☀️1) در آیه 77 حدیثی از امام صادق ع گذشت.
مطلب بدینجا رسید که زن لوط برای اطلاع مردم از حضور میهمانان لوط آتشی برافروخت.
حضرت در ادامه فرمودند:
چون آن آتش را دیدند، به درب خانه لوط روی آوردند در حالی که همدیگر را هل می دادند؛ پس زن لوط بر آنان وارد شد و گفت: نزد لوط عدهای آمدهاند که من تاکنون خوشسیماتر از آنان ندیدهام. پس آنان به جلوی در آمدند تا وارد خانه شوند.
لوط چون آنان را دید به سوی آنان برخاست و فرمود: «ای قوم من!» «تقوای الهی پیشه کنید و مرا در مورد میهمانانم شرمنده و سرشکسته مسازید؛ آیا از شما مرد رشیدی [رشدیافتهای] نیست؟!» و نیز فرمود «اینان دخترانم؛ آنان برای شما پاکیزهترند». پس آنان را به حلال دعوت کرد. اما آنان «گفتند قطعاً دانستهای که ما را در مورد دخترانت حقی نباشد؛ و بیگمان تو خوب میدانی که چه میخواهیم!»
لوط به آنان گفت: ای کاش که برای [غلبه بر] شما قوتی داشتم یا به تکیهگاه محکمی پناه میبردم!»
جبرئیل [آهسته] گفت: اگر بداند که چه قوتی دارد؟!
پس درب خانه را شکستند و وارد خانه شدند. جبرئیل فریادی زد و گفت:لوط! رهایشان کن داخل شوند؛ و چون داخل شدند جبرئیل با انگشتانش به سوی آنان اشارهای کرد و چشمانشان رفت و این همان سخن خداوند عز و جل است که فرمود «پس چشمانشان را محو کردیم» (قمر/37)
سپس جبرئیل وی را ندا داد: «همانا ما فرستادگان پروردگارت هستیم؛ هرگز به تو دست نخواهند یافت؛ پس خانوادهات را در پارهای از شب حرکت بده» (هود/81) و نیز جبرئیل به او گفت: که ما برای به هلاکت رساندن آنان مبعوث شدهایم.
او گفت: جبرئیل! عجله کن!
گفت: «همانا وعده آنان صبح است؛ آیا صبح نزدیک نیست؟» (هود/81)
پس به او دستور داد و او خودش و خانوادهاش سوار شدند و حرکت کردند، جز همسرش؛ پس جبرئیل آن شهر را با دو بال [قدرت] خویش از هفت زمین برکند و زیر و رو کرد تا حدی که آسمانیان فریاد حیوانات آنجا را هم شنیدند؛ پس بر آنان و کسانی که پیرامون آن شهر بودند «بارانی از سنگهای سجّیل» (هود/82) بر آنان فرود آورد.
📚الكافي، ج5، ص547-548 و ج8، ص329؛ تفسير العياشي، ج2، ص155؛ مجمع البيان، ج5، ص279
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي يَزِيدَ الْحَمَّارِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
... فَلَمَّا رَأَوُا الدُّخَانَ أَقْبَلُوا إِلَى الْبَابِ يُهْرَعُونَ حَتَّى جَاءُوا إِلَى الْبَابِ [يُهْرَعُونَ إِلَى الْبَابِ] فَنَزَلَتْ إِلَيْهِمْ فَقَالَتْ: عِنْدَهُ قَوْمٌ مَا رَأَيْتُ قَوْماً قَطُّ أَحْسَنَ هَيْئَةً مِنْهُمْ! فَجَاءُوا إِلَى الْبَابِ لِيَدْخُلُوا [لِيَدْخُلُوهَا].
فَلَمَّا رَآهُمْ لُوطٌ قَامَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ: «يَا قَوْمِ» «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ» وَ قَالَ «هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ» فَدَعَاهُمْ إِلَى الْحَلَالِ فَقَالَ [«فَقالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ] ما لَنا فِي بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُرِيدُ»
فَقَالَ لَهُمْ «لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ» فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لَوْ يَعْلَمُ أَيُّ قُوَّةٍ لَهُ؟!
