یک آیه در روز
1042) 📖 فلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ 📖 ترجمه 💢اما نه سوگند میخورم به موقعیتهای ستارگان؛ س
.
1️⃣ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ»
این آیه از آیاتی است که آشکارا ظرفیت معانی متعددی دارد؛
و جالب اینجاست که اغلب این معانی در احادیث و تفاسیر مورد توجه و استناد قرار گرفته است؛
🔹مهمترین عاملی که موجب تکثر این معانی در این آیه شده است؛
▪️ یکی حرف «لا» قبل از قسم است؛ و
▪️دیگری حقیقی یا استعاری بودن تعبیر «نجوم»؛ که با ضرب اینها در همدیگر تعداد معانیای که میتواند از این آیه اراده شود بسیار فزونی مییابد.
اهم این معانی بدین قرارند:
🌿الف. ناظر به حرف «لا»:
🍃الف.۱. «لا» در همان معنای رایج «نفی» به کار رفته باشد: «سوگند نمیخورم به مواقع النجوم»؛ آنگاه (با توجه به تکثر معانی «مواقع النجوم» مقصود این است که:
🌱الف.1.1 نفی همراهی با مشرکان است؛ یعنی از این جهت که مشرکان به ستارگان قسم میخوردند میگوید من به این قسم نمیخورم. (حدیث۱، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص341)
🌱الف.1.2. لازم نیست به این مساله سوگند بخورم چون مطلب واضحتر از آن است که نیاز به سوگند داشته باشد. به تعبیر دیگر، مطلب بقدری عظیم است که سوگند نخوردنم در حد سوگند خوردن است؛ دیگر چه رسد که بخواهم سوگند هم بخورم و یا شبیه این حالت که کسی میگوید «من فلانجا نروم در حالی که فلانی منتظر من است؟» (ابومسلم، مجمع البيان، ج9، ص341 )
🌱الف.1.3. سوگند نخوردن از باب عدم باور مشرکان است؛یعنی بدان سوگند نمیخورم چون شما بدان باور ندارید.
🍃الف.۲. معنای جدیدی (جز تاکید) نداردکه به لحاظ نحوی دو گونه تحلیل شده است:
🌱الف.2.1. لا زائده و برای تاکید است؛ یعنی معنای اضافیای در جمله وارد نمیکند؛ و عبارت به همان معنای «سوگند میخورم» و صرفا برای تاکید قسم است. (سعید بن جبیر، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص341 ؛ تفسير القمي، ج2، ص349 )
🌱الف.2.2. «لا» در اصل همان «لَ» (لام تاکید) بوده که فتحهاش بقدری در تلفظ اشباع شده که به صورت الف درآمده است. (البحر المحيط، ج10، ص91 )
🍃الف.۳. «لا» مستقل از فعل بعد از آن است؛ و عکسالعمل و ردی است به دیدگاهها و سخنان کفار؛ یعنی: چنین نیست که شما گمان میکنید که [آخرتی نباشد یا] قرآن سحر و شعر و کهانت باشد؛ و سپس کلام از ادامه آن با یک سوگند شروع میشود؛ (مجمع البيان، ج9، ص341 )
🌿ب. ناظر به تعبیر «مواقع النجوم»:
🍃ب.۱. ناظر به همین ستارگان آسمان است؛ آنگاه:
🌱ب.1.1. مقصود موقعیتهای ستارگان آسمان (محل طلوع و غروب آنها) است (مجاهد و قتاده؛ به نقل از مجمع البيان، ج9، ص341 و الدر المنثور، ج6، ص161 )؛که میتواند محل طلوع و غروب آنها باشد، یا فقط محل غروب آنها، ویا جایگاههای آنها در آسمان در هر برج و منزلگاهی، و یا از این حیث که آنها مایه رجم شیاطین معرفی شدهاند، ویا جایگاهشان در روز قیامت وقتی که تیره و تار میشوند باشد (مفاتيح الغيب، ج29، ص426 ) که در این صورت:
🌾ب.1.1.1. میتواند قسم نخوردن باشد از باب اینکه مشرکان نزول باران و ... را به این مرتبط میدانستند و به آن سوگند میخوردند و خداوند میخواهد با آنها مخالفت کند. (حدیث۱؛ به نقل از مجمع البيان، ج9، ص341 )
🌾ب.1.1.2. میتواند قسم خوردن باشد از باب نظمی که خداوند در این ستارهها قرار داده؛ به نحوی که ارتباطی با وقایع زمینی پیدا میکند؛ هرچند که علم آن به طور کامل در اختیار مدعیان علم تنجیم نیست (حدیث۳) و فقط معدود انسانهایی بدان دست دارند (حدیث۴).
