🔹لا يَلْتَفِتْ
▪️ماده «لفت» در اصل به معنای پیچیدن و برگشتن چیزی از جهت مستقیمش است، چنانکه «لَفَتُّ الشّيءَ» به معنای «آن را درهمپیچیدم» است، و «لفَتُّ فلاناً عن رأيه» یعنی او را از نظرش برگرداندم؛ و زن «لَفُوت» به زنی گویند که به شوهر فعلیاش توجه چندانی نمیکند و دائما توجهش به فرزندی است که از شوهر قبلیاش دارد.
📚(معجم المقاييس اللغة، ج5، ص258)
▫️و در وصف پیامبر ص آمده است که «كان إذا التفت التفت معاً» یعنی هنگامی که میخواست به کسی توجه کند با تمام بدن به سوی او رو میکرد و این گونه نبود که فقط سرش را به سمت او بچرخاند.
📚(مجمع البيان، ج5، ص278)
▫️هرچند برخی اصل معنای آن را خم کردن و پیچیدن دانستهاند.
📚(به نقل از البحر المحيط، ج6، ص191)
▪️بدین ترتیب، آیه «قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا» (یونس/87) بدین معناست که میخواهی ما را از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، برگردانی و منصرف کنی.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص743).
▪️به نظر میرسد ماده «لفت» در عین حال که به ماده «صرف» بسیار نزدیک است، اما تفاوتش این است که ماده «لفت» به «لفّ» (به معنای پیچیدن) هم نزدیک است؛ و شاید بدین جهت بوده که است که برخی دلالت آن بر رویگردانی و از انجام کاری منصرف شدن را شدیدتر از ماده «صرف» دانسته و گفتهاند که به همین جهت در آیه فوق از تعبیر «لفت» استفاده شده است.
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص211)
یعنی آن مشرکان میفهمیدند که پیامبر میخواهد آنان را کاملا از آن مسیری که میرفتند برگرداند.
▪️وقتی این ماده به باب افتعال میرود (التفات) (وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَد؛ هود/81 و حجر/65) چون این باب دلالت بر مطاوعه و پذیرش چیزی دارد، دلالت بر رویگردان شدن اختیاری دارد (یعنی از روی اختیار روی خود را از چیزی برگرداندن)
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص211)
📿ماده «لفت» تنها همین سه بار در قرآن کریم به کار رفته است. (توجه شود که فعل «الْتَفَّت» در آیه «وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ» (قیامت/29) صیغه مفرد مونث غایب از ماده «لفف» است؛ و غیر از ماده «لفت» میباشد.)
@Yekaye
📖 اختلاف قرائت
🔸إِلاَّ امْرَأَتكَ
▪️«امراة» در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) و اهل بصره (ابوعمرو) به صورت مرفوع قرائت شده است (إِلاَّ امْرَأَتُكَ) که در این صورت استثنا از «لایلتفت» است.
▪️اما در بقیه قرائات به صورت منصوب قرائت شده است. (إِلاَّ امْرَأَتَكَ) که در این صورت، بهترین وجهش این است که آن را استثناء از «فأسرِ» بدانیم.
📚مجمع البيان، ج5، ص276 ؛ البحر المحيط، ج6، ص189-191
@Yekaye
🔹مصيبُها ، أَصابَهُمْ
▪️درباره ماده «صوب» برخی بر این باورند» که در اصل دلالت دارد بر «نازل شدن چیزی و در جای خود مستقر شدنِ آن» و سخن و عمل «صواب» (قالَ صَواباً؛ نبأ/38) را هم از این بابت چنین گفتهاند که در جای درست خود قرار گرفته است؛ و بدین جهت است که «صواب» نقطه مقابل «خطأ» میباشد. شاهد مهم این معنا هم کلمه «صَوْب» است که به معنای نزول باران میباشد و از آن کلمه «صَيِّب» (كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ؛ بقره/19) به معنای ابر بارانزا گرفته شده است؛ و برای هر امری هم که در جای خود مستقر میگردد، تعبیر «صاب» و «أصاب» به کار میرود.
📚(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص318)
▪️اما دیگران مدار معنای این ماده را «درست» در مقابل خطا قرار دادهاند؛
▫️برخی چنین توضیح دادهاند که «صواب» در مقابل «خطا» است و به معنای جریان یافتن امری بر وفق طبیعت و حق میباشد همان گونه که خطا انحراف و خروج از جریان حق و صحیح است؛ با این اضافه که در ماده «صوب» حدوث ( و نه استمرار) لحاظ شده است.
