eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
875) ‌📖 وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ 📖 💢ترجمه و شب هنگامی که سپری می‌شود؛ سوره فجر (89) آیه4 1397/11
. 4⃣ «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» در بحث از آیه 2 🔖(جلسه 873، تدبر1.ج http://yekaye.ir/al-fajr-89-02/ ) اشاره شد که «فجر» می‌تواند در معنای کسی که ظلمت را می‌شکافد و نور را در عالم می‌گستراند (پیامبر اکرم ص یا امام مهدی ع) به کار رود، و در همین راستا «شب» را درباره دوره بقیه ائمه اطهار (از امام حسن مجتبی تا امام حسن عسکری) به کار برده‌اند، بر همین اساس، «شب هنگامی که سپری می‌شود» اشاره است به زوال حکومتهای غیرالهی که نویدبخش ظهور امام زمان ع است. 🔖(حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/4264) 📝نکته تخصصی قبلا بارها به اینکه با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در معانی متعدد، معانی متعددی برای یک آیه مطرح شد. 💢اکنون به یک قاعده مهم اشاره می‌شود:💢 هرگاه آیه‌ای بر اساس یک مبنای خاص معنا می‌شود آیات دیگر هم در همان راستا باید معنا شود و نباید بین دو فضای معنایی خلط کرد. در واقع، قاعده فوق به معنای هرج و مرج در معانی آیات نیست؛ بلکه شبیه یک نظام اصل موضوعی است: اگر یک مطلب به عنوان اصل موضوع پذیرفته شود بقیه آن نظام نیز بر اساس همان اصل موضوع پیش می‌رود. مثلا اگر «فجر» به معنای شکفتن عرصه جهالت و ظلم با نور نبوت یا امامت گرفته شود، لیالی عشر هم به امامانی که از دسترس دور شدند اطلاق می‌گردد؛ و سپری شدن شب هم به پایان دوره عدم دسترسی؛ و ... . و بر همین اساس، گاه تا پایان سوره می‌توان به فهم مذکور ادامه داد (البته اگر قرینه خاصی بر توقف آن معنا در کار نباشد) و پذیرش این فهم، منافاتی با معانی دیگری که بدون این اصل موضوع در فهم آیات به دست می‌آید ندارد. 🌐با این مبنا بخوبی می‌توان تمامی تفاسیر متعددی که از اهل بیت برای برخی آیات ارائه شده (در صورت اطمینان از صدور آن از معصوم)‌ پذیرفت. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
876) ‌📖 هَلْ في ذلِكَ قَسَمٌ لِذي حِجْرٍ 📖 💢ترجمه آیا در آن [امور] سوگندی برای خردمند هست؟! سوره فجر (89) آیه5 1397/11/4 17 جمادی‌الاولی 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹قَسَمٌ ▪️ماده «قسم» در اصل بر تجزیه چیزی (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص86) و نصیب و سهم‌ها را متمایز کردن (مفردات ألفاظ القرآن، ص670) دلالت می‌کند. به تعبیر دیگر، جزءجزء کردن چیزی است که بر اساس تدبیر و اندازه‌گیری انجام شده باشد و به همین مناسبت برای معانی‌ای همچون اندازه‌گیری و سهم و نصیب هم به کار می‌رود. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص262) ▪️فعل ثلاثی مجرد آن «قَسَمَ يَقْسِمُ» است (أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُم؛ زخرف/32) که مصدر آن به صورت «قَسْم» می‌باشد؛ اما در مورد «قِسْمَة» («قسمت» در فارسی) (تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضيزى؛ نجم/22) برخی آن را مصدر باب اقْتِسَام دانسته‌اند (كتاب العين، ج5، ص86)؛ البته برخی آن را هم‌معنی «قَسم» و به عنوان مصدر ثلاثی مجرد قلمداد کرده‌اند (مفردات ألفاظ القرآن، ص670) هر چند هر دو کلمه «قِسم» و «قسمة» به معنای سهم و نصیب هم به کار رفته [وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكين؛ نساء/8] (مجمع البحرين، ج6، ص138) و در این حالت آن را اسم دانسته‌اند (المصباح المنير، ج2، ص503)؛ و بعید نیست که به معنای اسم مفعول (مقسوم) هم به کار رود، چنانکه بعید نیست معنای قسمت در آیه «وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُم» (قمر/28) شبیه معنای مقسوم در آیه «لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ (حجر/44) باشد. از این ماده است «قَسَم» به معنای سوگند خوردن، که فعل آن به صورت «أقسَمَ» می‌آید (وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ؛ انعام/109) (كتاب العين، ج5، ص86)، برخی اصل کلمه قسم به معنای سوگند را برگرفته از کلمه «قیسما» در زبان آرامی و سریانی دانسته‌اند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص263) و