرا از زندگی حقیقی انسان است؛ و دنیا دار ابتلاء و آزمایش است، میفهمیم که اساساً سوال، سوال درستی نبوده است❗️
اگر خدا به انسان اختیار داده که با سعی و تلاش خویش مسیر سعادت را بپیماید،
پس وجود سختی و ناملایمات، نهتنها نافی خدای عالم قادر خیرخواه نیست،
بلکه لازمه حکیمانه بودن آفرینش اوست؛
اقتضای حکمت آن است که اگر موجودی مختار آفریده شد، او را در معرض ابتلائات قرار دهند تا ببینند که آیا می تواند از اختیار خود درست استفاده کند یا خیر؟
استادگی در مقابل سختیها و ناملایمات است که انسان را میسازد، و بهره این ساختن را نه فقط در دنیا، که عمدتا در آخرت باید دید.
🤔آیا همین که هرچه درجه قرب انسانها به خدا نزدیکتر میشود سختیها و بلایا برای آنان بیشتر میشود (هر که در این دار مقربتر است / جام بلا بیشترش میدهند) شاهدی بر این نیست که از منظر خداپرستان واقعی، سوال فوق اساسا اشتباه سازماندهی شده است⁉️
#اختیار
#مساله_شر
@Yekaye
یک آیه در روز
886) 📖 فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أ
.
5⃣ «إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ»
فقط سختی، مصداق ابتلاء نیست؛
بسیاری از اوقات نعمت و بهرهمندی از کرامت خدا هم نوعی ابتلاء است.
@Yekaye
یک آیه در روز
886) 📖 فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أ
.
6⃣ «إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ ... فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ»
چرا با اینکه خود خداوند اذعان دارد که این اکرام، اکرام از جانب پروردگارش بوده است (ربه اکرمه: پروردگارش او را اکرام کرد) اما وی را مواخذه میکند که چرا او گفت «رَبِّي أَكْرَمَنِ: پروردگارم مرا اکرام کرد»؟
🍃الف. نعمت خدا از آن جهت که افاضه فضل و رحمت خداست، اکرام است؛ البته در صورتی که خود شخص با گناه و ...، آن نعمت را به نقمت برای خویش تبدیل نکند (المیزان، ج10، ص283) در واقع، چون فرد دنیامدار، توجه نمیکند که باید نعمت را در مسیر خدا به کار اندازد و آن را در مسیر دلخواه خود به کار میاندازد، اشتباه است که این را اکرام خود خیال کند.
🍃ب. شاید میخواهد هشدار دهد که باید پشت پرده وقایع را هم دید و جدی گرفت؛ یعنی خدا فرمود «ابتلا کرد و اکرام کرد» اما او ابتلاء را در آن اکرام ندید.
🍃 ج. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
886) 📖 فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أ
.
7⃣ «فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ»
دریافتهای انسان بر اساس لطف اوست تا استحقاق ما؛ پس گرفتار غرور و عجب نشده، از آزمایش غفلت نکنیم.
(تفسیر نور، ج10، ص476)
@Yekaye
887) 📖 وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ 📖
💢ترجمه
و اما هنگامی که او را بیازماید: به اینکه بر او روزی اش را تنگ گیرد، گوید پروردگارم مرا خوار کرد؛
سوره فجر (89) آیه16
1397/11/15
28 جمادیالاولی 1440
@Yekaye
🔹فقَدَرَ = فَـ + قَدَرَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «قدر» دست کم در دو معنای اصلی به کار میرود:
▫️یکی «اندازه» و مقدار؛ و به تعبیر دیگر، بر «مبلغ» (= حد بلوغ و غایت شیء) و کنه و نهایت ظرفیتی که یک شیء دارد، دلالت میکند و به همین جهت به قضای الهی که امور را به نهایت مقدر شده برایشان میرساند، قَدَر گویند؛
▫️و دیگری همان معنای رایج «قدرت» (= توانایی) است که وضعیتی است که شخص توانایی و تمکن بر انجام کاری دارد.
▪️در این میان، برخی همچون ابن فارس معنای اول را اصل قرار داده، و بر این باورند که «قدرت» را از این جهت «قدرت» گفتهاند که شخص را به آن غایتی که میخواهد میرساند و «رجلٌ ذو قُدرةٍ: شخص قدرتمند» یعنی کسی که تواناییهایش به گونهای است که در کارهای مورد نظر، به آن حد و اندازهای که دلش میخواهد، میرسد.
