eitaa logo
🌺یــــوســــف زهـــــرا(س) 🌺
811 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1هزار ویدیو
67 فایل
💢امام زمان شناسی💢 ✨نشانه های ظهور✨ ✉️دلنوشته مهدوی✉️ 🔷ختم صلوات🔶 💖دعای عهد💖 🔆سخنرانی استاد رائفی پور🔆 📚 داستان های امام زمان عج 📚
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ﷽ 🌸🍃 🍃🌸 قسمت دوم پس روزی غسل كرده و وضو گرفته و به مسجد سهله آمدم در وسط هفته و پس از اعمال مسجد، رفتم در بیابانِ مسجد و رو به قبله نشسته و هفتاد آیةالكرسی را با توجه خواندم. ناگهان دیدم شخصی نزد من آمد و سلام كرد و گفت: از من چه می خواهی؟ مرا غفلت گرفت و گفتم: من شما را نخواستم. فرمود: چرا، مرا خواستی كه این جا آمدی. باز بدبختی مرا شامل شد. گفتم: با شما كاری ندارم و تا سه بار تكرار شد و من انكار كردم. پس آقا شروع كرد به رفتن و از من دور شد. ناگهان به خاطرم آمد كه عجب! من برای دیدن آقا آمده و این ختم را گرفته ام. پس شروع كردم به دویدن و فریاد می زدم: آقا! من شما را می خواهم. و من نعلین خود را درآورده و بر شال كمرم گذارده و می دویدم و به او نمی رسیدم. تا دیدم از دور وارد كوخی از كوخ ها و خانه های آنجا شد. پس به زحمت و عرق ریختن در آن هوای گرم خود را به آن جا رسانیده و درب آن خانه را زدم. پس از لحظه ای، شخصی نورانی آمد، در را باز كرد و گفت: چه می خواهی؟ گفتم: آقا را كه در این جا آمدند. گفت: این منزلی نیست كه كسی بدون اجازه وارد آن شود؛ صبر كن تا اجازه بگیرم. و رفت و پس از لحظه ای آمد و گفت: «تعال»؛ بفرما! پس وارد شدم. خانه ی كوچكی بود. ایوانی داشت كه دو تخت در آن بود و همان كه در صحرا پیش من آمد و فرمودند: چه كار با من داری كه مرا طلبیدی و من انكار كردم، در آنجا نشسته بودند. سلام كردم، پس جواب داده و اشاره كردند در آن تخت كه برابرشان بود، بنشینم. پس نشستم و چنان هیبت آن آقا مرا گرفت ادامه دارد.. 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 🌍 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫 🌸معبودا! چه اعجاب انگیز است عظمت تو. روزمان را با یاد تو آغاز می کنیم، با عشقی عمیق و میلی قلبی، باشد که درک شکوه تو، ترس‌‌هایمان را بزداید و وجودمان را متبرک سازد، تا شایسته گردیم که ما را در راه خویشتن به کار گیری. 🔅پروردگارا! به جز خودت به دیگری واگذارمان نكن. تویى پروردگار ما، پس قرار دہ بی‌‌نیازى در نفسمان، یقین در دلمان، روشنى در دیده‌ مان و بصیرت در قلبمان. @yousefezahra
فروغ بخشِ شب انتظار، آمدنی است رفیق آمدنی، غمگسار آمدنی است به خاکِ کوچه‌ی دیدار، آب می‌پاشند بخوان ترانه، بزن تار، یار آمدنی است ببین چگونه قناری به وجد آمده است! مترس از شبِ یلدا، بهار آمدنی است صدای شیهه‌ی اسب ظهور می‌آید خبر دهید به یاران، سوار آمدنی است   @yousefezahra
1399 07 30 - #Tafsir141 - www.jf72.ir.mp3
15.18M