قَالَ فَكَاثَرُوهُ حَتَّى دَخَلُوا الْبَيْتَ. فَصَاحَ بِهِ جَبْرَئِيلُ، فَقَالَ: يَا لُوطُ دَعْهُمْ يَدْخُلُوا [يَدْخُلُونَ]. فَلَمَّا دَخَلُوا أَهْوَى جَبْرَئِيلُ ع بِإِصْبَعِهِ نَحْوَهُمْ؛ فَذَهَبَتْ أَعْيُنُهُمْ؛ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَطَمَسْنا عَلَى أَعْيُنَهُمْ» [فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ]. ثُمَّ نَادَاهُ [نَادَى] جَبْرَئِيلُ، فَقَالَ لَهُ: «إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ». وَ قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ: إِنَّا بُعِثْنَا فِي إِهْلَاكِهِمْ.
فَقَالَ يَا جِبْرِيلُ عَجِّلْ!
فَقَالَ «إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»
[قَالَ] فَأَمَرَهُ فَيَحْمِلُ هُوَ وَ [فَتَحَمَّلَ وَ] مَنْ مَعَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ ثُمَّ اقْتَلَعَهَا - يَعْنِي الْمَدِينَةَ - جَبْرَئِيلُ بِجَنَاحَيْهِ مِنْ سَبْعَةِ [سَبْعِ] أَرَضِينَ ثُمَّ رَفَعَهَا حَتَّى سَمِعَ أَهْلُ سَمَاءِ الدُّنْيَا نُبَاحَ الْكِلَابِ وَ صُرَاخَ الدُّيُوكِ [صِيَاحَ الدِّيَكَةِ] ثُمَّ قَلَبَهَا وَ أَمْطَرَ عَلَيْهَا وَ عَلَى مَنْ حَوْلَ الْمَدِينَةِ «حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ».
@Yekaye
☀️2) در بحث از آیه قبل حدیثی از امام صادق ع گذشت
🔖حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/3983
ایشان در ادامه آن حدیث، در توضیح این آیه فرمودند:
پس آنان به لوط گفتند «قطعاً دانستهای که ما را در مورد دخترانت حقی نباشد» یعنی حاجتی نباشد و ما بدانان شهوت و رغبتی نداریم؛ «و بیگمان تو خوب میدانی که چه میخواهیم!» یعنی همان عمل خبیثشان، که همان رفتن سراغ جنس مذکر بود.
📚تحفة الإخوان، ص48 (نسخه خطی، به نقل از البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص318)
فقالوا له: «لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا فِي بَناتِكَ مِنْ حَقٍ» أي من حاجة، و لا شهوة لنا فيهن «وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُرِيدُ» يعني عملهم الخبيث، و هو إتيان الذكور.
@Yekaye
☀️3) مفضل بن عمر از شاگردان امام صادق ع است که یکبار با زندیقی به نام ابن ابیالعوجاء بحث میکند و از عهده بحث با او برنمیآید و خدمت امام صادق ع میرسد و امام صادق ع در چند جلسه برای او درس توحید میگذارند و با استفاده از مخلوقات مختلف خداوند راههایی به خداشناسی برای وی میگشایند. فرازهایی از این روایت قبلا گذشت.
