بسم الله الرحمن الرحیم
✅از مهر تا آذر سال 1397 به مناسبت #جنگ_اقتصادی ای که در آن واقع شدهایم به سراغ آیاتی از سوره #آل_عمران رفتیم؛ و با توجه به موضوعی که پیش آمد، از جلسه 850 آیات دیگری مطرح شد؛
و ان شاء الله از امروز آیات مذکور را ادامه میدهیم.
@Yekaye
903) 📖 وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ ميراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ 📖
💢ترجمه
کسانی که به آنچه خداوند از فضل خویش بدانان داده بخل میورزند گمان نکنند که خیری برایشان است؛ بلکه آن شری است برای آنها؛ بزودی آنچه را بدان بخل ورزیدند، روز قیامت طوق گردنشان شود؛ و از آنِ خداست میراث آسمانها و زمین؛ و خداوند قطعا بدانچه میکنند بهدقت آگاه است.
سوره آل عمران، (3) آیه 180
1397/12/3
16 جمادی الثانی1440
@Yekaye
🔹لا يَحْسَبَنَّ
در آیه ۱۶۹ همین سوره درباره ماده «حسب» توضیح داده شد که
▪️ماده «حسب»، در اصل در دو معنای اصلی «عدّ» یعنی «حساب کردن» و «شمردن» (إِنَّما یوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسابٍ؛ زمر/۱۰) و «کفایت کردن» (حَسْبُنَا اللَّهُ؛ آل عمران/۱۷۳) به کار میرود.
این ماده وقتی به صورت «حَسَبَ» بیاید صریحا در معنای شمردن و حساب کردن است؛ اما وقتی در وزن «حَسِبَ» (که ظاهرا مصدر آن فقط به صورت «حسبان» میآید، نه «حساب») به کار رود غالبا به معنای «ظن» و گمان میباشد؛ و آن را هم نه معنایی مستقل، بلکه برگرفته از همین معنای «شمردن» دانستهاند با این توضیح که در اصل معنایش این بوده که «حساب میکنم که از اموری باشد که رخ میدهد»؛
در واقع، معنای «حسب» به معنای «ظن»، اذغان به وقوع یک مطلب بر اساس حساب و کتابی است که احتمال آن واقعه را بالا برده است.
🔖جلسه ۸۴۰ http://yekaye.ir/ale-imran-3-169/
📖 اختلاف قرائت
این کلمه در قرائات مختلف به صورتهای زیر قرائت شده است:
▪️قرائت اهل مکه (ابن کثیر) و اهل مدینه (نافع) و اهل بصره (ابوعمرو) و برخی از اهل کوفه (کسائی) و یعقوب (از قراء عشره): لا یحْسِبَنَّ.
▪️قرائت اهل شام (ابن عامر) و برخی از اهل کوفه (عاصم): لا یحْسَبَنَّ.
▪️قرائت برخی از اهل کوفه (حمزه) و برخی قرائات غیرمشهور (مطوعی): لا تَحْسَبَنَّ.
📚مجمع البیان، ج2، ص892 و896 ؛ البحر المحیط، ج3، ص451 ؛ معجم القرائات، ج1، ص629.
@Yekaye
🔹سَيُطَوَّقُونَ
▪️ماده «طوق» در اصل دلالت دارد بر پیچیدن چیزی به دور چیز دیگر، به همین مناسبت است که سقفهای مدور را «طاق» میگویند. (معجم المقاييس اللغة، ج3، ص433). اصل «طَوْق» چیزی است که دور گردن باشد؛ خواه به نحو طبیعی و در متن آفرینش مانند طوق کبوتر؛ یا به نحو مصنوعی مانند گردنبند طلا و نقره (مفردات ألفاظ القرآن، ص532) و در واقع این ماده برای هرگونه احاطه و دور چیزی را گرفتن به کار میرود
(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص145).
▪️این ماده وقتی به باب افعال برود (أطاق یطیق) برای تاکید بر جهت صدور فعل از فاعل است: «وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِينٍ» (بقرة/184) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج7، ص145). ولی وقتی به باب تفعیل برود (طَوّق یُطَوّق) (سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ؛ آل عمران/180) به معنای کاری را بر گردن دیگری انداختن و بر او تحمیل کردن و او را بدان کار مکلف نمودن است و وجه کاربردش در هر دو، این است که گویی آن کار بر آن شخص احاطه پیدا می کند و از همه طرف او را دور میزند و دربرمیگیرد
(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص433؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص532).
▪️از آنجا که ماده طوقی که به گردن می اندازند غالبا با نوعی محدود و مقهور شدن همراه است، کلمه «طاقت» را برای محدودیت و مقهوریت و تحمل به کار بردهاند میرود (التحقيق، ج7، ص145). در واقع »طاقة» اسمی است برای آن مقدار کاری که انسان با مشقت میتواند انجام دهد، از باب تشبیه آن به «طَوق» که چیزی را احاطه میکند؛ و از همین رو برخی تذکر دادهاند آیه «وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ» (بقرة/286) تعبیر «طاقت آن را نداریم» به معنای «آنچه بر آن قدرت نداریم» نیست، بلکه به معنای چیزی است که رها شدن از آن (از عهده آن برآمدن) بسیار صعب و دشوار باشد، یعنی همان معنایی که در جای دیگر فرمود: «وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ: غل و زنجیرهایشان را از آنان برمی دارد» (اعراف/157» یا » وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ: بارت را از دوش تو برداشتیم» (انشراح/2) هرچند گاه به مناسبت سخت بودن آن، برای نفی قدرت هم به کار میرود، مانند «قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ» (بقرة/249)
(مفردات ألفاظ القرآن، ص533؛ التحقيق، ج7، ص145).
📿ماده «طوق» همین 4 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@Yekaye
📜شأن نزول
از ابنعباس روایت شده که این آیه درباره علمای یهود نازل شد که اوصاف حضرت محمد ص و نبوت ایشان را کتمان می کردند؛ و مراد از بخل، کتمان علمی است که خداوند متعال به آنها داده بود.
📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص137؛ مجمع البيان، ج2، ص897
و روى عطية [العوفي] عن ابن عباس: أن الآية نزلت في أحبار اليهود الذين كتموا صفة محمد صلى اللَّه عليه و [آله و] سلم، و نبوته، و أراد بالبخل: كتمان العلم الذي آتاهم اللَّه تعالى.
@Yekaye