🌸 🌷 تفسیر کلّ قرآن، بر اساس مباحث مهدوی.. 👈سورۀ کهف آیات 83 تا 110. 👉 سیدحامدغضنفری @yousefezahra |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ﷽ ۲۲۸🌷 🌹... و قادة الامم...🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 ♦️ﺑﻮﯼ ﮔﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﮔﻞ ﻣﯽ‌ﮐﺸﺎﻧﺪ. ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻣﯽ‌ﺭﻭﯾﺪ ﺩﺭ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﮔﻞ ﻧﺮﮔﺲ و ﯾﺎﺱ ﺍﺳﺖ. ﻧﺎ ﺧﻮﺩ ﺁﮔﺎﻩ و ﻧﺎ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻮﯼ ﺁﻥ ﮔﻞ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻡ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ‌ﺭﺳﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽ‌ﮐﺸﺎﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻥ ﺧﻢ ﻣﯽ‌ﺷﻮﯾﺪ ﻭ ﺑﻮﯼ ﺑﻬﺘﺮ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺍﺳﺘﺸﻤﺎﻡ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯿﺪ. ♦️ﺧﺪﺍ ﮔﻞ ﻋﺎﻟﻢ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ و امام زمان ﺑﻮﯼ ﮔلند. ﯾﻌﻨﯽ ایشان هست ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺩﻫد. ♦️ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ امامان ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ‌ﮐﺸﺎﻧﻨﺪ.ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﻮﯼ ﮔﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ما ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﮔﻞ ﻣﯽ‌ﮐﺸﺎﻧﺪ. ♦️ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ اهل بيت قادة ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﻨﺪ که ﺟﻤﻊ ﻗﺎﺋﺪ ﺍﺳﺖ.ﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ‌ﯼ ﻗﻮﺩ.ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺸﺎﻧﺪﻥ. ♦️ﻗﺎﺋﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﮐﺸﺎﻧﺪ. ﺑﻪ ﺭﻫﺒﺮ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻗﺎﺋﺪ، ﭼﻮﻥ ﺍﻣﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﯽ ﻭ ﻣﻘﺼﻮﺩﯼ ﻣﯽ‌ﮐﺸﺎﻧﺪ. ♦️امام مهدی علیه السلام ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ‌ﮐﺸﺎﻧﻨﺪ. ﺑﻪ ﺷﺮﻁ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺭ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ. 🌱 ﯾﮏ ﺩﺍﻧﻪ ﮔﻨﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺑﺎﺭﺍﻥ بالا ﻣﯽ‌ﺁﯾﺪ.ﻭﻟﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﻪ‌ﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺘﺮ ﺭﻓﺖ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ،ﺩﯾﮕﺮ ﺁﺏ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ‌ﺭﺳﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ؟ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ. 🌱ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻫﻢ ﻗﺎدة ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﮐﺸﺎﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺷﺮﻁ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﻘﻮﻁ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ. 🌱 ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺑﻦ ﻣﻠﺠﻢ ﺑﮑﻨﺪ؟ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻩ.ﺧﯿﻠﯽ ﺳﻘﻮﻁ ﮐﺮﺩﻩ. ﻭﻟﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﺮ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻨﺪ. ﭼﻮﻥ ﺣﺮ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺭ ﻧﺸﺪﻩ، ﺧﯿﻠﯽ ﺳﻘﻮﻁ ﻧﮑﺮﺩﻩ. 🌱ﺍمام مهدی علیه السلام قائد ﻫﺴﺘﻨﺪ. ما را ﻣﯽ‌ﮐﺸﺎﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺷﺮﻃﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﻘﻮﻁ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ... 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 🌍 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5967278946604025917.mp3