🌱ب.1.2. مقصود تیره و تار شدن آنها در روز قیامت است (حسن بصری، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص341 ) یعنی اشاره است به آیه «وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَت» (تکویر/2)
🍃ب.2. «نجوم» روحانی باشد؛ یعنی نفوس سالک به سوی عالم لاهوت؛ و آنگاه «مواقع» آن یعنی منازل و مقاماتی که سالک در مسیر سلوکی خود طی میکند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص45 )
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
ادامه تدبر 1️⃣
گفتیم
این آیه از آیاتی است که آشکارا ظرفیت معانی متعددی دارد؛
اهم این معانی بدین قرارند:
🌿الف. ناظر به حرف «لا»:
🌿ب. ناظر به تعبیر «مواقع النجوم»:
🍃ب.۱.ناظر به همین ستارگان آسمان است؛
🍃ب.2. «نجوم» روحانی باشد؛
اکنون ادامه آن:
🍃ب.3. «نجوم» استعارهای است برای قرآن کریم [شاید از آن جهت شباهت قرآن در هدایتگری با این نکته که راهیابی در بیابان بر اساس موقعیت ستارهها انجام میشد]؛ و شاهد بر این مدعا هم ادامه آیات است که میفرماید: «وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظيمٌ؛ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ» (واقعه/76-77) آنگاه
🌱ب.3.1. مقصود از «نجوم قرآن»:
🌾ب.3.1.1. نزول تدریجی قرآن باشد که همانا «نجوماً» (قطعه قطعه و آیه آیه؛ همچون دانه دانه ستارگان) نازل شد. (ابن عباس، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص341 ) بدین صورت که در شب قدر از آسمان اعلی به آسمان دنیا یکجا نازل شد؛ اما از آسمان دنیا به زمین «نجوما» (یعنی چند آیه چند آیه) نازل گردید. (ابن عباس، به نقل از الدر المنثور، ج6، ص161 )
🌾ب.3.1.2. استعارهای باشد برای محکمات قرآن. (ابن مسعود و مجاهد، به نقل از الدر المنثور، ج6، ص161 )
🌾ب.3.1.3. استعارهای باشد برای آیات مستقر قرآن کریم از اولش تا به آخرش (ابن عباس، به نقل از الدر المنثور، ج6، ص161 )؛
🌱ب.3.2. و مقصود از «مواقع» نجوم قرآن:
🌾ب.3.2.1. قلبهای بندگانش باشد؛ خواه فرشتگان یا خود پیامبران و مومنان صالح. (مفاتيح الغيب، ج29، ص426)
🌾ب.3.2.2. معانی قرآن و احکامی که در قرآن وارد شده، باشد. (مفاتيح الغيب، ج29، ص426 )
🍃ب.4. از آن جهت که در قدیم با ستارهها راهیابی در بیابان انجام میشد «نجوم» استعارهای است برای اهل بیت و امامان هدایت (در جلسه بعد احادیثی ناظر به این معنا خواهد آمد)؛ آنگاه مقصود میتواند این باشد که:
🌱ب.4.1. به خاطر جایگاه آنها نزد خداوند، به این جایگاه آنان قسم میخورم.
