یک آیه در روز
813 ) 🔥 اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ 🔥 11/5/1397 〽️ترجمه امروز در آن آتش افروخته
.
5⃣ «اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»
با اینکه معلوم است که مقام صدور این کلام در قیامت است، چرا با آوردن کلمه «الیوم» بر این مطلب تاکید کرد؟
🍃الف. در قیامت است که افراد طعم عذاب را میچشند؛ یعنی اگر در دنیا میبینیم که بسیاری از تبهکاران و کفرپیشگان بدون اینکه به مجازات خویش برسند زندگیشان را به پایان میرسانند، این را نشانه ناعادلانه بودن عالَم نگیریم! وعدهگاه عذاب آنان روز قیامت است.
🍃ب. ...
@Yekaye
814 ) 🔥 الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَیدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ 🔥
〽️ترجمه
امروز بر دهانهایشان مُهر نهیم و دستانشان با ما سخن گوید و پاهایشان شهادت دهد بدانچه که همواره به دست میآورند.
سوره یس (36) آیه 65
1397/5/13
21 ذیالقعده 1439
@Yekaye
🔹نَخْتِمُ
قبلا بیان شد که
▪️درباره ماده «ختم» دو معنای «پایان: خاتمه» و «مُهر: خاتَم» بسیار رایج است و اینکه کدام از این دو اصل معنای این ماده را تشکیل میدهد محل اختلاف است.
▫️اغلب، اصل این ماده را به معنای به نهایت و پایان کار رسیدن، و نقطه مقابل «افتتاح» دانستهاند؛ و «ختم» را بدین جهت به معنای «طَبع» (= مُهر زدن) به کار بردهاند که وقتی کاری به انتها میرسد، آن را مهر و موم میکنند
📚(معجم مقاييس اللغة، ج۲، ص۲۴۵؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج۳، ص۲۶)
▫️اما برخی از اهل لغت ظاهراً اصل این را به معنای «مُهر» دانستهاند که گاه به معنای خود مُهر زدن و تاثیر مُهر بر چیزی ؛ و گاهی از جهت پایان یافتن و به نهایت کار رسیدنی که موجب شده بر آن چیز مهر بزنند. و معتقدند تعبیر ختم (و «طبع: مهر زدن») را در دو جهت به کار میبرند:
🔸یکی از جهت خود عمل اثر گذاشتن [= مهر زدن] ؛
🔸 و دیگری از جهت اثری که از نقش مهر برجای میماند؛ آنگاه این حالت اخیر، به صورت مجازی در معانی متعددی به کار میرود مانند:
🔺بستن و ممانعت از چیزی، از باب تشبیه به دری که بر آن مهر زدهاند ویا نامهای که مهر و موم شده باشد، دیگر کسی اجازه باز کردنش را ندارد (خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ؛ بقرة/۷)؛
🔺و یا حاصل شدن اثری از چیزی به اعتبار نقشی که از آن مهر زدن حاصل میشود، که یکی از این نقشها به انتهای کار رسیدن است، مثلا وقتی میگویند «قرآن را ختم کردم» یعنی آن را به انتها رساندم و تاثیر آن را بر قلب خویش گذاشتم؛ ویا «خاتَمَ النَّبِيِّينَ» از این جهت است که با آمدنش نبوت را به انتها رساند.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۷۵)
▪️ضمنا در تفاوت «ختم» و «طبع» (مهر زدن) گفتهاند «طبع» (مهر زدن) آن گونه اثری است که حتما در شیء مورد نظر باقی میماند (به همین جهت هم چاپ کردن را «طبع» و نشریات را «مطبوعات» میگویند) اما در ختم، مساله اصلی، به انتهای کار رسیدن است، نه لزوماً اثری که با این کار بر شیء مورد نظر باقی میماند.
📚(الفروق في اللغة، ص64)
ماده «ختم» و مشتقات آن جمعاً 8 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
🔖جلسه 529 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-40/
@Yekaye
🔹تُكَلِّمُنا
قبلا بیان شد که
▪️ماده «کلم» در زبان عربی در دو معنا به کار رفته است،
▫️یکی سخنی که فهمیده شود؛ و
▫️ دیگری جراحت و زخم زدن.
▪️برخی کوشیدهاند این دو را به یک معنا برگردانند و گفتهاند ماده «كلم» دلالت دارد بر تاثیری که به وسیله یکی از حواس در شخص ادراک کننده حاصل میشود، و «کلام» تاثیر ناشی از شنیدن است و «کَلْم» ادراک ناشی از بینایی است و «كَلَّم» به معنای جراحت زدنی است که تاثیرش آشکار شود.
▪️در مقابل، برخی بر این باورند که معنای جراحت و زخم زدن از زبانهای عبری و آرامی وارد زبان عربی شده است، و اصل معنای این ماده همان «ابراز ما فی الضمیر» و آشکار کردن آنچه در باطن است، میباشد و به همین مناسبت است که هم در مورد سخن گفتن عادی و هم در مورد افعال تکوینی خداوند (که نوعی تجلی و آشکار کردن است)به کار میرود.
