☀️2) از امام صادق عليه السّلام روایت شده كه فرمودند:
بنى اسرائيل نزد موسى عليه السّلام آمدند و از او خواستند كه از خداوند عزّ و جلّ درخواست كند كه هرگاه اراده كردند، آسمان بر آنان باران ببارد و هرگاه اراده كردند از آسمان باران نبارد.
آن حضرت نيز از خداوند عزّ و جلّ اين را درخواست كرد.
خداوند عزّ و جلّ فرمود: اى موسى! اين خواستهشان برآورده شد.
موسى عليه السّلام نيز اين را به آنان خبر داد، و آنها نيز كشت كردند و هربذرى را که داشتند كاشتند و آن گاه اراده كردند، باران آمد و همان وقتى كه خواستند آسمان را از بارش بازداشتند، و کشت آنها همانند كوه و درخت، بزرگ شد، آنگاه آن را درو نمودند و خرمنكوبى كردند، ولى دانهاى در آن نيافتند.
با گريه و ناله نزد موسى عليه السّلام رفتند و گفتند: ما از تو درخواست كرديم كه از خدا درخواست كنى آسمان هرگاه خواستيم بر ما باران ببارد و پاسخ ما را داد، ولى آن را مایه زيان ما قرار داد!
موسى عليه السّلام عرض كرد: پروردگارا! بنى اسرائيل از اين كارى كه با آنها كردى شكايت دارند.
خداوند فرمود: اى موسى! از چه چيزى شكايت دارند؟
عرض كرد: از من خواستند از تو درخواست كنم كه هرگاه خواستند آسمان را بر آنان بارش دهى و هرگاه اراده كردند آن را از بارش بازدارى، و تو نيز اجابت كردى، ولى آن را مایه زيان آنان قرار دادی!
فرمود: اى موسى! من براى بنى اسرائيل اندازهاى مشخّص كردم، ولى آنان به اين اندازه رضايت ندادند و من به خواست آنها رفتار كردم، و اينگونه شد كه دیدی.
📚الكافي، ج5، ص262
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سَدِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَتَوْا مُوسَى ع فَسَأَلُوهُ أَنْ يَسْأَلَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُمْطِرَ السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ إِذَا أَرَادُوا وَ يَحْبِسَهَا إِذَا أَرَادُوا.
فَسَأَلَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ لَهُمْ؛ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ لَهُمْ يَا مُوسَى.
فَأَخْبَرَهُمْ مُوسَى فَحَرَثُوا وَ لَمْ يَتْرُكُوا شَيْئاً إِلَّا زَرَعُوهُ ثُمَّ اسْتَنْزَلُوا الْمَطَرَ عَلَى إِرَادَتِهِمْ وَ حَبَسُوهُ عَلَى إِرَادَتِهِمْ. فَصَارَتْ زُرُوعُهُمْ كَأَنَّهَا الْجِبَالُ وَ الْآجَامُ. ثُمَّ حَصَدُوا وَ دَاسُوا وَ ذَرَّوْا فَلَمْ يَجِدُوا شَيْئاً. فَضَجُّوا إِلَى مُوسَى ع وَ قَالُوا: إِنَّمَا سَأَلْنَاكَ أَنْ تَسْأَلَ اللَّهَ أَنْ يُمْطِرَ السَّمَاءَ عَلَيْنَا إِذَا أَرَدْنَا فَأَجَابَنَا ثُمَّ صَيَّرَهَا عَلَيْنَا ضَرَراً؟!
فَقَالَ يَا رَبِّ إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ ضَجُّوا مِمَّا صَنَعْتَ بِهِمْ.
فَقَالَ وَ مِمَّ ذَاكَ يَا مُوسَى؟
قَالَ سَأَلُونِي أَنْ أَسْأَلَكَ أَنْ تُمْطِرَ السَّمَاءَ إِذَا أَرَادُوا وَ تَحْبِسَهَا إِذَا أَرَادُوا فَأَجَبْتَهُمْ ثُمَّ صَيَّرْتَهَا عَلَيْهِمْ ضَرَراً!
فَقَالَ يَا مُوسَى أَنَا كُنْتُ الْمُقَدِّرَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ فَلَمْ يَرْضَوْا بِتَقْدِيرِي فَأَجَبْتُهُمْ إِلَى إِرَادَتِهِمْ فَكَانَ مَا رَأَيْتَ.
