من منجی نیستم
اما میتونم کنارت بمونم و پا به پات درد بکشم تا حس کنی تو اوج درد کشیدن بازم میتونی قوت قلب دریافت کنی و شاید همین برای ادامه دادن کافی باشه
تو تنها کسی هستی که بی سر و صدا حالمو به گند میکشی
بابت این استعدادت ایستاده برات کف میزنم
دروغای شیرینت مثل یه چاقوی خیلی تیز بود که با اون اروم اروم شکم من و پاره کردی و من نفهمیدم؛
دیر فهمیدم وقتی تو چشمام خیره میشدی و لبخند میزدی داشتی چاقو رو عمیق تر فرو میکردی تو شکمم.
بهار برا پسرا خوبه که با تیشرت میان بیرون باد میخوره به کلهشون نه منی که زیر طلق ریزش قطره های عرق و حس میکنم
خیلی وقتا که دلم میخواد صحبت کنم به خودم میام میبینم اصلا نمیدونم چی میخوام بگم