ینی من حاضرم تو مجلس ختم بخندم ولی اون چن ثانیهای که نصف شب بابام دره اتاقو باز کرده ببینه خوابم یا نه خندم نگیره
انگار پنج ثانیهی پنالتیه، اگه خطا کنم بابام بهم کارت قهوهای میده گوشیمم توقیف میکنه
به من میگه شبا باید زود بخوابی بعد خودش تا ساعت سه داره با من چت میکنه نمیزاره کپه مرگمو بزارم
جای خالی این آپشن تو تلگرام که با یه دکمه بتونی همه پیامایی که دادیو برا طرف مقابل پاک کنی خیلی حس میشه
وصیت من به خانوادم:
دره اتاقمو که نبستین،
لااقل دره قبرمو ببندین بخدا اونجا هیچ کاری نمیکنم، مُردم .
مامان من حس میکنه اگه هر حرفی رو حداقل سه بار تکرار نکنه امتیاز اون مرحله رو از دست میده
خونهی ما اینجوریه که مثلا نوار چسب گم میشه، ده روز همه بسیج میشیم بگردیم پیداش کنیم،
اخر پیدا نمیشه بابام میره میخره
تا میخره چسبه پیدا میشه
حالا کجا پیدا میشه؟ تو همون کشویی که صد بار توش دنبالش گشتم
دقیقا همون روزی که به خودت میگی از امروز دیگه کمتر غذا میخورم لاغر شم یه جوری گشنت میشه که ناهار و شامو دوبل بخوری