🌱ب.4.2. به خاطر باور نداشتن شما به موقعیتهای این ستارگان آسمان هدایت انسان، بدانها قسم نمیخورم.
💠تبصره:
🔺در روایات نبوی تعابیری نظیر «مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ النُّجُومِ فِي السَّمَاءِ كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْم: مثل اهل بیتم مثل ستارگان در آسمان است که هر ستارهای غایب شود ستاره دیگری طلوع میکند» (الغيبة للنعماني، ص84؛ الأمالي (للصدوق)، ص269) آمده است که اهل بیت علیهم اسلام به ستارگان تشیه شده است؛ و احتمال فوق مبتنی بر این احادیث مطرح شد
🔻در ازای این احادیث، حدیثی جعل کردند و به پیامبر ص نسبت دادند که «أصحابى كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم: اصحابم همانند ستارگان آسماناند که به هریک اقتدا کنید هدایت میشوید».
♦️شواهد فراوانی بر جعلی بودن این حدیث هست:
🔸هم آیات متعدد قرآن کریم که بسیاری از کسانی را که همراه و مصاحب (= اصحاب) پیامبر ص بودند را منافق میخواند (اهل سنت هرکس که یکبار پیامبر ص را دیده باشد جزءاصحاب میدانند و میگویند منافقان افراد کاملا معینی بودند در حالی که قرآن صریحا میفرماید برخی از اهل مدینه منافقند که حتی توی پیامبر هم آنها را نمیشناسی؛ توبه/۱۰۱ )؛
🔸هم روایات متعدد از اهل سنت؛ بویژه روایاتی که از خود پیامبر ص نقل کردهاند که خداوند در قیامت خطاب به رسول الله میفرماید «يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ، إِنَّهُمْ كَانُوا يَمْشُونَ بَعْدَكَ الْقَهْقَرَى: ای محمد تو نمیدانی بعد از تو چه بدعتهایی پدید آوردند؛ آنها بعد از تو به پشت سرشان برگشتند» (مسند البزاز، ج۱، ص۳۱۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۴۲۳، النهایة، ج۴، ص129)
🔸و هم اختلافی که بین اصحاب افتاد تا حدی که برخی تا آخر عمر با هم قهر کردند (قهر حضرت فاطمه با ابوبکر به تصریح عایشه فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ صحیح بخاری۴/۱۵۴۹؛ صحیح مسلم۳/۱۳۸۰) و برخی به قتال با همدیگر پرداختند و انسانهای فراوانی در این قتال کشته شدند (مانند جنگ جمل و صفین) به خوبی نشان میدهد که این گونه نیست که هرکس از هر صحابیای پیروی کند حتما هدایت شود.
@yekaye
یک آیه در روز
1042) 📖 فلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ 📖 ترجمه 💢اما نه سوگند میخورم به موقعیتهای ستارگان؛ س
.
2️⃣ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ»
تا آیات قبل همگی مواخذههایی بود که یکی از آفرینشهای خدا را به انسان تذکر میداد؛ از اموری که انسان خود را در ایجاد آن بسیار دخیل میدید تا اموری که تقریبا هیچ دخالتی در آن نداشت (پدید آمدن فرزند؛ به بار آوردن کشتزار؛باراندن باران؛ و ایجاد ظرفیت آتش گرفتن در درخت).
اما یکدفعه سراغ قسم خوردن به جایگاه ستارگان رفت. چرا؟
🍃الف. همه آنچه ذکر شد از جنس آیات انفسی و آفاقیای بود ناظر به زندگی زمینی؛ و از امور آسمانی هیچ نگفت؛ و اکنون امور آسمانی را به خاطر عظمتشان با سوگند مورد توجه قرار داد. (مفاتيح الغيب، ج29، ص426 )
🍃ب. این بحث به نوعی ثمره بحثهای قبل است، نه ادامه آنها؛ یعنی در آیات قبل هشدارهایی میداد برای جدی گرفتن پیام خدا و پرهیز دادن مشرکان از رویگردانی از حق و حقیقت؛ و آن هشدارها را با آیه «فسبح باسم ربک العظیم» جمعبندی کرد؛ و اکنون دارد سراغ اصل و منبع این پیام و حقیقت قرآن میرود؛ پس مطلب را با سیاقی کاملا متفاوت (سوگند) آغاز میکند.
