eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسین سوزنچی
اسلام، اخلاق و ‌هم‌جنس‌گرایی- نقدی بر آرش نراقی.pdf
1.18M
#آرش_نراقی در چند مقاله به دفاع از ‌#همجنسگرایی پرداخته و معتقد است: اجازه دادن به رواج رفتارهای ‌همجنسگرایانه، نه‌تنها به لحاظ اخلاقی موجه می‌باشد❗️ بلکه یک #مسلمان باید بکوشد که درک خود از قرآن را به طوری شکل دهد که با ‌به رسمیت شناختن رفتارهای #همجنسگرایانه سازگار باشد‼️ 📝در مقاله ضمیمه با عنوان #اسلام_اخلاق_و_همجنسگرایی پس از تفکیک بین 🔻 #رفتار_همجنسگرایانه (یا همان #لواط ) با 🔻 #گرایش و #هویتی به نام #همجنسگرایی مدعای آقای نراقی در دو فراز بررسی می‌شود: 1⃣ تحلیل برون‌دینی ادله #موافق و #مخالف همجنسگرایی 2⃣ نقد و بررسی نظرات وی درباره نگاه #قرآن کریم به این مساله 🖊 #حسین_سوزنچی @souzanchi
یک آیه در روز
1044) 📖 إنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ 📖 ترجمه 💢که قطعا آن بی‌شک قرآنی است کریم؛ سوره واقعه (56) آیه 77
. 4️⃣ «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ» 📖 از منظر خود غالبا بهترین معرفی‌ از یک کتاب معرفی‌ای است که توسط نویسنده خود آن کتاب و در خود آن کتاب انجام شود؛ و اگر در خصوص برخی از کتب بتوان گفت که لسان نویسنده آن قاصر و یا تبحر او در زمینه معرفی کم است و دیگری‌ای که کاملا مقصود او را دریافته چه‌بسا بتواند معرفی بهتری از آن کتاب به عمل آورد، قطعا در خصوص قرآن کریم این سخن جایی نخواهد داشت؛ 💢و اگر قرآن کلام خود خداست – که هست – پس معرفی‌ای که در این کتاب از خود شده، عالی‌ترین و دقیق‌ترین معرفی ممکن از قرآن است. آن مقدار که مورد اذعان عموم مفسران است این است که در خود قرآن کریم با چهار اسم «قرآن» ، «کتاب» ، «ذکر» و «فرقان» از قرآن یاد شده و بدین منظور 🔹در گام اول تمامی کاربردهای کلمات «قرآن» و «کتاب» و «فرقان» ، «ذکر» (به اضافه ذکری و تذکرة) و تمام مواردی که ماده «نزل» در قرآن به کار رفته بود گردآوری شد و از آنجا که در این میان آیاتی هست که یکی از این کلمات به کار رفته ولی ظهور اولیه‌اش ناظر به مرتبه لوح محفوظ ویا نامه اعمال انسانها در قیامت است؛ که اینها در تحلیل ابتدایی به عنوان امری متمایز از قرآنی که ما می‌شناسیم کنار گذاشته شد؛ هرچند در پایان بحث به نسبت محتملی که بین اینها و قرآن کریم هست اشاره خواهد شد. همچنین برخی‌جاها سخن از قرآن است اما صرفا اشاره است به اینکه فلان مطلب در قرآن آمده است که این گونه موارد را هم کنار گذاشته‌ایم؛ مثلا: وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في‏ حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في‏ جَهَنَّمَ جَميعاً (نساء/140) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
فراز دوم از تدبر ۴ : از منظر خود در گام دوم سراغ تمامی آنچه به عنوان اسم یا صفت قرآن نزد مفسران مطرح شده است رفتیم. در دایرة المعارف ویکی فقه در مدخل «نام‌های قرآن» 55 اسم (مشتمل بر۴ اسم فوق) برای قرآن برشمرده شده است که اگرچه اینها به عنوان اسم قرآن معروف نیستند، اما در واقع کلماتی است که در وصف و معرفی قرآن از آنها استفاده شده که از این تعداد 50 مورد آنها که از نظر گردآورندگان بوضوح ناظر به قرآن است به ترتیب حروف الفبا عبارتند از: 1. امر (ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَيْكم‏؛طلاق/۵) 2. ایمان (إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِى لِلْايمَنِ أَنْ ءَامِنُواْ بِرَبِّكُمْ فآمَنَّا؛ آل‌عمران/۱۹۳) 3. بشری (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ .... هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمينَ؛ نحل/89) 4. بشیر (كتاب فصلت آياته قرآنا عربيا لقوم يعلمون بشيرا و نذيرا؛ فصلت/۳-4) 5. بصائر (هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ، جاثیه/20) 6. بلاغ (هذا بلاغ للناس؛ ابراهیم/۵۲) 7. بیان (هذا بيان للناس؛ آل‌عمران/۱۳۸) 8. تبیان (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء؛ نحل/۸۹) 9. تذکره (مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى؛ إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يخْشىَ‏؛ طه/3) 10. تنزیل (و انه لتنزيل رب العالمين، اسراء/192) 11. حبل الله (و اعتصموا بحبل الله جميعا؛ آل‌عمران/۱۰3) 12. حدیث (فلعلك باخع نفسك على آثارهم ان لم يؤمنوا بهذا الحديث اسفا، كهف/6) 13. حق [الیقین] (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ... وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ؛ حاقه/40-۵۱) 14. حکم (وكذلك انزلناه حكما عربيا؛ رعد/۳۷) 15. حکمت (و اذكرن ما يتلى في بيوتكن من آيات الله والحكمة؛ احزاب/۳۴) 16. حکیم (ذلك نتلوه عليك من الآيات والذكر الحكيم؛ آل‌عمران/۵۸) 17. ذکر (وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ؛ أنبياء/50) 18. ذکری (و جاءك في هذه الحق و موعظة و ذكرى للمؤمنين، هود/۱۲۰) 19. رحمت (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمينَ؛ نحل/89) 20. روح (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا؛ شوری/۵۲) 21. شفاء (وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا أَعجَمِيًّا لَّقَالُواْ لَوْ لَا فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ ءَ اعجَمِىٌّ وَ عَرَبىٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ هُدًى وَ شِفَاءٌ وَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فىِ ءَاذَانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمی؛ فصلت/۴۴) 22. صراط مستقیم (حمد/۶) 23. عَجَب (انا سمعنا قرآنا عجبا؛ جن/۱) 24. عدل (و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا؛ انعام/۱۱۵) 25. عربی (قرآنا عربيا غير ذي عوج لعلهم يتقون؛ زمر/۲۸) 26. عزیز (و انه لكتاب عزيز؛ فصلت/۸۷) 27. عظیم (ولقد آتيناك سبعا من المثاني والقرآن العظيم؛ حجر ۸۷) 28. علم (وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ؛ بقره/120) 29. علیّ (و انه في ام الكتاب لدينا لعلي حكيم؛ زخرف/۴) 30. فرقان (تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً؛ فرقان/1) 31. فصل (انه لقول فصل؛ طارق/۱۳) 32. قرآن (أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ؛ أنعام/19) 33. [أحسن ال‍]‍‍‍قصص (نحن نقص عليك احسن القصص؛ یوسف/۳) 34. قول (ولقد وصلنا لهم القول؛ قصص/۵۱) 35. قیّم (ولم يجعل له عوجا قيما لينذر باسا شديدا؛ کهف/۱-۲) 36. کتاب (إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ؛ زمر/2) 37. کریم (انه لقرآن كريم؛ واقعه/۷۷) 38. کلام الله‏ (و ان احد من المشركين استجارك فاجره حتى يسمع كلام الله؛ توبه/۶) 39. مبارک (هذا ذكر مبارك انزلناه؛ انبیاء/۵۰) 40. مبین (تلك آيات الكتاب المبين؛ یوسف/۱) 41. متشابه (الله نزل احسن الحديث كتابا متشابها؛ زمر/۲۳) 42. مجید (ق والقرآن المجيد؛ ق/۱) 43. موعظه (يا ايها الناس قد جائتكم موعظة من ربكم؛ یونس/۵۷) 44. مهیمن (و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه؛ مائده/۴۸) 45. نبأ (عم يتسائلون عن النبا العظيم؛ نبأ/۱ و ۲) 46. نذیر (كتاب فصلت آياته قرآنا عربيا لقوم يعلمون بشيرا و نذيرا؛ فصلت/۳-4) 47. نور (فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِ ... وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ اعراف/157) 48. نعمت (و اما بنعمة ربك فحدث؛ ضحی/۱۱) ، نور (و اتبعوا النور الذي انزل معه؛ اعراف/۱۵۷) 49. وحی (انما انذركم بالوحي؛ انبیاء/۴۵) 50. هدی (ذلك الكتاب لاريب فيه هدى للمتقين؛ بقره/۲) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