احتمال داده اند از این جهت که با سوگند خوردن، مطلبی قطعی می‌شود و طرفین مساله از همدیگر جدا می‌گردد، چه‌بسا با «قِسم» در عربی هم نسبتی داشته باشد (همان، ص265) اما بسیاری از اهل لغت آن را کلمه‌ای عربی و برگرفته از تعبیر «قسامة» دانسته‌اند که وقتی اولیای مقتول خون مقتولشان را بعهده افرادی می‌دانستند، «قسامه» سوگندهایی را بین آنان تقسیم می‌کردند [به هرکسی سهمی از سوگند خوردن می‌دادند] و سپس برای هر سوگند خوردنی به کار رفت. (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص86؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص670) و «أقسام» به عنوان جمع، هم برای «قِسم» ‌به کار می‌رود و هم برای «قَسَم». (كتاب العين، ج5، ص86) ▪️فعل قسم خوردن وقتی به باب مفاعله می‌رود به معنای برای کس خاصی سوگند خوردن است «وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ» (اعراف/21) و وقتی به باب تفاعل می‌رود به معنای هم‌پیمان شدن گروهی با سوگند خوردن است برای انجام کاری «قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ» (نمل/42) (لسان العرب، ج12، ص481) ▪️ماده «قسم» وقتی به باب استفعال می‌رود (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ ... وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ؛ مائده/3) برخی گفته‌اند به همان معنای طلب کردن است؛ یعنی طلب تقسیم کردن ویا طلب قَسَم خوردن (مفردات ألفاظ القرآن، ص670) و برخی بر این باورند که این ماده عوما به صورت تعبیر‌«استقسام بالازلام» به کار می‌رفت و مراسم خاصی بوده که وظیفه‌ای که باید انجام می‌داده‌اند [یا سهم افراد در تقسیم گوشت ] را با برداشتن «تیر»هایی که به آن ازلام می‌گفتند انجام می‌دادند (كتاب العين، ج5، ص87) ▪️درباره فعل اقتسام هم که دلالت بر قبول کردن و مطاوعه (پذیرش) دارد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج9، ص263) ظاهرا هم در مورد کلمه «قَسَم» به کار می‌رود و هم برای «قسمت»؛ و از این رو، درباره مراد از «مقتسمین» (که اسم فاعل از فعل اقتسم است) در آیه «كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ» (حجر/90) هم احتمال این معنا را داده‌اند که مقصود کسانی بودند که بر راههای مکه تقسیم شدند تا سد راهی باشند برای هرکسی که می‌خواهد سراغ پیامبر ص بیاید؛ و هم احتمال داده‌اند مقصود کسانی باشند که علیه ایشان سوگند خوردند و هم‌پیمان شدند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص670) 📿ماده قسم و مشتقات آن 33 بار در قرآن کریم به کار رفته است. ✅از کاربردهای رایج قسم به صورت «لا أُقْسِمُ» است که اغلب آن را به معنای «قسم می‌خورم» دانسته‌اند و وجوه مختلفی درباره این تعبیر گفته شده که قبلا در 🔖جلسه ۱۳۶ (قیامت/۲ http://yekaye.ir/al-qiyamah-075-02/) و 🔖جلسه۳۳۰ (بلد/۱ http://yekaye.ir/al-balad-90-1/) درباره‌اش به تفصیل توضیح داده شد. @Yekaye
🔹لِذي حِجْرٍ ▪️ماده «حجر» در کلمات متعددی به کار رفته است مانند ▫️«حَجَر» (به معنای سنگ) (اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَر؛ بقره/60)، (که جمع آن «أحجار» و «حجارة» می‌باشد: فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماء؛ انفال/32) ، ▫️ «حِجر»‌ به معنای عقل (قَسَمٌ لِذي حِجْرٍ؛ فجر/5) ▫️و به معنای منع و ممنوع (هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلاَّ مَنْ نَشاءُ؛ انعام/138) ، ▫️و در «حجر» کسی بودن به معنای تحت حمایت وی بودن (رَبائِبُكُمُ اللاَّتي في حُجُورِكُمْ؛ نساء/23) ▫️و ... و از این رو، یافتن معنای اصلی آن را دشوار نموده است. ▪️برخی معنای اصلی آن را منع کردن و احاطه بر چیزی دانسته‌اند (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص138) و به تعبیر دیگر، حفظ کردن چیزی با محدود کردن آن (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص172) و ▪️عقل را هم بدین جهت «حِجر» گفته‌اند که انسان را از انجام آنچه سزاوار نیست و قبیح است بازمی دارد. (مجمع البيان، ج10، ص734؛ معجم المقاييس اللغة، ج2، ص138) تحجیر هم سنگ‌چین کردنی است که برای محدود و معلوم کرده محدوده ممانعت از ورود دیگران می‌باشد. (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص138). بدین تریتب، «حِجر» به معنای چیزی که ممنوع شده به کار رفته «هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلاَّ مَنْ نَشاءُ» (انعام/138) و ظاهرا «محجور» هم از همین تعبیر تحجیر گرفته شده است: «وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً»‌ (فرقان/53)؛ پس حجرا محجورا یعنی منع و محدود کردنی که هیچ راه مفری باقی نمی‌گذارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص220) ▪️«حُجْرَة» نیز به معنای اتاق است (که جمع آن «حُجُرَات» می‌باشد: «يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُرات» حجرات/4) (المصباح المنير، ج2، ص122) نیز احتمالا بدین جهت حجره نامیده شده که عرصه‌ای است که با سنگها و دیوارها محدود و محصور شده است. 📿ماده «حجر» و مشتقات آن جمعا 21 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند «لذی حجر» یعنی برای کسی که دارای عقل است. 📚تفسير الصافي، ج5، ص324؛ تفسير كنز الدقائق، ج14، ص268؛ تفسير القمي، ج2، ص419 [و في رواية أبي الجارود، عن أبي جعفر عليهالسّلام] في قوله: لِذِي حِجْرٍ يقول: لذي عقل. @Yekaye
☀️2) از رسول الله ص روایت شده است: خداوند بین بندگانش چیزی بهتر از عقل تقسیم نکرد؛ پس خواب عاقل بهتر از بیداری جاهل است و ایستادن عاقل بهتر از اقدام کردن جاهل است؛ و خداوند هیچ نبی و رسولی را مبعوث نکرد مگر اینکه عقل را کامل کرد و عقل او از جمیع عقول امتش بالاتر بود؛ ... و بنده‌ای واجبات خدا را ادا نکرد مگر آنکه عقلش بدان رسید و جمیع عبادت‌پیشگان در فضیلت عبادتشان بدانچه عاقل رسید نرسیدند؛ و عاقلان همان اولواالالباب‌اند که خداوند متعال فرمود «و جز اولواالالباب متذکر نمی‌شوند.» (زمر/9) 📚الكافي، ج1، ص12-13 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَا قَسَمَ اللَّهُ لِلْعِبَادِ شَيْئاً أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ فَنَوْمُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجَاهِلِ وَ إِقَامَةُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الْجَاهِلِ وَ لَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً وَ لَا رَسُولًا حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْلَ وَ يَكُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِيعِ عُقُولِ أُمَّتِهِ ... وَ مَا أَدَّى الْعَبْدُ فَرَائِضَ اللَّهِ حَتَّى عَقَلَ عَنْهُ وَ لَا بَلَغَ جَمِيعُ الْعَابِدِينَ فِي فَضْلِ عِبَادَتِهِمْ مَا بَلَغَ الْعَاقِلُ وَ الْعُقَلَاءُ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «وَ مَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْباب». @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
876) ‌📖 هَلْ في ذلِكَ قَسَمٌ لِذي حِجْرٍ 📖 💢ترجمه آیا در آن [امور] سوگندی برای خردمند هست؟! سوره
. 1⃣ «هَلْ في ذلِكَ قَسَمٌ لِذي حِجْرٍ» آیا در آن [امور] سوگندی برای خردمند هست؟! مقصود از این تعبیر چیست؟ 🍃الف. آیا در این سوگندهایی که گذشت اقناعی برای کسی که اهل عقل و درایت باشد هست که در این سوگندها بیندیشد؛ و این تاکیدی است بر آنچه بدانها سوگند خورده شد؛ یعنی اگر کسی عاقل باشد می‌فهمد که آنچه از این امور که خداوند بدانها سوگند خورد در آن عجایب و دلایلی بر توحید خداوند هست که پرده از عجایب صنع او برمی‌دارد. (مجمع البيان، ج10، ص737 ) 🍃ب. یعنی آن سوگندهایی که در آیات قبل بیان شد کافی است تا انسان با تامل در آنها به حق و تمایز آن از باطل پی ببرد. (المیزان، ج20، ص280) 🍃ج. برای خردمند اینها ارزش سوگند خوردن داشت؟ یعنی: آرى، براى كسى كه از شرافت و اسرار اين امور آگاه باشد سوگند هست. (ترجمه مشکینی) 🍃د. آيا براى خردمندان، مقام سوگند در آنچه ذكر فرموده شد به قدر كافى روشن نيست؟ (ترجمه صفارزاده) 🍃ه. آيا در اين [امور] براى خردمندان سوگندى [قابل قبول] هست؟ (ترجمه طاهری) به تعبیر دیگر، آيا در اين، براى خردمند [نياز به] سوگندى [ديگر] است؟ (ترجمه فولادوند) و آيا خردمند را اين سوگندها كافى است؟ (ترجمه آیتی، مجتبوی، پورجوادی) 🍃و. آيا در اينها سوگند بجا است براى افراديكه صاحب عقل هستند؟ (مصطفوی، ترجمه تفسیر روشن) 🍃ز. ... @Yekaye