یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
4️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ ... وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ ...»
چرا مجددا بر مسخره کردن زنان همدیگر را تاکید کرد؟
◾️الف. اغلب مفسران از همین جدا ذکر کردن زنان نتیجه گرفتهاند که کلمه «قوم» به معنای «مردان» است (مثلا: مجمع البيان، ج9، ص204؛ الكشاف، ج4، ص367 ؛ الميزان، ج18، ص321)؛ و بر این اساس اگر با سوال فوق مواجه شوند چهبسا پاسخ دهند که وقتی قوم به معنای مردان است لازم است زنان جداگانه ذکر شوند. یعنی بر این اساس، آیه ابتدا به تمسخر بین مردان و سپس به تمسخر بین زنان اشاره کرده است.
🤔بحث:
اشکال مهمی که به این سخن هست این است که اگرچه بسیاری از اهل لغت درباره اینکه دلالت اولیه کلمه «قوم» بر مردان بوده سخنانی دارد (که در نکات ادبی بیان شد) تا جایی که برخی از فقها در بحث وقف فتوا دادهاند که اگر کسی چیزی را بر «قومِ» خودش وقف کند فقط مردان – و نه زنان- حق استفاده از آن موقوفه را دارند (فقه القرآن، ج2، ص293 )؛ اما به نظر میرسد که این کلمه در خصوص مجموعه زنان و مردان هم به کار رفته است، و حداکثر این است که در خصوص زنان بتنهایی استفاده نشده باشد؛ وگرنه در آیات متعددی که خداوند از قوم فرعون و قوم نوح و عاد و ثمود سخن گفته ویا بارها از هدایت نشدن قوم ظالم و کافر و فاسق سخن به میان آورده (مثلا: إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ ... إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ ... وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ؛ مائده/ ۵۱ و ۶۷ و 108) آیا کسی احتمال می دهد که این سخن فقط درباره مردان آن اقوام و مردان ظالم و کافر و فاسق باشد؟!
🤔البته زمخشری به این ایراد چنین پاسخ میدهد که در مواردی که کلمه قوم برای مجموع زنان و مردان به کار رفته است از باب این بوده که زنان پیرو مردانشان هستند؛ هرچند به نظر میرسد این صرفا یک احتمال ذهنی و قابل مناقشه جدی است. (البته ابوحیان نیز با تایید موضع زمخشری میگوید که برخی این را از همان باب تغلیب دانستهاند. البحر المحيط، ج9، ص517)
در هر صورت، کسانی که این مبنا را دارند بر این باورند که اساسا تمسخر کردن در میان مردان نسبت به خود مردان و در میان زنان نسبت به خود زنان بیشتر رواج دارد و قرآن نیز این دو حالت خاص را – از این جهت که بیشتر رواج داشته – مورد تاکید قرار داده است؛ و توجیهاتی هم در این زمینه ارائه کردهاند که تکلفآمیز به نظر میرسد (مفاتيح الغيب، ج28، ص108).
◾️ب. چهبسا این آیه به کنایه میخواهد به رواج بیشتر مسخره کردن در میان زنان هشدار دهد؛ یعنی گویی در این آیه درباره عرصههایی که بیشتر در معرض ابتلای به این گناه است تذکر میدهد و آن را دو عرصه میداند: یکی وقتی افراد وقتی در فضای قومیت خود قرار میگیرند؛ و دوم در خصوص زنان نسبت به همدیگر. به تعبیر دیگر، وقتی از منظر جمعی و جامعهشناسی نگاه کنیم حضور انسان در فضای قومی است که ظرفیت و اقتضای ارتکاب به این گناه را (در مقام تقابل با اقوام دیگر) زیاد میکند؛ و وقتی از منظر فردی و روانشناسی نگاه کنیم، زنان بیشتر اقتضای ارتکاب این گناه را دارند.
📝نکته تخصصی #روانشناسی: رواج بیشتر تمسخر در میان زنان؟!
آیا از این آیه می توان نتیجه گرفت که زمینه مسخره کردن در میان زنان بیشتر است؟ و اگر هست، چرا چنین است؟
علیرغم اینکه احتمال فوق احتمالی جدی است اما با توجه به اینکه احتمال رقیب وجود دارد (قول الف) نمیتوان قاطعانه این موضع را به اسلام نسبت داد و خوب است بررسی شود که در روانشناسی تجربی این مطلب چقدر قابل قبول است.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه تدبر4️⃣
📝نکته تخصصی #روانشناسی: رواج بیشتر تمسخر در میان زنان؟!