فراز سوم از تدبر ۴ : از منظر خود دانشنامه بزرگ اسلامی از فرهنگ نامه علوم قرآن (ج1، ص 826) نقل می‌کند که جمال الدین ابوالفتوح رازی، در مقدمه تفسیر خود ۴۳ نام برای قرآن آورده است و از بدر الدین زرکشی نقل می‌کند که حرالی کتابی در این زمینه نوشته و بیش از نود اسم یا وصف برای قرآن یاد آورشده است. همچنین قاضی ابوالمعالی عزیزی بن عبدالملک نیز ۵۵ نام و عنوان برای قرآن نقل کرده است که ۴۳ نام آن با فهرست ابوالفتوح رازی مشترک است. فیروزآبادی در بصائر ذوی‌التمییز ادعا می‌کند که برای قرآن صد اسم در قرآن کریم آمده و ۹۴ اسم را ذکر می‌کند؛ و سپس در این فرهنگنامه آن عده از اسامی و صفات قرآن را که از کتاب‌های مذکور به دست می‌آید 99 مورد (البته در متن آن ادعا شده که اینها صد اسم است؛ اما کلمه «حبل»‌را دوبار تکرار کرده است؛ یعنی یکبار در شماره 25 و یکبار در شماره ۳۲ آن را آورده است) برمی‌شمرد که همه موارد قبلی در این فهرست آمده؛ و بقیه موارد به ترتیب الفبا به شرح ذیل است: 56. آیات الله (تِلْكَ ءَايَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقّ‏؛ بقره/۲۵۲) 57. اَثاره (ائْتُونىِ بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَرَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَدِقِين؛ احقاف/4) 58. احسن الحدیث: (سوره زمر/23) 59. اِمام (يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسِ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتىَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَئكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَ لَا يُظْلَمُونَ فَتِيلا؛ اسراء/71) 60. إنزال (قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا؛ نساء/174) 61. بالغة (وَ لَقَدْ جَاءَهُم مِّنَ الْأَنبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ؛ حِكْمَةُ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُر؛ قمر/5) 62. برهان (قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا؛ نساء/174) 63. بیّنات (وَ مَا كُنتَ تَتْلُواْ مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَ لَا تخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لاَّرْتَابَ الْمُبْطِلُونَ؛ بَلْ هُوَ ءَايَاتُ بَيِّنَاتٌ فىِ صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَ مَا يجْحَدُ بِايَاتِنَا إِلَّا الظَّلِمُون؛ عنکبوت/49) 64. بیّنه (أَوْ تَقُولُواْ لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَى‏ مِنهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ؛ انعام/157) 65. تبصره (أَ فَلَمْ يَنظُرُواْ إِلىَ السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَ زَيَّنَّاهَا ... وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ ... تَبْصِرَةً وَ ذِكْرَى‏ لِكلِّ عَبْدٍ مُّنِيب؛ ق/8) 66. تصدیق (وَ مَا كاَنَ هَاذَا الْقُرْءَانُ أَن يُفْترَى‏ مِن دُونِ اللَّهِ وَ لَاكِن تَصْدِيقَ الَّذِى بَينَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِ الْعَالَمِين؛ یونس/37) 67. تفسیر (وَ لَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقّ‏ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيرًا؛ فرقان/33) 68. تفصیل (ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى‏ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ یوسف/111) 69. ثقیل (إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلا؛ مزمل/5) 70. حجّة (قُلْ فَلِلّهِ الحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَئكُمْ أَجْمَعِين؛ انعام/149) 71. خیر (وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْاْ مَا ذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُواْ خَيرا؛ نحل/30) 72. رسالة (يَأَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَه؛ مائده/67) 73. صُحُف (في‏ صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ؛ عبس/۱۳) 74. صدق (و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا؛ انعام/۱۱۵؛ زمر/33) 75. العروة الوثقی (فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّغُوتِ وَ يُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى‏ لَا انفِصَامَ لَهَا، بقره/256؛ وَ مَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلىَ اللَّهِ وَ هُوَ مُحسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى‏، لقمان/22) 76. غیب (ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْكَ، آل عمران/۴۴ و یوسف/۱۰۲؛ وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ، یونس/۲۰؛ أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ، طور/41 و ‌قلم/۴۷؛ وَ مَا هُوَ عَلىَ الْغَيْبِ بِضَنِينٍ؛ وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ؛ تکویر/24-25) 77. فضل (قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَالِكَ فَلْيَفْرَحُواْ هُوَ خَيرٌ مِّمَّا يجْمَعُون؛ یونس/58) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
فراز چهارم از تدبر ۴ : از منظر خود در هر دو فهرست فوق، متن آیاتی که محل استناد این اقوال واقع شده بود را آوردم (البته شماره برخی از آیاتی که برایش گذاشته بودند واقعا تناسبی نداشت و سعی شد آن کلمه در آیه دیگری که مرتبط باشد بیاید) و اگر به آیات مربوطه توجه شود به نظر می‌رسد در هر دو فهرست موارد متعددی وجود دارد که ▪️الف. تطبیق آن کلمه بر قرآن چندان بر اساس ظهور خود عبارت قابل دفاع به نظر نمی‌رسد مگر اینکه در حدیثی چنین استنادی یافت شود؛ ▫️در فهرست اول، کلمات «ایمان» در آیه «مُنَادِيًا يُنَادِى لِلْايمَنِ»؛ یا «اثاره» در آیه «ائْتُونىِ بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَرَةٍ مِّنْ عِلْمٍ» یا «نبأ» در آیه «عم يتسائلون، عن النبا العظيم» (نبأ/۱-۲) یا «نعمت» در آیه «و اما بنعمة ربك فحدث؛ ضحی/۱۱) یا «علم» در آیه «وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ» (بقره/120)؛ ▫️و در فهرست دوم کلمات «اثارة» و «امام» و «تفسیر» و «حجة» و «خیر» و «رسالة» و «صحف» و «العروة الوثقی» «غیب» و «فضل» و «قسط» و «کوثر» و «ماء» و «مَثَل») ▪️ب. یک وصف است و تفنن در عبارت رخ داده است و از تعابیری که با یک معنا در قرآن آمده انواع اسامی درست کرده‌اند (مثل اسامی تنزیل و انزال و منزّل؛ یا بشری و بشیر و مبشر؛ یا ذکر و تذکرة و ذکری؛ یا مبین و بینات و بینة؛ یا کلام الله و کلمة الله و کلمات الله؛ یا قول و قیل؛ یا قیّم و قیّمة؛ یا تصدیق و مصدق؛ یا تفصیل و مفصل؛ یا قرآن و مقروء؛ یا بصائر و تبصرة) ▪️ج. یک ترکیب وصفی بوده که از هم جدا شده و به عنوان دو اسم مطرح گردیده است (مثلا قولا ثقیلا یا حکمة بالغة) با این وصف، ابتدا فهرست فوق را یکبار با حذف تکرار اوصاف مشابه و بر اساس آن مواردی که می‌توان آن را به عنوان ظهور قابل دفاع وصفی برای قرآن دانست بازنویسی می‌کنیم؛ و ان شاءالله در گام بعد تمامی آیاتی که چهار اسم اصلی قرآن در آن آمده بود و توضیحی درباره قرآن می‌داد (که در بسیاری از موارد با فهرست فوق تداخل دارد) را در یک نظم منطقی و دسته‌بندی شده که بتواند معرفی نسبتا جامعی از قرآن ارائه دهد ارائه خواهد شد. @yekaye