9.46M
🔊 📌 سبک 📝 زن نگو بگو قهرمان عاشورا 👤 سید رضا 🌺 ویژه ولادت @yousefezahra
▫️نام امیرالمومنین علیه السلام زینت عرش خداست و تو زینت امیرالمومنینی؛ زینت علی! زینب علی! قسم دادن به نام تو، دعا را تا عرش بالا می برد! خودش فرموده با قسم دادن به نام تو، آرزویش کنیم: اللهم عجّل لولیک الفرج بحقّ زینب... 💐 ولادت اسوه صبر، عمّه جان مولای ما صاحب الزمان مبارک. @yousefezahra
همہ‌باهم‌درشب‌یلداساعت۲۲:۰۰ دعای‌فرج‌رامیخوانیم... 🤲 🌙 تاتونیایۍ‌همہ‌شبہایلداست... ❤️ 💚 ❤️ @yousefezahra
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ﷽ 🌸🍃🍃🌸 قسمت سوم و مرعوب عظمت و جلال و جمال او شدم كه تمام حوائج و مسائلم از خاطرم رفت و حتی نمی توانستم چهره زیبا و منیرش را نگاه كنم. پس ساعتی نشسته و دیدم بیش از آن نمی توانم در برابرش قرار گیرم، اجازه خواسته و حركت كردم و بیرون رفتم و هنوز چند قدمی نرفته بودم كه تمام حوائج و مسائل به خاطرم آمد. فوراً برگشتم و در زدم. آن خادم بیرون آمد، گفت: چه می خواهی؟ گفتم: آقا را از برای حوائج و مسائلی كه داشتم. به یادم آمد كه گفت: آقا رفتند. گفتم: چرا دروغ می گویی، آقا الآن این جا بودند؟ پس خادم عصبانی شد و گفت: اگر من دروغ می گفتم، مرا در این خانه نمی گذاشتند و من سی سال است كه خادم این بیتم. پس عذرخواهی كرده و گفتم: ببخشید. پس گفت: آقا رفتند؛ ولی نایبشان تشریف دارند. گفتم: پس اجازه بگیر تا خدمت نایبش برسم. پس وارد منزل شده و بیرون آمد و گفت: بفرما! وارد شدم، دیدم در همان مكان آقا، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی(قدس سره) نشسته است. پس سلام كردم، جواب دادند و فرمودند: بنشین. و در همان جای اول نشسته، شروع كردم مسائل خود را كه مورد اختلاف فقهاء بود، یكی بعد از دیگری پرسیدم. پس فرمودند: آخوند خراسانی چنین گفته و شیخ انصاری چنان گفته و حق مطلب این است. و نیز مسأله دوم را پرسیدم، همین اشاره را به اختلاف اقوال كرده و حكم واقع را بیان كردند. تا آخرین مسأله مورد اختلاف را كه در نظرم بود پرسیدم. ادامه دارد... 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 🌍 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫 ✨بارالها! چگونه به ديگری اميد بندیم در حاليكه تمام خیرها نزد توست و تمام گره‌ها به دست تو باز می‌شود. چگونه از غير تو فرمان بریم در حاليكه تمام آفرينش فرمانبردار توست. ✨مهربانا! چگونه اميدمان را از تو قطع كنیم در حاليكه آنچه را كه نخواسته بودیم ولی نياز داشتیم از كرمت عطاکردی. چگونه از تو غافل شویم در حاليكه تو تنها نگهدارنده از بلاها هستی و هميشه مراقب مایی. ✨معبودا! جانمان را به اميدِ بخشش خودت آرام گردان و پرده ها را از مقابل چشمانمان كنار بزن و به ما ديده بصيرت و بينائی ده. @yousefezahra