🔖جلسه ۶۹۳ http://yekaye.ir/al-kahf-18-109/
@Yekaye
🔹 تَشْهَدُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «شهد» در اصل دلالت دارد بر حضور و آگاهی (علم) و آگاه کردن (اعلام)؛ به تعبیر دیگر، «شهادت» حضوری است که همراه با مشاهده (اعم از مشاهده با چشم یا با شهود قلبی) باشد
و برخی افزودهاند که جایی که هم که استدلال و تفکر به نحو قطعی به مطلبی برشد، کلمه «شهادت» را میتوان به کار برد و شاهد بر این مدعا هم آیه «شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها إِنْ كانَ قَميصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَت …» (یوسف/۲۶-۲۷) است.
▪️بدین ترتیب، در شهادت دو عنصر «علم» و «حضور» با هم شرط است؛ لذا «شهادت» هم از «علم» اخص است و منحصر به مواردی است که علم به معلوم بدون هیچ واسطهای حاصل شده باشد، و هم از «حضور» اخص است و جایی که حضور همراه با غفلت و بیتوجهی باشد، شهادت صدق نمیکند و اصطلاح «شهادت» هم در جایی که واقعه رخ میدهد و شخص حاضر است و به واقعه توجه میکند به کار میرود (اصطلاحا: تحمل شهادت) و هم در جایی که از شخص تقاضا میشود واقعهای را که در آن حاضر بوده، در مقابل دیگران گواهی دهد (اصطلاحا: ادای شهادت).
🔖جلسه 304 http://yekaye.ir/al-maaarij-70-33/
@Yekaye
☀️1) از جمله سفارشاتی که از لقمان حکیم خطاب به پسرش روایت شده، این است که فرمود:
پسرم! همانا آتش [جهنم] بر جهانیان، بر همگیشان، احاطه پیدا میکند؛ پس هیچکس از آن نجات نیابد مگر کسی که خداوند بر او رحم کند و او را به خویش نزدیک سازد؛
پسرم! فردِ زبانباز تو را فریب ندهد که همانا [روز قیامت] بر دلش [احتمالاً «زبانش» بوده، و اشتباه از نسخه است] مهر زده میشود و اعضاء و جوارحش به سخن درمیآیند و علیه او شهادت میدهند.
📚الإختصاص (للمفید)، ص340
عَنِ الْأَوْزَاعِيِّ أَنَّ لُقْمَانَ الْحَكِيمَ رَحِمَهُ اللَّهُ لَمَّا خَرَجَ مِنْ بِلَادِهِ نَزَلَ بِقَرْيَةٍ بِالْمَوْصِلِ يُقَالُ لَهَا كُومَلِيسُ قَالَ فَلَمَّا ضَاقَ بِهَا ذَرْعُهُ وَ اشْتَدَّ بِهَا غَمُّهُ وَ لَمْ يَكُنْ بِهَا أَحَدٌ يُعِينُهُ عَلَى أَمْرِهِ أَغْلَقَ الْبَابَ وَ أَدْخَلَ ابْنَهُ يَعِظُهُ فَقَال ...
يَا بُنَيَّ إِنَّ النَّارَ تُحِيطُ بِالْعَالَمِينَ كُلِّهِمْ فَلَا يَنْجُو مِنْهَا أَحَدٌ إِلَّا مَنْ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ قَرَّبَهُ مِنْهُ يَا بُنَيَّ لَا يَغُرَّنَّكَ خَبِيثُ اللِّسَانِ فَإِنَّهُ يُخْتَمُ عَلَى قَلْبِهِ وَ تَتَكَلَّمُ جَوَارِحُهُ وَ تَشْهَدُ عَلَيْه...
@Yekaye
☀️2) از امام صادق ع از جدشان روایت شده است که امیرالمومنین ع خطبهای خواندند و در آن هول و هراس قیامت را شرح دادند و در فرازی از آن فرمودند:
بر دهانها مهر زده شود، که دیگر سخن نگویند؛ سپس دستها به سخن گفتن درمیآیند و پاها شهادت می دهند و پوستها [برخی این را کنایه از اندام جنسی دانستهاند] هم بدانچه مرتکب شدهاند سخن گویند پس «مطلبی را از خداوند کتمان نکنند» (نساء/42)
📚تفسير العياشي، ج1، ص242
عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي خُطْبَةٍ يَصِفُ هَوْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ:
خُتِمَ عَلَى الْأَفْوَاهِ فَلَا تَكَلَّمُ فتَكَلَّمَتِ الْأَيْدِي وَ شَهِدَتِ الْأَرْجُلُ وَ نَطَقَتِ الْجُلُودُ بِمَا عَمِلُوا فَـ«لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً».