🍃ج. ...
@yekaye
🔹إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ
این عبارت جمله معترضهای است درون جمله معترضه؛
در واقع کل عبارت «إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ» جمله معترضه است بین دو عبارت که یکی سوگند است و دیگری چیزی که بدان سوگند خورده شده: «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ ... إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ»
و در عین حال عبارت «لَوْ تَعْلَمُونَ» جمله معترضه است بین موصوف و صف «قسم» و «عظیم»
(الكشاف، ج4، ص468 )
@yekaye
☀️۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
روال اهل جاهلیت این بود که به ستارگان سوگند می خوردندن؛ پس خداوند فرمود من بدانها سوگند نمیخورم.
و فرمودند: عظیم است گناه کسی که بدانها سوگند بخورد؛ . همانا آن سوگند عظیمی نزد اهل جاهلیت بود.
📚نهج البيان عن كشف معاني القرآن، ج5، ص143
☀️ب. این روایت با تفصیل بیشتری از امام باقر ع چنین روایت شده است:
علاء می گوید: از امام باقر ع درباره این سخن خداوند سوال کردم که میفرماید: «پس سوگند نمیخورم به موقعیتهای ستارگان» (واقعه/75)؟
فرمودند: عظیم است گناه کسی که بدان سوگند بخورد؛
و فرمودند: و اهل جاهلیت حَرَم را بزرگ میداشتند و بدان سوگند نمی خوردند که [مبادا] [شکستن] حرمت خدا را در آن جایز بشمردند و متعرض کسی که در آن بود نمیشدند و هیچ جنبندهای [اعم از انسان و حیوان] را از آن بیرون نمیکردند؛ پس خداوند فرمود: «سوگند نخورم به این سرزمین؛ و همانا تو جای گرفتهای در این سرزمین؛ و سوگند به والد [= پدر] و فرزندی که آورد» (بلد/۱-۲).
فرمودن: [حرمت] این سرزمین را بزرگتر از آن می دانستند که به آن سوگند بخورند و در عین حال [شکستن] حرمت رسول الله را در آن جایز شمردند!
📚النوادر(للأشعري)، ص171؛ الكافي، ج7، ص450
📚عین این حدیث تا عبارت «يَسْتَحِلُّونَ حُرْمَةَ رَسُولِ اللَّهِ فِيهِ» را با سندی دیگر در همین الكافي، ج7، ص450 از امام صادق ع روایت شده است.
☀️ج. شبیه این روایت (البته با سند و متنی متفاوت) از امام صادق ع چنین روایت شده است که ایشان در مورد این سخن خداوند عز و جل که میفرماید: «پس سوگند نمیخورم به موقعیتهای ستارگان» (واقعه/75) فرمودند:
روال اهل جاهلیت این بود که بدان سوگند میخوردند؛ پس خداوند عز و جل فرمود «پس سوگند نمیخورم به موقعیتهای ستارگان» (واقعه/75).
فرمودند: بزرگ است [= گناه بزرگی است] امر کسی که بدان سوگند بخورد.
و فرمودند: روال اهل جاهلیت این بود که مُحَرّم را بزرگ میداشتند و بدان سوگند نمی خوردند و نیز به ماه رجب؛ و در این دو ماه متعرض کسی که در آن در حال رفتن یا آمدن بود نمیشدند، هرچند که پدرشان را کشته باشد؛ و نیز متعرض هیچ جنبندهای یا گوسفند یا شتری ویا غیر آن که از حرم بیرون میرفت نمیشدند؛ پس خداوند فرمود: «سوگند نخورم به این سرزمین؛ و همانا تو جای گرفتهای در این سرزمین» (بلد/۱-۲)
فرمودند: اما جهل آنان بدان حد رسید که کشتن پیامبر ص را جایز شمردند در حالی که ایام آن ماه را بزرگ میداشتند تا حدی که وقتی بدان سوگند می خوردند به سوگندشان وفا میکردند.