در فراز دیگری از این حدیث آمده است:
ای مفضل! بنگر در آنچه که خداوند انسان را برخلاف همه حیوانات بدان اختصاص بخشیده است، این آفریدهی جلیل القدر که غنایش عظیم است، منظورم شرم و حیاست؛ که اگر حیا نبود نه میهمانی پذیرایی میشد و نه به وعدهها وفا میشد و نه حاجات برآورده میگردید و نه از زشتی در چیزی از چیزها دوری میشد، چنانکه حتی بسیاری از اموری که بر انسان واجب گردیده، فقط از روی حیاست که انسان بدان عمل مینمود و از انجام هیچ فحشایی عفت نمیورزید؛ آیا نمیبینی که بدین طریق، چگونه حق انسان از خلال جمیع این اموری که صلاح کار وی و تمامیت امرش بدان وابسته است ادا میگردد؟
📚توحيد المفضل، ص79؛ بحار الأنوار، ج3، ص81
رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ عن الصادق ع قال:
... انْظُرْ يَا مُفَضَّلُ إِلَى مَا خُصَّ بِهِ الْإِنْسَانُ دُونَ جَمِيعِ الْحَيَوَانِ مِنْ هَذَا الْخَلْقِ الْجَلِيلِ قَدْرُهُ الْعَظِيمِ غَنَاؤُهُ أَعْنِي الْحَيَاءَ فَلَوْلَاهُ لَمْ يُقْرَ ضَيْفٌ وَ لَمْ يُوفَ بِالْعِدَاتِ وَ لَمْ تُقْضَ الْحَوَائِجُ وَ لَمْ يُتَحَرَّ الْجَمِيلُ وَ لَمْ يُتَنَكَّبِ الْقَبِيحُ فِي شَيْءٍ مِنَ الْأَشْيَاءِ حَتَّى إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأُمُورِ الْمُفْتَرَضَةِ أَيْضاً إِنَّمَا يُفْعَلُ لِلْحَيَاءِ فَإِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ لَوْ لَا الْحَيَاءُ لَمْ يَرْعَ حَقَّ وَالِدَيْهِ وَ لَمْ يَصِلْ ذَا رَحِمٍ وَ لَمْ يُؤَدِّ أَمَانَةً وَ لَمْ يَعِفَّ عَنْ فَاحِشَةٍ أَ فَلَا تَرَى كَيْفَ وُفِّيَ الْإِنْسَانُ جَمِيعَ الْخِلَالِ الَّتِي فِيهَا صَلَاحُهُ وَ تَمَامُ أَمْرِه.
@Yekaye
☀️4) از امام باقر ع یا امام صادق ع روایت شده است:
حیا و ایمان در یک جای واحدی قرین هماند؛ اگر یکی برود رفیقش هم خواهد رفت.
📚الكافي، ج2، ص106؛
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ يَحْيَى أَخِي دَارِمٍ عَنْ مُعَاذِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ:
الْحَيَاءُ وَ الْإِيمَانُ مَقْرُونَانِ فِي قَرَنٍ فَإِذَا ذَهَبَ أَحَدُهُمَا تَبِعَهُ صَاحِبُهُ.
@Yekaye
5) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
☀️از وقاحت و بیشرمی بپرهیز که همانا تو را به ارتکاب امور زشت و روی آوردن به بدیها میراند.
و نیز روایت شده که فرمودند:
☀️بدترین بدها کسی است که از مردم حیا نمیکند و از خداوند سبحان نمیترسد.
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص257
☀️حدیث 5461: إِيَّاكَ وَ الْقِحَةَ فَإِنَّهَا تَحْدُوكَ عَلَى رُكُوبِ الْقَبَائِحِ وَ التَّهَجُّمِ عَلَى السَّيِّئَاتِ.
☀️حدیث 5464: شَرُّ الْأَشْرَارِ مَنْ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ النَّاسِ وَ لَا يَخَافُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ.
@Yekaye
یک آیه در روز
866) 📖 قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ 📖 💢ترج
.
1⃣ «قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ»
انسان در اثر گناه، چنان مسخ مىشود كه طبيعىترين راه براى او زشت، و زشتترين راه برايش حقّ و زيبا جلوه مىكند.
📚(تفسير نور، ج5، ص363)
در واقع،
غوطهور شدن در گناه، کمکم نظام تشخیص انسان را به اندازهاش مغشوش میکند خواسته و دلخواه خود را معیار حق میپندارد تا حدی که
نسبت به آنچه حق دارد (ازدواج با جنس مخالف، که رضایت طرفین هم در کار باشد و پدر عروس هم موافقتش را اعلام کند) احساس میکند حقی ندارد❗️
اما نسبت به رابطه نامشروع با همجنس احساس حق کرده، با قاطعیت آن را مطالبه میکند‼️
@Yekaye
یک آیه در روز
866) 📖 قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ 📖 💢ترج
.
