از مهم ترین عواملی که ارتباطمو با اطرافیان قطع میکنم اینه که نمیتونم حال بد روحیشونو خوب کنم، اصلا دلداری دادن بلد نیستم و تو مباحث عاطفی یه فلج مادرزادم
لذا نه وقت اونو تلف میکنم نه خودمو
چه مرگته خب بگیر بکپ دیگه
مکالمه من با خودم حین پرسه زدن تو ایتا درحالی که سگم توش پر نمیزنه
به یه مرضی دچار شدم میشینم فک میکنم وقتی پیر شدم اول من میمیرم یا دوستم
و تا چند مدت سرش اعصابمو به گند میکشم
هدایت شده از چه غلطایی نباید کرد؟
نباید چون یه نفر زود جواب پیاماتونو میده فکر کنید گوشیش همیشه دستشه!
غالب اوقاتی که تو اجتماعم رو دارم با جملهی
ای کاش-کاش میشد سپری میکنم. واقعا گند میزنه به حالم و هیچ کس متوجه نمیشه دارم از چه دردی صحبت میکنم
حسی مثل از دست دادن چیزی که داشتیش و الان نه میدونی میخوایش یا نمیخوایش
فقط میدونی نبودش آزارت میده