شهید محمود کاوه
بچه ها را جمع كردن توي ميدان صبحگاه پادگان؛ قرار بود آيت ا... موسوي اردبيلي برايمان سخنراني كنند.
لابلاي صحبت هايشان گفتند: امام فرمودند، من به پاسدارها خيلي علاقه دارم، چرا كه پاسدارها سربازان امام زمان (عج) هستند.
كنار محمود ايستاده بودم و سخنراني را گوش مي دادم.
وقتي آيت ا... اردبيلي اين حرف را گفتند، يك دفعه ديدم محمود رنگش عوض شد؛ بي حال و ناراحت يك جا نشست مثل كسي كه درد شديدي داشته باشد.
زير لب مي گفت:"لا اله الا الله" تا آخر سخنراني همين اوضاع و احوال را داشت. تا آن موقع اين جوري نديده بودمش.
از آن روز به بعد هر وقت كلاس مي رفت، اول از همه كلام امام را مي گفت، بعد درسش را شروع مي كرد. مي گفت: اگر شما كاري كنيد كه خلاف اسلام باشد، ديگه پاسدار نيستيد، ما بايد اون چيزي باشيم كه امام مي خواد.
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
😎 #سپاه_تعطیله_بریم_عروسی 😄
✔
🔻
🎁 آسایش و امنیتی که در #مریوان حاکم شده بود، علاوه بر مردم بومی منطقه، رزمنده های حاضر در این شهر را هم آسوده خاطر کرده بود. طوری که آنها را به فکر #ازدواج و تشکیل زندگی میانداخت. کما اینکه چند نفر از نیروهای سپاه مریوان در همان شرایط جنگی تن به #ازدواج دادند.
جواد اکبری یکی از کسانی که دُم به تَله داد و در #مریوان #ازدواج کرد، میگوید:
"...آن روز حمّام کرده بودم و لباس تمیز #سپاه به تن داشتم. من نیروی داوطلب بودم و لباس سپاه نمی پوشیدم؛ امّا آن شب استثنائاً لباس #سپاه پوشیدم. #حاج_احمد اوایل شب در #مریوان حضور نداشت و ساعت یک نیمه شب بود که تازه از راه رسید. ما با بچّه ها در حیاط ایستاده بودیم که #حاجی آمد. می خواستم جریان ازدواجم را به #حاج_احمد بگویم، امّا نمی شد. مدام نیروهای مریوانی، غیر مریوانی و افراد بسیج و سپاه با او کار داشتند.
نمیدانم چه شد که یک دفعه جلو رفتم و با صدای بلند گفتم:😬
...بس کنید دیگر. نوبتی هم که باشد نوبت من است. من هم با #حاج_احمد کار دارم.😧
بعد هم دست #حاج_احمد را گرفتم و او را کنار کشیدم. گفت: جواد چی شده؟
گفتم: میخواهم چیزی به تو بگویم.
گفت: جریان چیست؟
گفتم: #حاجی من می خواهم ازدواج کنم!😄
گفت: چی؟ ازدواج کنی؟ با چه کسی؟
گفتم: با یکی از خواهرهای امدادگر مشغول در بیمارستان. الان هم آمده ام اینجا شما را دعوت کنیم که در جشن ما شرکت کنی.🤗
#حاجی رو به بچهها کرد و گفت: #سپاه_تعطیل_است ؛ راه بیفتید برویم به جشن عروسی.😄
با همان لباس گرد و خاکی به منزل مجتبی عسگری رفتیم. یک اتاق خانم ها بودند و یک اتاق آقایان. در همان اتاق ها هم سفره شام پهن شد. چند عکس یادگاری هم با #حاج_احمد انداختیم.😎
آن شب چون ما تا آخر شب منتظر #حاجی مانده بودیم، به همین دلیل نتوانستیم شام خوبی تهیه کنیم؛ ناچار چند #هندوانه و #خربزه گرفتیم و شام عروسی به خلق الله، نان و هندوانه و خربزه دادیم. ساده بود؛ امّا خیلی چسبید..."🍉🍉🍉
📸 تصاویر #شب_عروسی سردار جواد اکبری - جانشین #حاج_احمد_متوسلیان در سپاه مریوان
#زندگینامه_احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد
#احمد_متوسلیان
#دفاع_مقدس
🆔 @yousof_e_moghavemat
✨کانالی زدیم از ناگفته های شهدا👇
🕊شهیدی که اهل بیت یک هفته براش عزادار بودند😱
🔰شهیدی که بعد از شهادتش به زیارت امامرضا رفت😭😱
🕊شهیدی که از سر بریدهاش صدای السلام علیک یا اباعبدلله بلند شد😰
داستان شهید معروف مدافع حرم که بعد از شهادت، شخص #منکرِ خدا و اهل بیت😓 رو برای #نمازشب بیدار میکرد 😱😱⁉️
✨نـمیخوای بدونی شـهدا چه ستارگانی بودن☺️👇👇
http://eitaa.com/joinchat/650772500Ccb0d7cf400
🌸بگو یـازهـرا← نیت ڪن و وارد شو👆👆
✨سر زینب بہ سلامت سر نوکر بہ درک ...
🕊معبرے باز کرده و کانالے از دلمان بہ سمت شهدا 🌹زده ایم که هر چہ دل میخواهد از دلتنگے هایش بگوید.❣
شاید همین نوشتن ها از دلتنگے هایمان باعث شود تا لیاقت پیدا کنیم جا پاے👣 آنان بگذاریم.💞
📜شمـا دعـوتـیـد بہ ڪانال دلـنوشـتہ هـاۍ خـواهـرانـہ ←خـواهـر🌹 #شهید_محمدحسین_محمدخانی 🌹
🌸قدم حضورتان بر روی چشم
التماس دعا🙏
http://eitaa.com/joinchat/2766733336Cf12cfe6a3c
#جانباز_مجید_عظیمزاده به خیل شهدا پیوست...🌹
🕊جانباز ۷۰ درصد دوران دفاع مقدس مجید عظیمزاده که از رزمندگان گردان انصار الرسول (ص) لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود، سال 1365، در عملیات کربلای 5 و در منطقه شلمچه از ناحیه هر دو چشم آسیب دیده و نابینا شد😔. این جانباز دفاع مقدس بعد از تحمل 33 سال رنج جانبازی امروز به کاروان شهدا پیوست.🕊
🌹مراسم تشییع پیکر مطهر شهید مجید عظیمزاده، صبح فردا از ساعت 11 در #گلزار_شهدای_تهران برگزار شده و پیکر او در #قطعه_40 در جوار همرزمان شهیدش به خاک سپرده میشود.🌹
#شهادت_مبارکت
@yousof_e_moghavemat
4.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبتهای #شهید_حسن_باقری
در مورد امدادهای غیبی در عملیاتها
خیلی وقت ها ما طرحی را آماده میکنیم که بعدا خیلی غافلگیرانه متوجه میشویم که شب عملیات طرحمون عوض شده و خلاف اون چیزی که ما میخواستیم عمل شده و همون مسئله خلاف هست که به نتیجه میرسه!
#امدادهای_غیبی
@yousof_e_moghavemat