▪️و برخی همچون مرحوم مصطفوی معنای دوم را اصل قرار داده و گفتهاند اصل این ماده «توانایی بر انجام یا ترک کار» است و «تقدیر» نیز دلالت بر اجرای قدرت در خارج میکند و «قَدَر» به معنای «قضاء» از این باب است که بعد از قدرت داشتن، اجرای آن کار قطعی میشود و «قَدَر» به معنای اندازه و مقدار هم اسم مصدر است و به معنای آن چیزی است که حاصل تقدیر و اظهار قدرت میباشد.
▪️از معانی خاص این کلمه وقتی است که با حرف «علی» متعدی شود؛ یک معنای «قَدَرَ علی» به معنای «تنگ گرفتن بر، در تنگنا قرار دادن» میباشد، یا از این جهت که «به «اندازه» کم به کسی چیزی داده شود؛ ویا از این جهت که «اندازه چیزی که به شخص میخواهد برسد، محدود قرار داده شده، بر خلاف جایی که بیحساب به کسی چیزی ببخشند» که آیاتی مانند «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ: و کسی که روزیاش بر او تنگ گرفته شد» (طلاق/۷) ، «يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ: روزی را برای هر که بخواهد بسط میدهد یا تنگ میگیرد» (روم/۳۷) ، و «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ: [حضرت یونس] گمان کرد که بر او تنگ نگیریم» (انبياء/۸۷) همگی در این معنا میباشند.
▪️البته تعبیر «قَدَرَ علی» میتواند به معنای «توانایی داشتن بر انجام کاری» هم باشد؛ چنانکه در قرآن کریم گاهی در این معنا هم به کار رفته است؛ مانند: «لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا: توانایی و قدرتی بر چیزی از آنچه به دست آوردهاند، ندارند» (بقره/۲۶۴) «إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى أَنْ يُنَزِّلَ آيَة: خداوند تواناست بر این که آیهای نازل کند که …» (انعام/۳۷) «عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ: برده مملوکی که توانایی بر هیچ چیزی ندارد» (نحل/۷۵) « أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْء: شخص لالی که توانایی بر هیچ چیزی ندارد» (نحل/۷۶)
🔖جلسه 786 http://yekaye.ir/ya-seen-36-38/
📖اختلاف قرائت
▪️در اغلب قراءات به همین صورت «فَقَدَرَ» (فعل ثلاثی مجرد) قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت اهل شام (ابنعامر) و ابوجعفر (از قراء عشره) و برخی دیگر از قرائات غیرمشهور (حسن و عیسی و خالد) به صورت «فَقَدَّرَ» (باب تفعیل؛ به معنای اندازهگیری کرد) قرائت کردهاند.
📚مجمع البيان، ج10، ص731 ؛ البحر المحيط، ج10، ص474
@Yekaye
🔹أَهانَنِ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «هون» به معنای «خواری و ذلت»، و «مُهین» به معنای وضعیت خوارکننده است.
▪️با توجه به اینکه این کلمه گاه با بار معنایی مثبت هم به کار رفته، برخی مدعی شدهاند که این ماده در اصل خود در دو معنای مختلف به کار رفته و معنای دیگر آن، سکون و سکینه میباشد که کلمه «هَوْن» به معنای با وقار و سکینه (یمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنا؛ فرقان/۶۳) از این معنی میباشد؛ اما اغلب بر این باورند که اصل این ماده تنها همان در معنای ذلت و خواری است و در مواردی مانند آیه فوق، از این جهت است که در برخی موقعیتها سزاوار است که انسان خود را کوچک ببیند و سرکشی نکند.
▪️در تفاوت «هون» و «ذلت» (یا «اهانت» و «اذلال: ذلیل کردن») گفتهاند که در ذلت و ذلیل کردن، همواره شخصی از موضع بالا دیگری را به کرنش در برابر خویش وادار میسازد؛ اما در هون و اهانت، وی را تحقیر میکند و طوری با وی رفتار مینماید که گویی او شخص قابل اعتنایی نیست؛ لذا نقطه مقابل ذلت (اذلال)، عزت (اعزاز) است، ولی نقطه مقابل هون (اهانت)، کرامت (اکرام) میباشد؛ که این تقابل در دو آیه 15-16 سوره فجر (فَأَمَّا الْإِنْسانُ ... فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ؛ وَ أَمَّا ... فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ) بخوبی مشاهده میشود.
🔖جلسه ۵۴۵ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-57/
📖 تمامی اختلاف قرائاتی که در عبارت «أکرمن» در آیه قبل مطرح شد، عینا درنزد مخاطب هم قرائت شده است:
🔖https://eitaa.com/yekaye/4401
@Yekaye