«آخرین پرنده را هم رها کرده ام
اما هنوز غمگینم
چیزی در این قفس خالی هست
که آزاد نمیشود.»
گروس عبدالملکیان.
ز خود رمیده چه داند نوای من کجاست
جهان او دگر است و جهان من دگر است
اقبال لاهوری.
خواهم که به خلوت کده ای از همه دور ،
من باشم و من باشم و من باشم و من ..
اخوان ثالث.
همهی ما
فقط دو نوع شب در زندگیمان داریم؛
شبی که میخواهیم زودتر صبح شود،
و شبی که هیچگاه دوست نداریم به صبح برسد.
و مرز بین اینها
تنها یک "او" ست
که بستگی دارد مانده باشد،
یا رفته باشد...!
*شببخیر
به قولِ بابام، عشق، آینه نیست که طرفت خندید تو هم بخندی، اخم کرد تو هم سگرمه هاتو بکشی تویِ هم..
رابطه آینه نیست که خوب بود خوبی کنی،
اگه بد بود تو بدتر بشی..
عشق یعنی ایثار،
یعنی فداکاری،
عاشق که بشی باید یاد بگیری
یه جایی اگه اون کوتاه اومد،
یه جایی هم تو بایستی کوتاه بیای..
دو تا من با هم نمیشن ما!
یه وقتایی لازمه اگه اون من بود،
تو بشی نیم من، جای دوری نمیره!
آدمی که درد داره، داد میزنه.
اونی که خسته و بیحوصله است غُر میزنه.
اما آدمی که سِر شده دیگه هیچی نداره، خالی و تهی، فقط نگاه میکنه و نگاه میکنه..
اعتماد که بشکنه قلب یه صدای بدی میده، امیدوارم هیچ وقت فاعل یا مفعول این صدا نباشیم:/
اونایی که دلخوریشون رو به روت نمیارن، دعوات نمیکنن، بهونه نمیگیرن، همونایین که همه چیز رو میذارن و یهویی میرن
بخوابیم ، بخوابیم، اونقدر بخوابیم که وقتی بیدار شدیم چیز زیادی یادمون نیاد، بعد دوباره برای اولین بار غرور و تعصب بخونیم، بابالنگدراز ببینیم، سعدی و حافظ حفظ کنیم، نون پنیر گوجهی عصرونه بخوریم و فکر کنیم چقدر از آدم پولدارا خوشبختتریم، باز موقع بیرون رفتن تیپ بزنیم و ادای توجه نکردن به اطراف دربیاریم، دلمون بلرزه و باور کنیم یکی از همون قصه قشنگای فیلما الکی الکی برامون اتفاق افتاده، قهر کنیم و مطمئن باشیم میان سراغمون و نمیذارن بیشتر از این غصه بخوریم، هی نگاه کنیم و خیال کنیم، هی خیال کنیم و باور کنیم، هی باور کنیم و منتظر باشیم، و اونوقت، وقتی که به اندازهی کافی منتظر موندیم، دوباره بخوابیم.