☀️3) حدیثی طولانی از پیامبر اکرم ص خطاب به ابنمسعود روایت شده است که فرازهایی از آن در آیه 12 همین سوره گذشت.
🔖 http://yekaye.ir/ya-seen-36-12/
در فراز دیگری از این حدیث آمده است:
ای ابن مسعود! بر تو باد که مراقب زبانت باشی! که همانا خداوند متعال میفرماید «امروز بر دهانهایشان مُهر نهیم و دستانشان با ما سخن گوید و پاهایشان شهادت دهد بدانچه که همواره به دست میآورند.» (یس/65)
📚مكارم الأخلاق، ص۴۵7
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَةُ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا يَوْماً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَصَابَتْنَا مَجَاعَةٌ شَدِيدَةٌ وَ لَمْ يَكُنْ رِزْقُنَا مُنْذُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ إِلَّا الْمَاءَ وَ اللَّبَنَ وَ وَرَقَ الشَّجَرِ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَى مَتَى نَحْنُ عَلَى هَذِهِ الْمَجَاعَةِ الشَّدِيدَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص …
يَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَيْكَ بِحِفْظِ لِسَانِكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ.»
@Yekaye
☀️4) از امیرالمومنین ع وصیت و سفارشاتی به محمد حنفیه داشتند که در آن آمده است:
پسرم! آنچه نمیدانی مگر؛ بلکه هر آنچه میدانی را هم مگو که همانا خداوند تبارک و تعالی بر عهده همه اعضا و جوارح واجباتی قرار داده که روز قیامت بدانها بر تو احتجاج، و در مورد آنها از تو سوال میکند و آنها را تذکر داده و نصیحتت کرده و در مورد آنها هشدار داده و تو را تادیب فرموده و به حال خود رها نکرده است..
[سپس حضرت شروع به برشمردن یکایک وظایف این اعضا و جوارح میکنند تا بدینجا میرسند که]
و بر دستها واجب کرده که به سوی آنچه خداوند عز و جل بر تو حرام کرده دراز نشوند و اینکه آنها را در راه طاعت او به کار گیری که خداوند عز و جل فرمود «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون به نماز برخيزيد، صورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سرهایتان و پاهاى خویش را تا برآمدگى پيشين [هر دو پا] مسح كنيد» (مائده/6) و نیز فرمود «پس چون [در جنگ] با كسانى كه كفر ورزيدهاند برخورد كردید، گردنها را بزنيد. » (محمد/4)
و بر پاها واجب کرده که آنها را در راه طاعت او حرکت دهی و با آن همچون راه رفتن گناهکاران راه نروی که فرمود «و در [روى] زمين به نخوت گام برمدار، چرا كه هرگز زمين را نمىتوانى شكافت، و در بلندى به كوهها نمىتوانى رسيد. همه اين [كارها] بدش نزد پروردگار تو ناپسنديده است.» (اسراء/37-38) و فرمود «امروز بر دهانهایشان مُهر نهیم و دستانشان با ما سخن گوید و پاهایشان شهادت دهد بدانچه که همواره به دست میآورند.» (یس/65) پس خبر داد که آنهایند که روز قیامت علیه صاحبان خویش شهادت میدهند...
📚من لا يحضره الفقيه، ج2، ص627
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي وَصِيَّتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَا بُنَيَّ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ فَرَضَ عَلَى جَوَارِحِكَ كُلِّهَا فَرَائِضَ يَحْتَجُّ بِهَا عَلَيْكَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يَسْأَلُكَ عَنْهَا وَ ذَكَّرَهَا وَ وَعَظَهَا وَ حَذَّرَهَا وَ أَدَّبَهَا وَ لَمْ يَتْرُكْهَا سُدًى ...
وَ فَرَضَ عَلَى الْيَدَيْنِ أَنْ لَا تَمُدَّهُمَا إِلَى مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ وَ أَنْ تَسْتَعْمِلَهُمَا بِطَاعَتِهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ» وَ فَرَضَ عَلَى الرِّجْلَيْنِ أَنْ تَنْقُلَهُمَا فِي طَاعَتِهِ وَ أَنْ لَا تَمْشِيَ بِهِمَا مِشْيَةَ عَاصٍ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا. كُلُّ ذلِكَ كانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهاً» وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» فَأَخْبَرَ عَنْهَا أَنَّهَا تَشْهَدُ عَلَى صَاحِبِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ...
✳️توجه
این مضمون
🔖 با سندی دیگر و عباراتی اندک متفاوت از امام صادق ع در الكافي، ج2، ص36 روایت شده است ؛ و
🔖همچنین در مستدرك الوسائل، ج11، ص148 و بحار الأنوار، ج66، ص77؛ و ج7، ص318 قریب به این مضمون (البته با اندک تفاوتی در عبارات) به نقل از تفسير النعماني، ص 61- 67، از امام صادق ع از امیرالمومنین ع روایت شده است.
@Yekaye