@yekaye
☀️۳) در منابع اهل سنت (و ظاهرا به تبع آنها در مجمع البیان) حدیثی از پیامبر اکرم ص روایت شده که ظاهرا ناظر به همین دو آیه است؛ که فرمودند:
هیچیک از شما نگوید «زرعت: محصول را به ثمر رساندم» بلکه فقط بگوید «حرثت: من کاشتم».
📚مجمع البيان، ج9، ص337؛
📚الدر المنثور، ج6، ص161
روي عن النبي ص أنه قال: لا يقولن أحدكم «زرعت» و ليقل «حرثت».
@yekaye
☀️۴) از امام صادق ع روایت شده است:
هنگامی که آدم به زمین هبوط کرد نیازمند خوردنی و نوشیدنی شد؛پس به نزد جبرئیل گلایه برد. جبرئیل به او گفت:ای آدم به کار کشت بپرداز.
سپس آدم گفت:پس دعایی هم به من بیاموز.
گفت:بگو:خدایا مؤونه دنیای مرا و هر واقعه هولناکی را تا قبل از بهشت کفایت فرما و مرا لباس عافیت بپوشان تا اینکه مرا از معیشتی گوارا بهرهمند گردانی.
📚الكافي، ج5، ص260
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَمَّا هُبِطَ بِآدَمَ إِلَى الْأَرْضِ احْتَاجَ إِلَى الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ فَشَكَا ذَلِكَ إِلَى جَبْرَئِيلَ ع فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ يَا آدَمُ كُنْ حَرَّاثاً قَالَ فَعَلِّمْنِي دُعَاءً قَالَ قُلِ اللَّهُمَّ اكْفِنِي مَئُونَةَ الدُّنْيَا وَ كُلَّ هَوْلٍ دُونَ الْجَنَّةِ وَ أَلْبِسْنِي الْعَافِيَةَ حَتَّى تَهْنِئَنِي الْمَعِيشَةُ.
@yekaye
یک آیه در روز
1031) 📖 أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ 📖 ترجمه 💢آیا شما آن را میرویانید یا م
.
1️⃣ «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»
در مورد دانههایی که در زمین میکارید؛ آیا شما آن را میرویانید یا ماییم که رویاننده آنیم؟! پس کسی که از دانهای بیجان و کوچک میتواند دانههای کثیری پدید آورد، میتواند خلایق را هم بعد از اینکه مردند دوباره برانگیزاند (مجمع البيان، ج9، ص337 )
به تعبیر دیگر،
همان قدرتى كه از يك دانه بذر، خوشهها پديد مىآورد، مىتواند از تك سلّول انسان مردهاى دوباره او را زنده كند. (تفسير نور، ج9، ص436)
@yekaye
یک آیه در روز
1031) 📖 أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ 📖 ترجمه 💢آیا شما آن را میرویانید یا م
.
2️⃣ «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»
در عبارت «نَحْنُ الزَّارِعُونَ» آمدن «ال» بر روی خبر دلالت بر حصر دارد؛ پس مفاد این جمله آن است که «آیا شمایید که زرع میکنید با فقط ما زارع هستیم؟» و واضح است که در مقام تاکید بر این است که زارع خداوند است؛ نه انسان!
💢اما توجه شود که این سخن به معنای نفی استقلال در تاثیر است نه نفی تاثیر اسباب و واسطهها در امور؛ یعنی در مقام توجه دادن به این حقیقت است که اگر اسباب و واسطهای در امور هست همان سبب بودنش را هم از خداوند گرفته است و بنابر این فاعل حقیقی در هر امری خداوند است و همه امور به او برمیگردد (الميزان، ج19، ص135)
▪️ از این روست که
▫️با اینکه در موارد متعددی همچون آیه فوق رویاندن زراعت را به خود نسبت داده: «يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ» (نحل/11) «أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ ... فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً (سجده/27) «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً ... ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً» (زمر/21)،
▫️در عین حال هم استناد دادن زرع به کشاورزان مشکلی هم ندارد چنانکه هم خود خداوند گاه زراعت را به انسانها نسبت داده: «كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ» (فتح/۲۹) و هم برخی از پیامبران او: «قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنينَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ في سُنْبُلِهِ» (یوسف/۴۷)
🤔و این تعابیر منافاتی با مضمون آیه محل بحث ندارد تا همچون برخی از مفسران در توجیه این آیات اخیر و یا برخی روایات معصومین که در آنها از تعبیر «زارع» برای انسانها استفاده شده به تکلف بیفتیم. (مثلا نگاه کنید به توجیهات تکلفآمیز فخر رازی در مفاتيح الغيب، ج29، ص420)
@yekaye
یک آیه در روز
1031) 📖 أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ 📖 ترجمه 💢آیا شما آن را میرویانید یا م
.
