همیشه چیزهایی به من اسیب زد که به چشم بقیه نیومد و قابل توضیح نبود ولی خیلی درد داشت
در نویسندگی تبحر ندارم ولی افکار بسیار غنیای دارم، چون نمیتونم فکر و قلم رو تلفیق کنم به ناچار به یاوه گویی میپردازم بلکم یکم تخلیه شه مغزم
مدتهاست که حس میکنم جامعه پذیرای ادمی مثل من نیست، ولی الان جایی وایسادم که نه میخوام نه میتونم خودمو تغییر بدم
نماز روزههاتون قبول
انشاءالله تو این ماه بتونیم دست از عادتهای بدمون برداریم.
علی الخصوص اونایی که حلیم و با شکر میخورن و تر میزنن به نعمت خدا
زمانی که میزارم تکالیف سنگینی که اساتید دادنو بنویسم اگه صرف ریاضت کردن گذاشته بودم تاحالا چشم برزخیم باز شده بود