📚الكافي، ج7، ص450
@yekaye
👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند ۱
☀️۱) الف. روي عن الصّادق جعفر بن محمّد- عليهما السّلام- أنّه قال: كان أهل الجاهليّة يحلفون بالنّجوم، فقال سبحانه: لا أحلف بها. و قال: ما أعظم إثم من حلف بها، و إنّه لقسم عظيم عند الجاهليّة.
📚نهج البيان عن كشف معاني القرآن، ج5، ص143
☀️ب. وَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ... وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» قَالَ عَظُمَ إِثْمُ مَنْ يُقْسِمُ بِهَا قَالَ وَ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُعَظِّمُونَ الْحَرَمَ وَ لَا يُقْسِمُونَ بِهِ وَ يَسْتَحِلُّونَ حُرْمَةَ اللَّهِ فِيهِ وَ لَا يَعْرِضُونَ لِمَنْ كَانَ فِيهِ وَ لَا يُخْرِجُونَ مِنْهُ دَابَّةً فَقَالَ اللَّهُ «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ». قَالَ يُعَظِّمُونَ الْبَلَدَ أَنْ يَحْلِفُوا بِهِ وَ يَسْتَحِلُّونَ حُرْمَةَ رَسُولِ اللَّهِ فِيهِ.
📚النوادر(للأشعري)، ص171؛ الكافي، ج7، ص450
☀️ج. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» قَالَ: كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يَحْلِفُونَ بِهَا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» قَالَ عَظُمَ أَمْرُ مَنْ يَحْلِفُ بِهَا قَالَ وَ كَانَتِ الْجَاهِلِيَّةُ يُعَظِّمُونَ الْمُحَرَّمَ وَ لَا يُقْسِمُونَ بِهِ وَ لَا بِشَهْرِ رَجَبٍ وَ لَا يَعْرِضُونَ فِيهِمَا لِمَنْ كَانَ فِيهِمَا ذَاهِباً أَوْ جَائِياً وَ إِنْ كَانَ قَدْ قَتَلَ أَبَاهُ وَ لَا لِشَيْءٍ يَخْرُجُ مِنَ الْحَرَمِ دَابَّةً أَوْ شَاةً أَوْ بَعِيراً أَوْ غَيْرَ ذَلِكَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِيِّهِ ص «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» قَالَ فَبَلَغَ مِنْ جَهْلِهِمْ أَنَّهُمُ اسْتَحَلُّوا قَتْلَ النَّبِيِّ ص وَ عَظَّمُوا أَيَّامَ الشَّهْرِ حَيْثُ يُقْسِمُونَ بِهِ فَيَفُونَ.
📚الكافي، ج7، ص450
@yekaye
☀️۲) مفضّل بن عمر جعفى گويد:
از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ كه میفرماید: «اما سوگند نمیخورم به موقعیتهای ستارگان؛ و بیتردید آن سوگندی است که – اگر بدانید – عظیم است» فرمودند:
مقصود سوگند خوردن است به بيزارى جستن از ائمه عليهم السّلام؛ كه شخص بدان [به اینکه از آنان بیزاری میجوید] سوگند مىخورد؛ مىفرمايد همانا اين نزد خداوند بسيار عظيم [گناهی بزرگ] است.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص377
رُوِيَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ الْجُعْفِيِّ قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ» يَعْنِي بِهِ الْيَمِينَ بِالْبَرَاءَةِ مِنَ الْأَئِمَّةِ ع يَحْلِفُ بِهَا الرَّجُلُ يَقُولُ إِنَّ ذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ.
@yekaye