2⃣ «قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ»
مردمی که برای انجام عمل لواط به خانه حضرت لوط هجوم آورده بودند، در همان حالی که مطالبه میکردند که میهمانانش را در اختیار آنان قرار دهد، در قبال پیشنهاد حضرت لوط برای ازدواج با دخترانش، ژست مدعیان #حقوق_بشر به خود گرفتند و گفتند: ما در مورد دخترانت حقی نداریم‼️
📝نکته تخصصی #انسانشناسی (#حق و #لیبرالیسم )
لیبرالیسم مهمترین حق بشر را #حق_آزادی میداند؛ و معتقد است:
"انسان چون حق آزادی دارد، پس هیچکس نباید مانع #آزادی وی شود"
یعنی
⛔️کسی حق ندارد مانع شود که دیگران کاری را که از نظر او نارواست انجام دهند.
این مبنا، یکی از مهمترین مبانی کسانی است که از آزادی لواط و همجنسگرایی دفاع میکنند.
در واقع، سخن آنان این است که:
🤔 "شاید از نظر شما #همجنسگرایی و روابط همجنسگرایانه ناپسند باشد اما این نظر شخصی شماست و اگر دو نفر خودشان به انجام چنین عملی راضی باشند ربطی به شما ندارد و آنان حق دارند آن گونه که خودشان میپسندند زندگی کنند؛ و شما حق ندارید مانع آنان شوید."
به نظر میرسد که #قوم_لوط نیز چنین موضعی داشتند❗️
زیرا
🔻از طرفی بر روابط همجنسگرایانه اصرار میورزیدند
🔻و از طرف دیگر، از حق نداشتن در موارد دیگر سخن میگویند.
🤔اما سوال مهمی که لیبرالیسم را به چالش میکشد این است که اساساً چرا برای #انسان «حق آزادی» قائلند؟
اگر صرف #موجود_زنده بودن، چنین حقی میآورد، چرا این حق را برای حیوانات و گیاهان قبول ندارند و بسادگی به خود #حق میدهند که نهتنها آزادی آنها را محدود کنند، بلکه مانع روال طبیعیِ حیات آنان شوند و آنان را کاملا مطابق با سلیقه خود و برای خورده شدن پرورش دهند⁉️
پس برای سخن گفتن از «حقوق بشر» چارهای ندارند جز اینکه بپذیرند که انسان یک #کرامت و ویژگیِ خاصی دارد؛ و #انسانیت است که این ارزش را به انسان میدهد نه صرفِ این #وضعیت_بیولوژیک .
♦️اگر چنین است باید دید که
🔺آن ویژگی چیست؛
🔺و آنگاه تنها چیزی را میتوان به عنوان «حق انسان» محترم شمرد که برخاسته ویا در راستای آن ویژگی باشد؛
ویا دست کم در جهتِ خلافِ آن ویژگی نباشد.
❌آن کرامت، هرچه باشد، صرفِ #آزاد_بودن (به معنای هر کاری دلش میخواهد، اگر توانش را دارد انجام دهد) نیست؛ چون این را حیوانات هم دارند؛ و از این جهت تفاوتی بین این دو نیست.
💢شاید بگویند #اختیار است که چنین کرامتی را ایجاد کرده است.
🤔این میتواند سخن صحیحی باشد، به شرطی که #اختیار را فراتر از #میل که در حیوانات هم هست، بدانیم:
@Yekaye
👇ادامه مطلب👇
👆ادامه توضیح معنای صحیح #حق_آزادی👇
💢 آن معنای از #اختیار که #انسان را برتر از #حیوان ، و بلکه برتر از #فرشته میکند این است که پیش رویش برای انجام کارهایی که #عقل او تشخیص میدهد خوب است یا بد است، باز است؛ و با عقل خود، میتواند آنچه خوب تشخیص داده، ولو #خلاف_میل ویا #خلاف_اقتضائات_محیط او باشد، عمل کند. 💢
به تعبیر دیگر،
#اختیار زمانی رنگ و بوی فراتر از میل حیوانی مییابد که به نحوی با #تعالی انسان و #تشخیص آگاهانه، و آنگاه #انتخاب این تعالی گره بخورد: یعنی
🔺هم تعالیای برای انسان در کار باشد (برخلاف حیوانات) و
🔺هم امکان تشخیص و در عین حال عمل نکردن به اقتضای آن تعالی در کار باشد (برخلاف فرشتگان)،
🔺آنگاه وی تعالیای را که تشخیص داده، ولو برخلاف میلش باشد، ترجیح دهد.