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص293)
▫️و برخی هم گفتهاند معنای اصلی همین صواب و درست بودن است؛ آنگاه گاهی به اعتبار خود شیء مد نظر است و آن در جایی است که چیزی خودش خوب و پسندیده باشد، مانند اینکه بگویند «عدل صواب است»؛ و گاهی به اعتبار اینکه شخصی قصدی داشته و به حسب رسیدن او به مقصودش مورد توجه قرار گرفته که میگویند «أصاب کذا» یعنی بدانچه می خواست رسید. چنانکه تعبیر «أصاب السهم» در جایی است که تیر بهدرستی به هدف برخورد کند. «صَوب» در معنای «نزول باران» هم بارانی که به مقدار نیاز باریده است، و از باب همان «اصاب السهم» است و «صیّب» هم به همین جهت ابر بارانزا نام گرفته است.
📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص494)
▪️«مصیبة» هم به نحو کنایی از مفهوم «اصاب السهم» اقتباس شده، گویی چیزی است که به سمت انسانها پرتاب میشود و به هدف می خورد؛ و تدریجا درباره هر بلایی که به انسان میرسد به کار رفته است «أَ وَ لَمَّا أَصابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْها» (آل عمران/165)، «فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ» (نساء/62)، «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» (شورى/30).
📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص495)
▪️البته فعل «أصاب» هم در مورد خیر به کار میرود و هم در مورد شر: «إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ» (توبة/50) ، «وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ» (نساء/73) ، «فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ» (نور/43)؛ و گفته شده اصابت خوبی از باب کلمه «صَوب» (نزول باران) است؛ و اصابت بدی از باب تعبیر «اصاب السهم» میباشد.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص496)
▪️این ماده در حالت ثلاثی مجرد (صَابَ يَصُوبُ صَوْباً) به معنای جریان یافتن بر مدار صحت و حق است؛
▫️ اما وقتی به باب افعال (أَصَابَ يُصِيبُ إِصَابَةً) میرود، نظر اصلی به فاعل است و حیثیت صدور فعل مد نظر است: «وَ ما أَصابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ» (آل عمران/166) [إِنَّهُ مُصيبُها ما أَصابَهُمْ؛ هود/81]
▫️و وقتی به باب تفعیل (صَوَّبَ يُصَوِّبُ تَصْوِيباً) میرود جهت وقوع و تعلق امر مورد توجه قرار گرفته است.
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج6، ص293)
▪️کلمات «صواب» و «اصابت» به کلمات «مستقیم» و «استقامت» نزدیک است؛ با این توضیح که
🔸در تفاوت «مستقیم» و «صواب» گفتهاند: «مستقیم» آن چیزی است که بر مدار سنتهای رایج باشد، خواه آن سنت خوب باشد یا بد؛ اما «صواب» فقط در جایی است که بر مدار حسن و صدق عمل شود؛ از این رو امر مستقیم قبیح معنیدار است اما صواب قبیح نداریم.
📚(الفروق في اللغة، ص45)
🔸در تفاوت «استقامة» و «اصابة» هم گفتهاند در اصابت به هدف رسیدن شرط است، اما استقامت به معنای در مسیر ماندن است و لزوما به هدف رسیدن شرط آن نیست.
📚(الفروق في اللغة، ص305)
📿ماده «صوب» و مشتقات آن 76 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@Yekaye
🔹إنَّهُ مُصيبُها ما أَصابَهُمْ
به لحاظ نحوی دو گونه تحلیل از این جمله انجام شده است:
▪️تحلیل رایج این است که «ه» را ضمیر شأن بدانیم؛ آنگاه کل جمله «مُصيبُها ما أَصابَهُمْ» به عنوان خبر آن قرار میگیرد؛ و آنگاه در این جمله اخیر «مُصيبُها» مبتدا و «ما أَصابَهُمْ» خبرش میشود؛ و چنین ترجمه میشود: «و همانا مطلب از این قرار است که به او اصابت میکند، آنچه بدانان اصابت کرد.»
▪️تحلیل دوم که فقط بر مبنای علمای نحو کوفه مجاز است (و با مخالفت علمای نحو بصره همراه است) این است که «ه» را اسمِ «إنّ» و «مُصيبُها» را بتنهایی خبر«إنّ» بدانیم، که چون اسم فاعل است میتواند نقش فعل را بازی کند، و آنگاه «ما أَصابَهُمْ» را فاعلِ «مُصیبُ» بشمریم؛ که ترجمهاش میشود: و همانا آن بود اصابتِ آنچه بدانها اصابت کرد، به او.