آیا از این آیه می توان نتیجه گرفت که زمینه مسخره کردن در میان زنان بیشتر است؟ و اگر هست، چرا چنین است؟
علیرغم اینکه احتمال فوق احتمالی جدی است اما با توجه به اینکه احتمال رقیب وجود دارد (قول الف) نمیتوان قاطعانه این موضع را به اسلام نسبت داد و خوب است بررسی شود که در روانشناسی تجربی این مطلب چقدر قابل قبول است.
🤔البته شاید در همین استظهار فوق هم مناقشه شود که اگر قرار بود بر خصلت روانشناختی زن تاکید شود اقتضای کلام این بود که زن را مفرد بیاورد و مثلا بفرماید «لا امرأة من امرأة»، اما فرمود «وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ»؛ که چهبسا دلالت دارد که در خصوص زنان هم وقتی در جمع قرار بگیرند در معرض این گناه خواهند بود؛ و از این رو یک خصلت روانشناسی نیست.
🤔اما به نظر میرسد این مناقشه وارد نباشد زیرا
اولا شأن نزول این آیه نقضی بر این مناقشه است؛ بویژه مواردی که شأن نزول آن را این معرفی کرده که عایشه، امسلمه یا زینب بنت خزیمه را (یعنی یک نفر یک نفر را) مسخره میکرده است. و
ثانیا چهبسا چون مسخره کردن اساسا در مقابل دیگران انجام میشود تعبیر «جمع» آمده است؛ یعنی همین مواردی هم که یک نفر داشته مسخره میکرده است اما حتما دیگرانی بودهاند که مسخره کردن نزد آنان انجام میشده و آنان هم با سکوت خود در زمره مسخره کنندگان قرار میگیرند و خداوند با آوردن تعبیر جمع خواسته آنان که حضور دارند و کاری نمی کنند را نیز مذمت کند (الكشاف، ج4، ص368 )؛ به عبارت دیگر، با اینکه هم کلمه قوم و هم کلمه نساء بر جماعت دلالت دارد، اما [بویژه به خاطر تحلیلی که درباره چرایی این نهی در خود آیه آمده که: «شاید آنان بهتر از شما باشند»] این نهی منحصر به این نیست که حتما مسخره کنندگان جماعتی باشند، بلکه هر فردی هم که اقدام به تمسخر کند مشمول این نهی واقع میشود، بویژه که غالبا این طور است که یک فرد است که مسخره میکند و بقیه در پی این تمسخر او میخندند که عملا تایید کار او را کردهاند؛ و از این رو به این حیث میتوان آنان را نیز در زمره مسخرهکنندگان دانست. (البحر المحيط، ج9، ص517 ) و از این رو، حتی اگر بخواهد به این خصلت به لحاظ فردی تاکید کند ناچار است به حضور وی در جمع اشاره کند. و
ثالثا در مورد کسانی که مسخره میشوند هم تعبیر جمع (قوم و نساء) آورد، و واضح است که این آیه در جایی که فقط یک نفر را مسخره کنند هم شامل میشود؛ پس به همین ترتیب است که جمع آودن تعبیر در مورد مسخرهکنندگان لزوما دلالت بر اقدام جمعی ندارد.
🤔نکته دیگر اینکه از اینکه متعلق تمسخر در زنان را هم با تعبیر «من نساء» بیان کرد چهبسا بتوان نتیجه گرفت که مسخره کردنی که در میان زنان رایجتر است مسخره کردن زنان است، نه مطلق مسخره کردن دیگران؛ یعنی اگر آیه صرفا فرموده بود «لا یسخر بعضکم بعضا» صرف تمسخر افراد نسبت به همدیگر مورد توجه بود؛ اما اینکه هم «قوم من قوم» را آورد و هم «نساء من نساء» نشان میدهد آن تمسخرهای شایعتر که باید برای جلوگیری از آنها اهتمام ویژه داشت، یکی تمسخرهای قومیتی است و دیگری خصوص تمسخرهایی که زنان نسبت به هم دارد؛ نه صرف تمسخرهایی که زنان انجام میدهند.
@yekaye
#حجرات_11