eitaa logo
یک فنجان تامل
7.6هزار دنبال‌کننده
54 عکس
7 ویدیو
0 فایل
نکات تاملی که ارزش بارها مطالعه را دارد! ادمین: @Hadadpour
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ میخواستم ببوسمت ، ايمان نمی‌گذاشت ترس از فرشته‌های نگهبان نمی‌گذاشت می‌خواستم بغل کنمت تنگ و تنگ‌تر اما لهیب شعله‌ی سوزان نمی‌گذاشت باید خدا که عاقل و خوبست اینقَدَر اعجاز توی طرز نگاهت نمی‌گذاشت یا سیب گونه‌های تورا کال میکشید یا در دهانم اینهمه دندان نمی‌گذاشت مثل نمازهای قضایی شدم که تو میخواستی بخوانی و... شیطان نمی‌گذاشت میخواستم ببوسم و میخواستی، اگر تردید توی دامن انسان نمیگذاشت... @yekfenjantaamol
این مهم نیست که دل تازه مسلمان شده است کـه بـــه عشق تو بشر قاری قرآن شده است مثـل من باغچـه ی خانــه هم از دوری تو بس که غم خورده و لاغر شده گلدان شده است! بس که هر تکه ی آن با هوسی رفت ، دلم نسخه ی دیگری از نقشه ی ایران شده است بی شک آن شیخ که از چشم تو منعم می کرد خبـر از آمدنت داشت که پنهان شده است! عشق مهمان عزیزی ست که با رفتن او نرده ی پنجره ها میله ی زندان شده است عشق زاییده ی بلخ است و مقیم شیراز چون نشد کارگر آواره ی تهران شده است! عشـق دانشـکده تجربـه ی انسانهاست گر چه چندی ست پر از طفل دبستان شده است هر نو آموخته در عالم خود مجنون است -روزگاری ست که دیوانه فراوان شده است- ای که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری بر حذر باش که این کوچه خیابان شده است! غلامرضا طریقی @yekfenjantaamol
✅ برو پیوی دوستت بگو: میگما بعد ببین چی جواب میدن، معنیشو زیر نوشتم برات: • چی: آدمی که باهات راحته؛ دوستت داره ولی به روت نمیاره • بله: آدمی که اجتماعیه و همه از بودن باهاش لذت میبرن • جونم: کسی که تو براش خیلی مهمی و زیاد بهت احترام میذاره • جان: کسی که کمی بی حوصله ست ولی به همه احترام میذاره • ها: کسی که عاشقته ولی الان حوصله نداره ابراز کنه • جون دلم: یعنی خیلی دلش واسه دیدنت تنگ شده • بله عزیزم: کسی که از صمیم قلبش دوستت داره • چی میگی: کسی که همیشه بی حوصله اس و اخماش تو همه! • بگو: دوستت داره، ولی نمیخواد بدونی • بفرما: الکی داره بهت احترام ميذاره • بنال: این بات خیلی صمیمیه 😂😊❤️😂😊❤️😂😊❤️ @yekfenjantaamol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طفلی غنوده در بر من بیمار با گونه های سرخ تب آلوده با گیسوان در هم آشفته تا نیمه شب ز درد نیاسوده هر دم میان پنجه من لرزد انگشتهای لاغر و تبدارش من ناله میکنم که خداوندا جانم بگیر و کم بده آزارش گاهی میان وحشت تنهایی پرسم ز خود که چیست سرانجامش اشکم به روی گونه فرو غلطد چون بشنوم ز ناله خود نامش ای اختران که غرق تماشایید این کودک منست که بیمارست شب تا سحر نخفتم و می بینید این دیده منست که بیدارست یادم آید که بوسه طلب میکرد با خنده های دلکش مستانه یا می نشست با نگهی بی تاب در انتظار خوردن صبحانه گاهی بگوش من رسد آوایش ماما دلم ز فرط تعب سوزد بینم درون بستر مغشوشی طفلی میان آتش تب سوزد شب خامش است و در بر من نالد او خسته جان ز شدت بیماری بر اضطراب و وحشت من خندد تک ضربه های ساعت دیواری @yekfenjantaamol
باران و چتـــر و شال و شنل بود و ما دو تا... جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا… وقتـــی نگاه من بــه تو افتاد، سرنوشت تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا… روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا افتــاد روی میـــز ورق‌هــــای سرنوشت فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا کم‌کم زمانه داشت به هــم می‌رساندمان در کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا تا آفتاب زد همـــه جـــا تــــار شد برام دنیا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا، از خواب می‌پریم کـه این ماجرا فقط یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا نجمه زارع @yekfenjantaamol
چه کسی خواسته تا کار به اینجا برسد عشق و دیوانگی ما به مدارا برسد قسمت دشمن انسان نشود روزی که "دوستت دارم" معشوق به "اما" برسد سد بر این رود کشیدند به دریا نرسیم قزل آلا که نمی خواست به دریا برسد !! "عشق آتش به همه عالم و آدم زد" و رفت غم کمین کرد که در روز مبادا برسد به خدا با  زدن حرف دل انصاف نبود تاج به یوسف و ماتم به زلیخا برسد بین جمعی که نشستند قضاوت بکنند کاش می شد که کمی هم به خدا جا برسد علی_صفری @yekfenjantaamol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این صخره های سخت روزی راه خواهد شد، این غار کوچک یک عبادت گاه خواهد شد از تنگی این صحن سنگی می شود فهمید تنها یکی این جا رسول الله خواهد شد چوپان مکه، آن یتیم اُمّی تنها بالاتر از هر کس در این درگاه خواهد شد، اِ قْرَأ ، شبی لب های او را بوسه خواهد زد پس لا الاهش شرط اِلّا الله خواهد شد از کوه اگر بالا بیاید می شود خورشید از کوه اگر پایین بیاید ماه خواهد شد، این کوه از امشب به او دلبسته خواهد گشت این خاک از امروز خاطرخواه خواهد شد ذاتش به ذات کبریا پیوند خواهد خورد عقل بشر از درک او کوتاه خواهد شد پای فرشته بر زمین وامی شود امشب دست خدا با آدمی همراه خواهد شد همراه او یک.بچه ی ده ساله میبینم این بچه ی ده ساله حیدرشاه خواهد شد، این بچه ی ده ساله ی از برگ گل لبریز من مطمئن هستم ولی الله خواهد شد بعد از محمد می‌شود تنها ترین تنها تنها ترین مولا رفیق چاه خواهد شد، ایوب پرنداور جهرمی @yekfenjantaamol
درد یعنی بزنی دست به انکار خودت عاشقش باشی و افسوس گرفتار خودت به خدا درد کمی نیست که با پای خودت بدنت را بکشانی به سر دار خودت کاروان رد بشود، قصه به آخر برسد بشوی گوشه ای از چاه خریدار خودت درد یعنی لحظاتی به دلت پشت کنی بشوی شاعر و یک عمر بدهکار خودت درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد بگذاری برود! آه... به اصرار خودت! بگذاری برود در پی خوشبختی خود و تو لذت ببری از غم و آزار خودت درد یعنی بروی ، دردسرش کم بشود بشوی عابر آواره ی افکار خودت اینکه سهم تو نشد درد کمی نیست ولی درد یعنی بزنی دست به انکار خودت... @yekfenjantaamol
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است دل، به یک لحظه کوتاه به هم میریزد فاضل نظری @yekfenjantaamol