3️⃣ «أَ فَرَأَیتُمْ ما تَحْرُثُونَ؛ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»
حتی اگر ما شروع کننده کشت و کار باشیم و نقشی هم در تولید محصول داشته باشیم، اما به ثمر رساننده هرچیزی خداوند است.
💠ثمره #اخلاقی
اگر در نظام عالم و در متن زندگی، انجام دادن بخشی از کاری به دست ما داده شده، نباید به خود مغرور شویم و حتی در به نتیجه رسیدن آن کار خود را همهکاره بپنداریم (حدیث۲)؛ چه رسد به غرور کلی، و خود را در همه امورات خود همهکاره دیدن.
@yekaye
🔹حُطاماً
▪️درباره ماده «حطم» اتفاق نظر است که اصل معنای آن بر شکستن چیزی دلالت میکند (معجم مقاييس اللغه، ج2، ص78؛ مجمع البیان، ج9، ص335)؛
برخی قیودی را هم در آن دخیل دانستهاند؛ مثلا گفتهاند
▫️نه مطلق شکستن، بلکه شکستن چیزی خشک همچون استخوان و هیزم و مانند آن (كتاب العين، ج3، ص175 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص242) ویا
▫️شکسته و خرد شدن چیز خشکی که با فشار شدید ویا سنگینیای که بر روی آن وارد شده، واقع شود (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۴۵۶ ) و
▫️ برخی بر نحوه شکسته شدن تاکید داشته و گفتهاند شکسته شدن هیات شیء به نحوی که نظم آن را از بین ببرد و حالت مورد انتظار از آن را نابود کند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج2، ص287 )
▪️و ظاهرا چون نوعی معنای شدت و خشونت در این شکنندگی لحاظ شده برای بسیاری از وضعیتهای شکننده استعاره گرفته میشود مثلا
به سالی که قحطی شدید بیاید «حُطمة» گویند ویا
درد شدیدی که چارپایان بدان مبتلا میشوند و آنها را از ایستادن ناتوان میکند «حَطَم» گویند ویا
به شتربانی که در حرکت دادن شتران شدت عمل به خرج میدهد «سائق حُطَم» گویند گویی که با این نحوه حرکت دادنشان آنها را در هم میشکند و
به آتش جهنم هم از این جهت که کسانی را که در آن میریزند خرد میکند و صدای شکستن استخوانهای آنها به گوش میرسد «حُطَمة» گویند « كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ؛ وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ؛ نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَة» (همزه/4-6)
و ظاهرا به هین جهت به فرد پرخور هم «حطمه» گویند چون گویی همچون جهنم همه چیز را خرد میکند!
و در قرآن کریم هم برای خرد شدن مورچهها در زیر پای اسبها از همین تعبیر استفاده شده است «قالَتْ نَمْلَةٌ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُه» (نمل/۱۸) (معجم مقاييس اللغه، ج2، ص78 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص242 )
▪️لازم به ذکر است که کلمه «حُطَمة» صیغه مبالغه است و برخی تذکر دادهاند که شاید وجه تسمیه جهنم به آن این است که نهتنها استخوانها و جسم و زیبایی ظاهری جهنمیان، بلکه تمامی عناوین و اعتبارات و تشخصهای دنیویای را که جهنمیان برای خود داشتند خرد و نابود میکند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج2، ص287-288)
▪️«حُطام»« به هر چیزی که از فرط خشکی درهم بشکند گویند : «ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً» (زمر/21) (مفردات ألفاظ القرآن، ص242 ) و برخی گفتهاند اساسا به هر خس و خاشاکی که هیچ منفعت خوراکی و غذایی نداشته باشد گویند: «ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطاماً» (زمر/21؛ حدید/۲۰) «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» (واقعه/65) (مجمع البیان، ج9، ص335)
📿ماده «حطم» و مشتقات آن همین ۶ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye