دلم میخواد الان با یه ویفر کاکائویی و یه شیرکاکائوی بزرگ برم برا خودم تو خیابونا ول بچرخم
شب که میشه، رفتارم تو طول روز از جلو چشام رد میشه و یکسره دارم به ریز و درشتش فکر میکنم. دلم میخواد خودمو بزارم جلوم و روش بارها و بارها بالا بیارم
وقتی ادمای نزدیکم فقط درمورد ظاهرم ازم تعریف میکنن در حالی که از نظر روحی دارم شرحه شرحه میشم، بیشتر پی میبرم که چقدر عقلشون به چشمشونه و ادمو به خاطر ظاهرش میخوان نه شخصیتش
اگه اسید ریخته بشه رو این چشمایی که انقد ازش تعریف میکنن،
اون موقعم کسی منو میخواد یا همش حرفه؟