فراز پنجم از تدبر ۴ : از منظر خود 🔹گام اول: بازنویسی فهرست ویژگی‌های قرآن بر اساس تجمیع و حذف موارد مشکوک فوق: 1. قرآن و مقرو (خواندنی و خوانده شده و جمع شده) و متلو (تلاوت شده) است: (إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ؛ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ؛ قيامة/17-18) (الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلَئكَ يُؤْمِنُونَ بِه؛ بقره/121) البته قرائتی به زبان عربی (إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (يوسف/2) که توصیه شده به ترتیل خوانده شود (وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلا؛ مزمل/4) 2. در واقع، گفتار و قول و کلام و کلمات خداست (ولقد وصلنا لهم القول؛ قصص/۵۱) (و ان احد من المشركين استجارك فاجره حتى يسمع كلام الله؛ توبه/۶) 3. اما قولی وزین و ثقیل (إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلا؛ مزمل/5) 4. قولی فصل و فیصله دهنده (انه لقول فصل؛ طارق/۱۳) 5. کتاب است:‌ (نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ (آل عمران/۳) 6. کتابی که مسطور است و سطر به سطرش نوشته و آماده شده: (وَ كِتَابٍ مَّسْطُورٍ؛ فىِ رَقٍّ مَّنشُور؛ طور/2) 7. و تمامش وحی است (انما انذركم بالوحي؛ انبیاء/۴۵) 8. و مشتمل است بر آیات الله (تِلْكَ ءَايَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقّ‏؛ بقره/۲۵۲) 9. و از جانب خداوند نازل شده (تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّمَاوَاتِ الْعُلىَ(طه/4) 10. فرقان و جداکننده حق و باطل است: (تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً (فرقان/1) 11. انذاردهنده و مایه انذار است (همان) 12. ذکر و مایه تذکر است: (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (حجر/9) مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى؛ إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يخْشىَ‏(طه/3) 13. و در عین حال، دل را محکم و تثبیت می‌کند (وَ كلّاً نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَك‏؛ هود/۱۲۰) 14. امر خدا بلکه روحی از امر خداست که بر پیامبر وحی و به سوی ما فروفرستاده شده (ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَيْكم‏؛ طلاق/۵) (وَ كَذَالِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِى مَا الْكِتَابُ وَ لَا الْايمَانُ وَ لَاكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نهدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّكَ لَتهْدِى إِلىَ‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيم؛ شوری/۵۲) 15. هُدی و عامل هدایت است (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمينَ؛ نحل/89) 16. مایه بشارت است (همان) 17. رحمت است (همان) 18. بصائر و بصیرت‌بخش است: (هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ، جاثیه/20) (أَ فَلَمْ يَنظُرُواْ إِلىَ السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَ زَيَّنَّاهَا ... وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ ... تَبْصِرَةً وَ ذِكْرَى‏ لِكلِّ عَبْدٍ مُّنِيب؛ ق/8) 19. و تمامش برهان (قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا؛ نساء/174) 20. در عین اینکه کاملا گویا و بلاغ است (هذا بلاغ للناس؛ ابراهیم/۵۲) 21. بیانگر و تبیین کننده و حاوی آیات تبیین‌گر است؛ بیان: (هذا بيان للناس و هدى و موعظة للمتقين؛ آل‌عمران/۱۳۸) ، تبیان (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ء؛ نحل/۸۹) ، مبین (تلك آيات الكتاب المبين؛ یوسف/۱) 22. موعظه است (همان) و (يا ايها الناس قد جائتكم موعظة من ربكم؛ یونس/۵۷) 23. در عین اینکه عَجَب است؛ عجیب و تعجب‌برانگیز (انا سمعنا قرآنا عجبا؛ جن/۱) 24. حبل الله است که باید بدان درآویخت (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا؛ آل‌عمران/۱۰3) 25. حدیث (سخنی نو) و بلکه احسن الحدیث است (فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً؛ كهف/6؛ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ؛ زمر/۲۳) 26. کتابی است که از سویی یکسره متشابه است و همه اجزایش شبیه و موید هم (همان) 27. که تفصیل یافته و تفصیل هر چیزی است تفصیل (ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى‏ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ یوسف/111) (أَ فَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغي‏ حَكَماً وَ هُوَ الَّذي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً؛ انعام/114) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
فراز ششم از تدبر ۴ : از منظر خود 🔹گام دوم معرفی قرآن کریم بر اساس اسامی فوق و سایر آیات با این لحاظ اگر اسامی قرآن را همین چهار اسم قرآن و فرقان و کتاب و ذکر [ که شامل معنای «ذکری» و «تذکرة» هم بشود] بدانیم و بخواهیم بقیه مواردی که به عنوان صفات و ویژگی‌های قرآن در قالب اسم و وصف مطرح شده است به عنوان راهی برای شناخت قرآن معرفی کنیم در یک نگاه گذرا به این اوصاف می‌توانیم برسیم. برای متن زیر بیش از 300 آيه مستقیما مورد استفاده قرار گرفته که کل بحث در پنج فراز (چیستی قرآن؛ ویژگی‌های قرآن و آورنده اش؛ محتوای قرآن؛ هدف و کارکرد قرآن؛ و نحوه مواجهه با قرآن) تقدیم می‌شود. برای اینکه مطالعه آن آسان شود ابتدا متن بدون ذکر آیاتش تقدیم می‌شود و سپس متن با حداقل آیه یا آیاتی که بر آن عبارت دلالت می‌کند ارائه می‌شود. @yekaye
📝نکته تخصصی : انعکاس همه جانبه در یکی از نکاتی که بوضوح از آیات فوق برمی‌آید ولی متاسفانه توسط بسیاری از افراد و حتی گاه برخی از بزرگان دین مورد انکار قرار گرفته این است که قرآن کریم شامل همه حقایق عالم است و هیچ چیزی نیست که در قرآن نیامده باشد. 💢یعنی اگر نظام تکوین، تجلی فعل خداوند است و قرآن تجلی قول خداوند؛ این قول تمامی آن فعل را بیان می‌کند؛ و هیچ حقیقتی در عالم نیست که در قرآن اثری از آن نباشد. این مطلب شاید مقداری توضیح نیاز داشته باشد؛ ‌زیرا مخالفان معتقدند که «مقصود از «کتاب مبین» که مشتمل بر همه چیز است، همین قرآن نیست؛ ‌بلکه حقیقت ماورایی‌ای است در لوح محفوظ و کتاب مکنون؛ که ما بدان دسترسی نداریم. ◾️در اینجا بیان چند نکته لازم است؛ ‌ ▪️یکی اینکه آیا واقعا کتاب مبین همین قرآن است؛ و ▪️دوم اینکه قرآن بیان همه چیز است فقط در آیاتی که از «کتاب مبین» تعبیر شده نیامده؛ ▪️سوم اینکه آیا «همه چیز» مقید می‌شود به «همه چیز مربوط به هدایت»؟ ▪️چهارم اینکه اگر ظهور آیات قرآن در این است که قرآن شامل همه حقایق است ریشه این انکارها چیست؟ ▪️و آخر اینکه موضع مخاطبان اصلی و معلمان حقیقی قرآن یعنی اهل بیت پیامبر ص در این زمینه چه بوده است؟ 💠الف. و این مقدار کاملا واضح است که قرآن کریم ادعا می‌کند همه حقایق عالم در «کتاب مبین» ثبت شده و موجود است: ▫️«لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين‏» (انعام/59) ▫️لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين‏ (سبأ/۳) ▫️و ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين‏ (نمل/۷۵) ▫️و ما تَكُونُ في‏ شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفيضُونَ فيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين‏ (یونس/۶۱) اما شاهد بر اینکه «کتاب مبین» همین قرآن در دست ماست این آیه است که تعبیر «جاءکم» را برای «کتاب مبین» به کار برده است: ▫️يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبين‏ (مائده/۱۵) و شاید بتوان این سه مورد را هم به عنوان موید در نظر گرفت: ▫️يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبينا (نساء/۱۷۴) ▫️الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبين‏ (حجر/۱) ▫️الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبينِ‏ (یوسف/۱) 💠ب. سایر شواهد قرآنی بر اشتمال همین قرآن بر همه حقایق اما علاوه بر تعبیر «کتاب مبین»، آیات دیگری هم هست که بوضوح درباره قرآن (کتاب نازل شده: نه حقیقت ماورایی آن در لوح محفوظ و فوق دسترسی ما) آمده که بوضوح دلالت بر این دارد که در قرآن کریمی که بر ما نازل شده و در دست ماست همه چیز بیان شده است: ▫️ و نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمين‏ (نحل/۸۹) ▫️لقَدْ كانَ في‏ قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى‏ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون‏ (یوسف/۱۱۱) شاید این آیه هم موید باشد که می‌فرماید این قرآن تفصیل همان کتاب است: ▫️و ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ (یونس/37) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی‏ أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
. 8️⃣1️⃣ «بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ» صرفا نفرمود «بِئْسَ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ» (به معنای «بِئْسَ الفِسْقُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ») و کلمه «الاسم» را به عنوان فاعل «بئس» آورد. شاید بدین جهت که اگرچه بسیار زشت است که کسی بعد از اینکه ایمان آورده، مرتکب فسق شود، اما این عبارت نمی خواهد فقط نمی‌خواهد به بد بودن خود این امر تذکر دهد، ‌بلکه می‌خواهد به بازنمایی آن در جامعه نیز تذکر دهد. به عبارت دیگر، یکبار کسی بعد از ایمانش مرتکب گناه و عملا فاسق می‌شود. این بد است؛ اما بدتر از آن که محل تاکید این آیه است فسق علنی ویا پخش شدن ارتکاب گناه مخفیانه است که موجب می‌گردد شخص در جامعه ایمانی متصف به نام فاسق شود؛ و این است که خیلی بد است و مورد تاکید در این آیه. 📜نقل شده که آیت الله بهجت قریب به این مضمون می‌فرمودند: 💢خدا کند گناه نکنیم؛ اگر هم گناه کردیم خدا کند گناه علنی نکنیم که تبعات اجتماعی داشته باشد.💢 📝نکته تخصصی : بازنشر مطالب در از منظر اگرچه اسلام بر پرهیز از گناه و عدم رواج بدی‌ها در جامعه اصرار دارد؛ اما افق خود در نهی از منکر را محدود به خود گناهان نمی کند و با بازنمایی گناهان در جامعه نیز به طور جدی مخالفت دارد. به تعبیر دیگر، در نگاه قرآنی، علاوه بر مدیریت اخلاقی جامعه و جلوگیری از آلودگی جامعه به رذایل اخلاقی، مدیریت فضای رسانه‌ای، و نحوه بازنمایی وقایع در جامعه نیز مورد توجه است؛ از این رو، فقط به بد بودن فسوق بعد از ایمان اشاره نکرد بلکه به بعد بودن چنین تسمیه‌ای تاکید نمود. این مطلبی است که در بسیاری از آیات دیگر قرآن کریم هم مورد تاکید قرار گرفته است، مانند آیه «إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَة: همانا کسانی که دوست دارند فحشاء در میان کسانی که ایمان آورده‌اند شیوع پیدا کند برایشان عذابی دردناک است در دنیا و آخرت» (نور/۱۹). تا حدی که پخش خبری درباره وقوع رفتار خلاف عفت از کسی حتی اگر دو سه شاهد عادل هم آن واقعه را مشاهده کرده باشند خلاف روال دینداری، و چنین نقل قول کردن‌هایی را دلیل بر دروغگو بودن افراد شمرده است؛ چنانکه می‌فرماید: «لَوْ لا جاؤُ عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكاذِبُون: چرا برای این [ادعایشان درباره وقوع روابط نامشروع بین آن دو نفر]‏ چهار شاهد نیاوردند؟! پس چون آن شاهدها را نياوردند در نزد خداوند آنان خود دروغگويند».* در واقع قرآن کریم این روال که در میان ما رایج شده که هر حرفی را می‌شنویم (یا در شبکه‌های مجازی می‌خوانیم) ‌بلافاصله و بدون تحقیق کافی نشر می‌دهیم و آن را امری کم‌اهمیت می‌شمریم، گناهی بزرگ می‌داند: «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيم‏:آن گاه كه آن را زبان به زبان از يكديگر مى‏گرفتيد و با دهان‏هايتان آنچه را كه بدان علم نداشتيد مى‏گفتيد و آن را آسان مى‏پنداشتيد در حالى كه در نزد خدا بزرگ بود.» (نور/۱۵) ✳️* پی‌نوشت: آیه تاکید می‌کند که اثبات این واقعه نیازمند آمدن ۴ شاهد است (و می‌دانیم که شاهدی معتبر است که عدالتش احراز شود) و اگر ۴ شاهد نیاید کسی که ادعا می‌کند دروغگوست. این تعبیر نشان می‌دهد حتی اگر دو یا سه شاهد عادل هم واقعه را دیده باشند حق ندارند بیان کنند؛ و اگر بیان کردند مسلمانان حق و بلکه وظیفه دارند آنان را دروغگو به حساب آورند. 🤔همه اینها نشان می‌دهد که با اینکه قرآن کریم با وقوع عمل زناکاری مخالفت جدی دارد، اما مخالفت بسیار بیشتر و شدیدتری با پخش خبر زناکاری افراد دارد؛ به تعبیر دیگر، قرآن کریم این واقعیت تلخ را پیذرفته که حتی در جامعه دینی هم ممکن است افرادی به عمل شنیع زنا روی آورند، اما فضای رسانه‌ای را طوری مدیریت کرده که تنها اگر آنها بسیار وقیح بودند که عملشان را چنان علنی انجام دادند که ۴ شاهد عادل آن را مشاهده کرد در فضای عمومی اجازه نشر خبر و سپس محاکمه آنان مطرح شود. 💢 آیا رویه ما که خود را مسلمان و پیرو قرآن می‌دانیم در نشر اخبار مربوط به انحرافات اخلاقی در جامعه با این آیات تناسبی دارد؟! @yekaye
یک آیه در روز
. ۱۰۹۹) 📖 في‏ صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ 📖 ترجمه 💢در نامه‌هایی گرامی‌داشته شده، سوره عبس (۸۰) آیه ۱۳ ۱۴
. 4️⃣ «إِنَّها تَذْكِرَةٌ ... فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ» ظاهر این آیات سوره عبس آن است که آیات قرآن یک تذکری است که در صحف متعددی که نزد خداوند تکریم شده، نوشته شده است، و آیات بعد هم تاکید می‌کند که این صحیفه‌ها هم رفعت‌یافته‌اند و هم مطهر و پاک‌اند و به دستان فرشتگان کریم و نیک‌سیرت (مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ؛ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ؛ كِرامٍ بَرَرَةٍ) (الميزان، ج‏20، ص202 ). 📖 نکته‌ای درباره حقیقت اولیه : یا یک مطلب که درباره جای تامل جدی دارد این است که حقیقت اولیه قرآن که بر پیامبر اکرم ص نازل شده از جنس چیست؟ از جنس لفظ مصوت است یا از جنس کتابت؟ برداشت اولیه بسیاری از افراد این است که چون از قرآن به عنوان «وحی» و کلام خداوند سخن گفته شده، اقتضای آن این است که سخنی باشد که شنیده شود، اما تعابیر متعددی در خصوص قرآن کریم وجود دارد که نشان می‌دهد که وجود کتبی قرآن بر وجود لفظی آن مقدم است؛ از جمله همین تعبیر، که حقیقت قرآن را، موجود در صحفی می‌داند در دست فرشتگان، و یا در مرتبه وجودی قبل از آن، در آیات دیگر به وجود حقیقت قرآن در لوح محفوظ اشاره شده است: «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجيد؛ في‏ لَوْحٍ مَحْفُوظ» (بروج/۲۱-۲۲)؛ و اساسا خود کلمه «قرآن» بنا به یک تحلیل از ماده «قرأ» است، نه از ماده «قول»، که تفاوت اصلی قرائت با قول (=سخن) در این است که قرائت در جایی به کار می‌رود که متنی در کار باشد و اولین آیه نازل شده بر پیامبر هم با «إقرأ» شروع می‌شود نه با «قل». 💢اگر به این حقیقت توجه شود بسیاری از شبهات روشنفکرمآبان درباره حقیقت قرآن (که گمان می‌کنند قرآن صرفا یک مکاشفه نبوی بوده که خود ایشان آن را به لفظ درآورده است، و بدین جهت در خطاناپذیری آن مناقشه می‌کنند) از بیخ و بن رفع می‌شود؛‌ زیرا این تاکیدات بر مکتوب بودن حقیقت نخستین قرآن، کاملا دلالت دارد بر اینکه این متن، حتی پیش از اینکه توسط پیامبر بیان شود، به عنوان متن موجود بوده است و پیامبر دریافت کننده یک متن است نه صرفا یک تجربه‌گر ولو به عنوان گفتگو کننده با یک فرشته. @yekaye