خاکستری بودن اینجوریه که با هزار بدبختی تصمیم میگیری یه کاریو شروع کنی،
نیم ساعت بعد تامل میکنی
نیم ساعت بعد مردد میشی
نیم ساعت بعد میترسی
نیم ساعت بعد به خودت شک میکنی
نیم ساعت بعد پشیمون میشی
و این میشه که ترجیح میدی به زندگی تکراری و خسته کننده خودت رغبت نشون بدی و همونو پیش بگیری
وقتایی که وسط هیاهوی جامعه، یک ثانیه مکث میکنی و زمان رو برای خودت نگه میداری>>
بزرگوار اینجوریه که میاد تو ذهن آدم، همه گرفتاریا و بدبختیا و مشکلاتتو با لگد پرت میکنه اون ور و میگه به من فکر کن، به من
اگه فکر کردن بهش شغل بود
الان ایلان ماسک خدمتکار شخصیم بود
بیل گیتس ام باغچه خونم و آب میداد
فاخر بودن رو از سیب زمینی سرخ کرده یاد بگیر که برای اثبات خودش محتاج هیچ احدی نیست
دیگه وقتی نهایت فعالیتت هفتهای دوبار سفره جمع کردنه نیا بگو من دختر کاری خونهم
کاش منم میتونستم آخر همه پیامای کانال نقطه بزارم و آدم با اصالت و عمیقی به نظر برسم