از این رو،
اگر انسان از این اختیارش سوء استفاده کند، از حیوانات پستتر میشود (اعراف/ 179 و فرقان/44 ) ❗️
و این صرفاً یک مدعای دروندینی نیست؛
🤔همگان میفهمند که انسانی همچون صدام که برای لذت و جاهطلبی خویش براحتی دست به شکنجه کردن و یا کشتار هزاران بیگناه میزند، از حیوان پستتر است.
💠همین امر موجب میشود که برترین حق انسان، نه #حق_آزادی ، بلکه #حق_رشد_کردن باشد؛
البته از آنجا که #رشد حقیقی غالبا در جایی حاصل میشود که شخص #آگاهانه و #آزادانه دست به انتخاب بزند، #حق_آزادی نیز پیدا میکند؛
اما این «حق آزادی» تنها در سایه معنای «رشد» موجه است؛
از این رو،
خود این #حق_آزادی به معنای #حق_داشتن و #مُحِق_بودن در انجام کارهای دلخواه (ولو خلاف تعالی وی باشد) نیست؛ تا بتوان از آن اموری همچون #حق_لواط را نتیجه گرفت؛
بلکه:
⭕️«حق آزادی» اگر مبتنی بر کرامت انسان است، صرفاً به معنای #مجاز_بودن برای ارتکاب #اشتباه است⭕️
یعنی
♦️اگر در انتخاب خود #اشتباه کرد، به خاطر این اشتباهش #مؤاخذه نمیشود؛
🔻نه اینکه #ثمره_اشتباه او، امر حق و روا قلمداد شود؛ واین اشتباه، #حق_ویژهای برای او پدید آوَرَد❗️
🔻و نه اینکه اجازه #جرم و #گناه (یعنی عملی که میداند نارواست و جهل نداشته، تا کارش مصداق «اشتباه» محسوب شود) داشته باشند❗️
🔻و حتی نه اینکه اگر اشتباهشان در عمل عوارض سوئی داشت، در قبال آن #عوارض_سوء مسئولیتی نداشته باشند❗️(شبیه جایی که کسی بدون تخطی از قوانین و صرفاً به خاطر اشتباه در رانندگی تصادف میکند و به شخص دیگری خسارت وارد میآورد؛ او گناه نکرده و جُرمی مرتکب نشده، اما موظف است خسارت وارده را جبران کند.)
#همجنسگرایی
#آزادی
#حقوق_بشر
@Yekaye
یک آیه در روز
. 2⃣ «قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ» مردمی
.
3⃣ «قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ»
چرا بسادگی نگفتند که « ما را در مورد دخترانت حقی نباشد و ...» بلکه گفتند «قطعاً دانستهای که ما را ...»
🍃الف.مساله را به «علم» او برگرداندند از این جهت که میخواستند اشاره کنند که تو سنت و شیوه ما را میدانی؛ که متعرض زنان نمیشویم و فقط سراغ جنس مذکر میرویم؛ و چون چنین سنتی در قوم ما رایج شده، پس ما حقی در خصوص دختران تو نداریم؛ پس تو که سنت ما را میدانی که ما حقی در این زمینه نداریم چرا چنین پیشنهادی به ما میدهی؟!
📚(المیزان، ج10، ص340)
🍃ب. ممکن است از باب همان «لتعلم» است که در جمله دوم گفتند؛ یعنی وقتی میدانی ما دنبال دختران تو نیامدهایم بیهوده ما را معطل نکن!
🍃ج. ...
@Yekaye
یک آیه در روز
. 2⃣ «قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ» مردمی
.
4⃣ «قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ»
چرا جمله اول را با تعبیر ماضی «لَقَدْ عَلِمْتَ» آوردند و دومی را با تعبیر مضارع «لَتَعْلَمُ»؟
🍃الف. جمله اول اشاره است به رویهای که در میان آنان از قبل رایج بوده و حضرت لوط هم قبلا از آن خبر داشته؛ و در واقع میخواهند بگویند پیشنهاد تو با توجه به آنچه قبلا می دانستهای بیوجه است؛ اما جمله دوم ناظر است به مطالبه فعلیِ آنان که الان لوط میداند که آنان چه میخواهند؛ پس مانعشان نشود.
🍃ب. ...
@Yekaye