📚(البحر المحيط، ج6، ص191)
@Yekaye
🔹الصبح
📖اختلاف قرائت
▪️عموما این کلمه را به همین صورت «الصُّبْحُ» قرائت کردهاند
▪️اما در یکی از قرائات غیرمشهور (عیسی بن عمر) به صورت «الصُّبُحُ» قرائت شده است؛ که ادعا شده که این از باب اتباع [یک قرائتی که راوی از راوی تبعیت کرده و به پیامبر برگردد،] نیست؛ بلکه اختلاف در لهجه است.
📚(البحر المحيط، ج6، ص191)
@Yekaye
یک آیه در روز
868) 📖 قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِن
.
1⃣ «قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ ...»
درست آن موقعی که لوط از هر گونه کمکی ناامید شد، فرشتگان خدا به او اطمینان خاطر دادند که اینان به هیچ عنوان به تو دست نخواهند یافت.
💠نکته #انسانشناسی
💢در نگاه قرآنی، هرگاه انسان از همه چیز و همه کس قطع امید کند، امدادهای الهی زمانی فرامیرسد.💢
این نکتهای است که قاعده کلیاش در آیه «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمينَ: تا آن گاه كه رسولان مأيوس شدند، و [مردم] گمان كردند كه به آنان دروغ گفته شده است؛ يارى ما به سراغ آنها آمد؛ پس آنان را كه خواستيم نجات يافتند؛ و شدت عمل ما از قوم بزهکار بازگردانده نمىشود!» (یوسف/110) آمده است،
و آیه حاضر درباره حضرت لوط را می توان مصداقی از این وعده خداوند دانست.
@Yekaye
یک آیه در روز
868) 📖 قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِن
.
2⃣ «قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ»
با اینکه فرشتگان الهی به یاری حضرت لوط آمدند و وعده دادند که آنان هرگز به تو دست نمییابند، اما این گونه نبود که دیگر لوط کاری نداشته باشد. بلکه او هم باید شبانه خانوادهاش را حرکت دهد و از آن معرکه بیرون بَرَد.
یعنی:
دریافت امداد الهی به معنای دست روی دست گذاشتن و کاری نکردن نیست.
@Yekaye
یک آیه در روز
868) 📖 قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِن
.
3⃣ «فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ»
در این عبارت هم تعبیر «أسرِ» دلالت بر سیر شبانه و مخفیانه دارد، و هم تعبیر «قطع» را برخی به معنای ظلمت دانستهاند، و هم خود تعبیر «لیل» حکایت از وضعیت تاریک و ظلمانی دارد.
این اندازه اصرار بر وضعیت تاریک و ظلمانی چیست؟
🍃الف. می خواند توصیه کنند کاملا مخفیانه از شهر بیرون روید.
(موید این برداشت، مطلبی است که علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود آورده که در میان آن قوم مرد فهمیدهای بود و به آنان گفت: عذابی که حضرت لوط وعده میداد رسیده است. مواظب وی باشید و مگذارید که از میانتان خارج شود، چرا که مادامی که او در میان شما باشد عذاب نازل نخواهد شد. و بدین جهت کاملا خانه وی را محاصره کرده بودند و وی با یک امداد الهی خاص از منزل بیرون رفت.📚 تفسير القمي، ج1، ص336)
🍃ب. در عین حال چهبسا میخواهد به نحو استعارهای اشاره کند که چه اندازه ظلمت آن شهر را فراگرفته بوده است، که حرکت وی در چنین ظلمات تودرتویی باید انجام شود.
🍃ج. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
868) 📖 قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِن
.
4⃣ «فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ»
مؤمن چنان سرعت عمل و آمادگى روحى دارد كه میتواند در مدّت زمان كوتاهى (يك شب)، با چابكى [همراه با خانوادهاش] نقل و انتقال يابد.
(تفسير نور، ج4، ص102)
@Yekaye
یک آیه در روز
868) 📖 قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِن
.
5⃣«وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ»
نظام ارزشى بايد بر اساس ضوابط باشد، نه بر محور روابط.
📚(تفسير نور، ج4، ص102)
@Yekaye
یک آیه در روز
868) 📖 قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِن
.
6⃣ «وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ»
حسابِ شخصيّتهاى مذهبى را از حساب خانواده و نزديكان آنها جدا كنيم؛
حتی فاميل پيامبر بودن، وسيله نجات نيست❗️
📚(تفسير نور، ج4، ص102)
@Yekaye