مهدی جان تو نیستی و پیش من فرقی نخواهد کرد که آخر پاییز امروز است یا فرداست  یلدای آدم‌ها همیشه اول دی نیست  هرکس شبی بی‌یار بنشیند شبش یلداست @yousefezahra  
📌 🍉 همه شادمانند، یلدا در پیش است، آماده و مهیای بلندترین شب سال! بزرگترها، حافظ می‌خوانند و قصه‌های کهن بازگو می‌کنند. ▫️ اما بی‌حضورت، برای ما قِصه‌ها غُصه‌اند، انارها رنگ باخته‌اند و حافظ فقط یک بیت دارد: ای صبا سوختگان بر سر ره «منتظرند» / گر از آن یار سفر کرده پیامی داری 🔆 مولای من! سرمان شلوغ است ولی دلمان خلوتگاه یاد توست. زودتر بیا... -عجل-الولیک-الفرج @yousefezahra
🌹مشق انتظار در مکتب بانوی دمشق🌹 🌹حضرت زینب سلام الله علیها در چهار مقام الگوی مناسبی برای منتظران هستند... ✅ اولین و مهمترین مقام، مسئله «معرفت نسبت به امام» ✅دومین مقام «حمایت و دفاع از حریم ولایت» تمام آبرو ،جان و فرزند را فدای امام زمانش کرد. ✅سومین مقام اطاعت پذیری و عبادت در مسیر رضایت حجت خدا ✅چهارمین مقام، مقام صبر و اسقامت در برابرحوادث تلخ و ناگوار و تسلیم نشدن در مقابل دشمنان.. 🤲الهی به حضرت زینب عجل لولیک الفرج 🤲 @yousefezahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا این عکس رو همگانی پخش کنیم، وعده ما شب یلدا و همه شبهای دیگه قرائت دعای فرج ساعت ۲۲ بعضی دوستان ساعت ۲۱ و ۲۳ هم زدند، فرقی نداره مهم از عمق وجود خواندن و پایدار ماندن بر خواستمون هست التماس 🙏 @yousefezahra 〰❁🍃❁🌺❁🍃❁〰
2_5402473829303847454.mp3
8.57M
🎼 به قلم؛ سیده حاتمه سیدزاده با صدای؛ محمّد صراف تنظیم؛ پارسا کمالی ✍ این شب این بلندترین شب رو که دَووم بیاریم دیگه تمومه باید چراغ دل رو روشن کنیم یه وقت جا نمونیم از بهار جا نمونیم تو بلندی این شب ناامید نشیم از اومدن خورشید. @yosuefezahra
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ﷽ 🌸🍃🍃🌸 قسمت اخر پس از آن، فرمودند: كار دیگری؟ گفتم: نه، اجازه می فرمایید بروم؟ فرمودند: «فی امان الله»؛ بفرما. پس برخاسته و خداحافظی كرده و بیرون آمدم و با خود گفتم امروز وسط هفته است، آقای اصفهانی در وسط هفته به كوفه و یا سهله نمی آید. پس با عجله در هوای گرم برگشتم به نجف و حدود سه بعدازظهر بود، مستقیماً به خانه سید آمدم و در زدم. خادم ایشان حاج عبدالحمید آمد، گفت: شیخ عبدالنبی! چه می خواهی؟ گفتم: آقا را می خواهم. گفت: آقا در بالاخانه است. گفتم: خدمتشان عرض كن فلانی است. رفت و برگشت و گفت: بفرما. پس به بالاخانه رفتم، دیدم آقا در آن جا نشسته و مشغول مطالعه است. سلام كردم، جواب دادند و فرمودند: بفرما. پس شروع كردم آن مسائل را یكی بعد از دیگری گفتم و آقا همان گونه كه آنجا پاسخ دادند، فرمودند؛ شیخ چنین گوید و آخوند چنین و حكم واقع این است و تمام مسائل را مانند آن جا جواب داد و من سؤال دیگری نداشتم، پس سید تبسم كرده و به لهجه اصفهانی خود فرمودند: حاج شیخ عبدالنبی! حالا یقین كردی؟ گفتم: بله آقا! و برخاسته و آمدم و یقین كردم كه سید مورد توجه وعنایت خاص آقا امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - می باشد.»(1) 1 - رك: گنجینه دانشمندان، سید محمد مهدی مرتضوی لنگرودی، ج 9، ص 315 - 318 . 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹✨یــــوســــف زهـــــرا (س)✨🌹 🌍 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا