eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹يَغُضُّونَ درباره ماده «غضض» ▪️برخی بر این باورند که این ماده در اصل برای دو معنا به کار رفته است؛ ▫️یکی دلالت دارد بر خودداری کردن و کاستن، چنانکه کاربردش در مورد دیدن (غضُّ البصر) معروف است؛ و ▫️دوم در معنای طراوت و تازگی است چنانکه به شکوفه‌ای که تازه شکفته است «غضیض» گویند 📚(معجم مقاييس اللغه، ج‏4، ص383 )؛ و چیزی که تاحدودی می‌تواند موید این تفاوت باشد این است که اگرچه مصدر «غَضّ» برای هر دو معنا به کار می‌رود، اما به طور خاص برای تازگی و طراوت از مصدر «غَضِيض» و برای کاستن از نگاه از مصدر «غَضاضة» استفاده می شود 📚(كتاب العين، ج‏4، ص341 ) اما بسیاری از اهل لغت کوشیده‌اند این دو معنا را به یکی برگردانند: ▪️برخی گفته‌اند اصل معنای این نقصان در نگاه و صوت و هرچیز دیگری است و کاربردش در مورد شکوفه از این جهت است که مدت چندانی بر او نگذشته است 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص608 ) به تعبیر دیگر، یک نحوه خودداری کردنی است که با کوتاه آمدن همراه باشد؛ و به همین مناسبت هم بر چیزی که تازگی دارد و حالت نرمی و عدم مقاومتی در او هست اطلاق می‌شود 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏7، ص235 ) یا به تعبیر سوم، «غض» به معنای درهم شکسته شدنی است که از باب کوچکی باشد؛ چنانکه وقتی که کسی در برابر دیگری کوچکی کند می‌گویند «غض فلان من فلان» و یا هنگامی که از تند و تیز نگاه کردن درماند تعبیر «غض بصر» به کار می‌رود 📚(مجمع البيان، ج‏9، ص194 ). ▪️برخی گفته‌اند اصل این ماده دلالت دارد بر یک نحوه سستی در یک شیء‌ متراکم و تازگی‌ای که ناشی از نو بودن و عدم نضج کافی در آن است 📚 (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۵۸۶ ). 📿این ماده فقط ۴ بار در قرآن کریم به کار رفته است: دو بار در خصوص دیدن «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» (نور/30) «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» (نور/31) و دوبار هم در خصوص نحوه سخن گفتن «وَ اقْصِدْ في‏ مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ» (لقمان/19) «إِنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ» (حجرات/3)؛ و در همه کاربردهایش همین معنای فروکاستن مد نظر بوده است؛ فروکاستن از نگاه، که نقطه مقابل تند و تیز نگاه کردن است؛ و فروکاستن از بلندی صدا در هنگام سخن گفتن، که به معنای آرام و با احترام سخن گفتن است. @yekaye
🔹امْتَحَنَ ▪️درباره ماده «محن« برخی بر این باورند که در اصل بر سه معنای متفاوت دلالت دارد:‌ ▫️یکی همین معنای رایج آزمودن و امتحان کردن (اختبار) [= بررسی کردنی که صحت و سقم خبری را به دست آورد]؛ ▫️دوم به معنای عطا کردن و چیزی را به کسی بخشیدن، چنانکه گفته می‌شود «أتيتُه فما مَحَنني شيئًا: سراغش رفتم اما چیزی به من نبخشید»؛ و ▫️سوم به معنای زدن، چنانکه «محنه سوطاً» یعنی او را شلاقی زد 📚(معجم مقاييس اللغه، ج‏5، ص302 ). ▪️اما به نظر می‌رسد که محور اصلی این ماده همان معنای اول باشد؛ یعنی آزمودن و امتحان کردنی که با این کار بخواهد چیزی را معلوم کند 📚(كتاب العين، ج‏3، ص253 ) تا حدی که برخی آن را معادل «ابتلاء» دانسته‌اند 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص762 ). به تعبیر دیگر، برخی گفته‌اند ماده «محن» بر یک نحوه آزمودن و خبر کسب کردنی است که حاصل یک نحوه رویه و جدیت در عمل است و تفاوتش با ماده‌های «فتن» و «بلی» و «خبر» نیز در همین دو قید «خبر گرفتن» و «وجود یک رویه معین» است؛ درحالی که کلمه «اختبار» به معنای خبر گرفتنی است که با هر وسیله‌ای حاصل شود؛ و در «افتنان» یک نحوه ایجاد اختلال و اضطرابی برای تحصیل مطلوب در کار است؛ ‌و در ماده «بلو» و کلمه «ابتلاء» هم یک نحوه زیر و رو کردن و تحول نهفته است 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏11، ص42-43 ) شاید بهترین تعبیر درباره این ماده آن است که این ماده دلالت دارد بر شدت برملا شدن حقیقت چیزی با ازاله کردن آنچه وی را مشوب کرده و پوشانده است ؛ و به همین مناسبت کاربردش در مورد «زدن» یک نوع استفاده مجازی است که فقط بر شدت عملی که در این ماده نهفته است استفاده شده؛ و در خصوص عطا کردن هم شاید بتوان گفت همین معنا به صورت مجازی برای «رساندن به چیزی» به کار رفته؛ اما یک احتمال قویتر این است که اینجا قلبی رخ داده است؛ یعنی عطا کردن معنای ماده «منح» است؛ که گاه این تعبیر را به صورت مقلوب به کار می‌برند و «محن» بیان می‌کنند 📚(المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۲۰۳۹-۲۰۴۰) 📿این ماده در قرآن کریم فقط در همین باب افتعال و تنها در ۲ آیه به کار رفته است؛ یکی همین آیه؛ و دیگری آیه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِهِنَّ» (ممتحنه/۱۰) @yekaye
🔹قُلُوبَهُمْ قبلا بیان شد که ▪️برخی بر این باورند که ماده «قلب» در اصل بر دو معنای مستقل دلالت دارد: ▫️یکی بر معنای «محض» و «خالص» و امر شریفِ از هر چیزی؛ و ▫️دیگری بر برگرداندن چیزی از جهتی به جهت دیگر؛ و بر همین اساس، وجه تسمیه کلمه «قَلْب» (به معنای عضو صنوبری‌شکل درون بدن که مرکز گردش خون می‌باشد) را از این جهت دانسته اند که خالص ترین و رفیع ترین عضو بدن می‌باشد. ▪️اما دیگران معنای اصلی این ماده را همان معنای برگرداندن چیزی از وجهی به وجه دیگر و مطلق دگرگونی و تحول دانسته‌اند؛ و وجه تسمیه «قلب» را همین کثرت دگرگونی و زیر و رو شدنش (از حالتی به حالت دیگر منقلب شدن] قلمداد کرده‌اند. ▪️کلمه «قلب» در قرآن کریم، ▫️هم در معنای همین قلب مادی به کار رفته است (وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ؛ أحزاب/۱۰) و ▫️هم در معنای قلب معنوی (إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ‏؛ ق/۳۷). و در ادبیات قرآن کریم، قلب مرکز ادراکات (وَ طُبِعَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ‏، توبة/۸۷؛ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ، حج/۴۶) و نیز احساسات انسان معرفی شده است: «وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ‏» (أنفال/۱۰) ، «وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ» (حشر/۲) ، «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» ‏(فتح/۴). 🔖جلسه ۸۴۵ https://yekaye.ir/ale-imran-3-174/ ▪️در سوره حجرات این ماده سه بار و هربار در خصوص قلب معنوی انسان به کار رفته است: ▫️أُولئِكَ الَّذينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ (3) ▫️وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِكُمْ (7) ▫️لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ (۱۴).) @yekaye
🔹للتَّقْوى‏ در آیه ۱ همین سوره درباره «تقوی» توضیحات لازم ارائه شد. 🔖جلسه1066 https://yekaye.ir/al-hujurat-49-01/ 🔹درباره اینکه این «ل» چه لامی باشد چند قول مطرح شده است: ◾️الف. لام تعلیل باشد؛ که خود این دست کم دو حالت می‌تواند باشد: ▪️الف.۱. تعلیلی باشد که به منزله سبب مقدم است؛ شبیه اینکه گفته شود «جئتك لإكرامك لي أمس: نزد تو آمدم به خاطر اینکه دیروز مرا اکرام کردی»؛ یعنی خداوند تقوای قلبی اینان را می‌دانست و به خاطر این تقوایی که در دل آنها بود آنها را امتحان کرد؛ و اگر چنین تقوایی نداشتند چنین امتحانی از آنان به عمل نمی‌آورد 📚(مفاتيح الغيب، ج‏28، ص95 ) ▪️الف.۲. تعلیلی باشد برای بیان غایتی که در آینده مورد انتظار است شبیه اینکه گفته شود «جئتك لأداء الواجب: نزد تو آمدم برای انجام کار واجبی»؛ یعنی خداوند با این کار آنها را امتحان کرد تا در قبال این امتحان آنان به اوج تقوا دست یابند 📚(مفاتيح الغيب، ج‏28، ص95 ). ◾️ب. لام متعلق به محذوف باشد که جار و مجرور روی هم در موضع حال باشند؛‌شبیه این تعبیر که می‌گویند :أنت لهذا الأمر:‌یعنی تو را برای این کار اختصاص داده‌اند و تو به درد این کار می‌خوری؛ آنگاه معنای آیه این است که خداوند قلب اینها را با این آزمونها مبتلا کرد برای اینکه تقوا در آن مستقر و ظاهر گردد 📚(الكشاف، ج‏4، ص356 ؛ مفاتيح الغيب، ج‏28، ص95 ) @yekaye
🔹مَغْفِرَةٌ قبلا بیان شد که ▪️ماده «غفر» در اصل در معنای «پوشاندن» ویا «محو کردن اثر شیء» است؛ و 🔸در تفاوت «مغفرت» با «عفو» گفته شده که در عفو، شخص از مذمت و عذاب کردن منصرف می‌شود، و لذا در مورد انسان‌های عادی هم «عفو کردن و طلب عفو» به کار برده می‌شود؛ اما در مغفرت، گناه شخص را می‌پوشاند و آبروی او را نمی‌برد و در واقع، نحوه‌ای ساقط کردن عذاب است که نوعی پاداش دادن را در دل خود دارد، و لذا کلماتی همچون «مغفرت» و «استغفار» فقط در مورد خداوند به کار می‌رود. 🔖جلسه ۱۸۳ http://yekaye.ir/an-nisa-004-099/ @yekaye
🔹أَجْرٌ قبلا بیان شد که ▪️ماده «أجر» را در اصل در دو معنا دانسته‌اند: ▫️ یکی در معنای پاداش و کرایه‌ای که برای کاری داده می‌شود؛ و ▫️دوم در معنای پانسمان کردن و درست کردن استخوان شکسته؛ و البته چه بسا بتوان این دو را این گونه به هم برگرداند که گویی اجرتی که به کارگر می‌دهند چیزی است که مشکلات و شکستگی‌ای که در زندگی‌اش پیش آمده را جبران و رفع می‌کند. 🔸کلمات «أجر» و «أجرت» با کلماتی مانند «ثواب» و «جزاء» نزدیکند؛ تفاوتشان در این است که: ▫️«جزاء» را چه در جایی که عقد و قراردادی در کار باشد یا نباشد و نیز اعم از اینکه نفع باشد یا ضرر استفاده می‌کنند؛ مثلا: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً» (إنسان/۱۲)، و «فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ» (نساء/۹۳)؛ ▫️اما «أجر» را در جایی که عقد (قرارداد) یا چیزی شبیه آن در کار باشد به کار می‌برند؛ اعم از اینکه برای کار خوبی باشد یا صرف یک معامله (یعنی جایی که فی نفسه نه خوب است و نه بد) در کار باشد؛ ▫️ اما «ثواب» جزء مواردی است که فقط به ازای کار خوب به کار می‌رود؛ ضمنا و «أجر» و أجرت می‌تواند قبل از انجام عمل باشد؛ اما کاربرد ثواب فقط بعد از عمل است. 🔖جلسه ۹۵۱ https://yekaye.ir/an-nesa-4-24/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شأن نزول آیه ۳ سوره حجرات گفته‌اند وقتی آیه «لا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ: صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید، و با صدای بلند با او سخن مگوييد» (حجرات/۲) نازل شد ثابت بن شماس در گوشه‌ای نشست و گریست. عاصم بن عدی بر او رد شد و پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: به خاطر این آیه؛ می ترسم درباره من نازل شده باشد چرا که من طوری هستم که در سخن گفتن صدایم بلند است. عاصم با ناراحتی به نزد رسول الله ص رفت. در همان حال، جمیله، همسر وی (همسر ثابت بن قیس) نزدش آمد. او گفت مرا در طویله اسبم با این چوبها و میخ مرا به دیوار محکم ببند. وقتی وی خواست خارج شد به او گفت؛ من از اینجا بیرون نمی‌آیم تا اینکه از دنیا بروم یا اینکه رسول الله ص از من راضی شود. عاصم که نزد رسول الله آمده بود، وی را از آن گفتگو باخبر کرد. پیامبر ص به او فرمود: برو و او را نزد من بخوان. عاصم برگشت و وی را نیافت. نزد خانواده‌اش رفت و او را به طویله اسبان بردند. به او گفت که رسول الله ص تو را می‌خواند. ثابت به وی گفت چوبها را بشکن. و با هم به راه افتادند و نزد پیامبر ص رفتند. رسول الله به وی فرمود: ثابت! چه چیزی این گونه تو را گریان کرده است؟ گفت من صدایم بلند است؛ و ترسیدم که آیه‌ای که می‌فرماید «صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید، و با صدای بلند با او سخن مگوييد» درباره من نازل شده باشد. فرمود: آیا خوش نداری که زندگی ای شایسته داری و شهید می‌شوی و به بهشت وارد خواهی شد؟ گفت: به بشارت خدا و رسولش خرسند شدم؛ و می کوشم هرگز صدایم نزد رسول الله بلند نشود؛ پس این آیه نازل شد: «إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى: همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومی‌کاهند، همانان‌اند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده است» (حجرات/۳) 📚جامع البيان (تفسير الطبري) ج22، ص278-۲۷۹ ؛ شعب الإيمان (بیهقی) ج2، ص196 ؛ غوامض الأسماء المبهمة، ج2، ص700-701 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ ۱) قبلا روایتی نقل کردیم که یهودی‌ای از علمای شام بر اصحاب پیامبر ص وارد شد و با آنها محاجه کرد که چگونه شما معتقدید که هر درجه و فضیلتی که هر پیامبری قبلا داشته، پیامبر شما هم از آن بهره‌مند است؟ همگی عقب کشیدند و علی بن ابی‌طالب ع اعلام آمادگی کرد و او سوال می‌کرد و امیرالمومنین ع پاسخ می‌گفت. در اغلب فرازهایی که از این روایت قبلا تقدیم شد این واقعه از کتاب احتجاج مرحوم طبرسی روایت شده بود که روایت با سوال یهودی شروع می‌شود. اما این روایت در کتاب ارشاد القلوب دیلمی هم آمده و در این نقل، قبل از اینکه سوالات آن یهودی شروع شود، حضرت علی ع توضیحاتی می‌آورد که آن فراز در اینجا تقدیم می‌شود: از امام کاظم ع از پدرانشان روایت شده است که امام حسین ع فرمودند: یکبار ما با اصحاب رسول الله ص بعد از رحلت ایشان در مسجد النبی جمع بودیم و از فضایل ایشان سخن می‌گفتیم که یکی از علمای یهود از اهل شام که به تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم و انبیاء مسلط بود بر ما وارد شد و سلام کرد و نزد ما نشست و گفت: ای امت محمد! شما هیچ فضیلت و مرتبتی برای هیچ پیامبر و رسولی را نگذاشته‌اید مگر اینکه آن را برای حضرت محمد ص هم اعتقاد دارید؛ حالا من می‌خواهم چند سوال از شما بپرسم آیا آمادگی دارید؟ امیرالمومنین علی بن ابی طالب ع فرمود: ای برادر یهودی! آنچه دوست داری بپرس که من به یاری و مشیت خداوند درباره همه چیزهایی که بپرسی جواب خواهم داد. به خدا سوگند، خداوند عز و جل به هیچ نبی و رسولی درجه و فضیلتی نداد مگر اینکه آن را برای حضرت محمد ص هم قرار داد و چندین برابر همه انبیاء و رسولان به او بیشتر بخشید؛ و همانا رسول الله ص چنین بود که وقتی فضیلتی را برای خود نقل می‌کرد می‌فرمود: «و هیچ فخری در کار نیست»؛ و امروز از فضایل رسول خدا ص مطالبی برایت خواهم گفت - بدون اینکه بخواهم از فضایل سایر انبیاء بکاهم - که خداوند آن را مایه چشم‌روشنی مومنان قرار می‌دهد؛ و این از باب شکرگزاری به درگاه خداوند است بر آنچه که به حضرت محمد ص عطا فرموده و اضافه هم داده است. پس بدان ای برادر یهودی! که همانا از فضل و شرف او نزد خداوند تبارک و تعالی آن است که خداوند مغفرت و عفو را برای کسی که در محضر او صدایش را فروبکاهد واجب فرموده است چنانکه خداوند جل ثنائه در کتابش فرمود: « همانا کسانی که صداهایشان را نزد رسول الله ص فرومی‌کاهند، همانان‌اند که خداوند دلهایشان را برای تقوا امتحان کرده؛ برایشان مغفرت و پاداشی عظیم است» (حجرات/۳). سپس اطاعت از او را قرین اطاعت خویش ساخت و فرمود: «و کسی که از رسول اطاعت کند قطعا از خدا اطاعت کرده است» (نساء/۸۰). سپس او را به دلهای مومنان نزدیک کرد و محبوب ایشان قرار داد چنانکه خود ایشان دائما می‌فرمود: «محبت من با خون امتم آمیخته شده است؛ و همانا آنان مرا بر پدران و مادران و بر خودشان ترجیح می‌دهند»؛ و خودش بارحم‌ترین و مهربانترین مردم با آنان بود چنانکه خداوند تبارک و تعالی فرمود: «به‌یقین که فرستاده‌ای از خودتان نزد شما آمد که آنچه شما را به رنج و مشقت می‌اندازد برایش شدید (ناگوار) است و بشدت علاقمند شماست و نسبت به مومنین بسیار مهربان و دارای رحمتی همیشگی است» (توبه/۱۲۸) و خداوند عز و جل فرمود: «پیامبر نسبت به مومنان از خودشان سزاوارتر است؛ و همسرانش [به‌منزله] مادران آنهایند» (احزاب/۶). و خداوند فضل او در دنیا و فضل او در آخرت را به حدی رساند که توصیف نتوان کرد؛ ولکن من در حدی که قلبت تحملش را داشته باشد و عقلت آن را پس نزند و با علم انکارش نکنی به تو خبر می‌دهم؛ هرچند که فضل او به حدی رسید که جهنمیان ناله سر می‌دهند و با صدای بلند فریاد پشیمانی برمی‌آورند که ای کاش در دنیا اجابتش کرده بودند؛ چنانکه خداوند عز و جل فرمود: «روزی که چهره‌هاشان در آتش دگرگون شود» پس «بگویند ای کاش که از خدا اطاعت کرده بودیم و اطاعت رسول را می‌کردیم» (احزاب/۶۶). همچنین خداوند متعال از پیامبران یاد کرد و با اینکه وی آخرینشان بود به احترام وی از او شروع کرد و فرمود: «و همانا از پیامبران میثاقشان را گرفتیم و از تو و از نوح و ...» (احزاب/۷) و فرمود: «همانا ما به تو وحی کردیم همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی کردیم» (نساء/۱۶۳) و آن پیامبران قبل از وی بودند ولی از او شروع کرد در حالی که او آخرینشان بود؛ و خداوند او را بر جمیع امتها برتری بخشید و فرمود: «شما برترین امتی هستید که برای مردم بیرون آمدید؛ امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید» (آل عمران/۱۱۰). سپس آن یهودی سوالاتش را آغاز کرد... 📚إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏2، ص407 @yekaye 👇متن حدیث فوق 👈 https://eitaa.com/yekaye/9287
🔖آدرس فرازهایی از حدیث ۱ (گفتگوی یهودی با امیرالمومنین ع درباره فضایل پیامبر ص) که قبلا نقل شده بود بدین قرار است: جلسه۱۷۰، حدیث۱ http://yekaye.ir/ya-seen-036-79/ جلسه۴۲۶ حدیث۴ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-7/ جلسه ۴۲۸، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-9/ جلسه ۷۵۶، حدیث۱ http://yekaye.ir/ya-seen-36-9/ جلسه ۸۲۹، حدیث۱ http://yekaye.ir/ya-seen-36-79/ جلسه ۸۳۵، حدیث ۴ https://yekaye.ir/ale-imran-3-164/ جلسه ۹۰۶، حدیث۱ https://yekaye.ir/ale-imran-3-183/ فراز پایانی‌اش در جلسه ۴۷۰ حدیث۱ http://yekaye.ir/al-qalam-68-4/ @yekaye