اَمان از این بوسهی وداع
که نمیدانی میآید یا میآورندش ...
#عملیات_والفجر_هشت
رزمندگان لشگر۱۰ سید الشهدا
@yousof_e_moghavemat
خدایا کاش ...!
آخر دیکته پر غلط زندگی ام بنویسی:
با ارفاق شهادت ...
|❤️|
#اللهم_ارزقنا_شهادت
@yousof_e_moghavemat
#طنز_جبهه😂🤣
از بچه های خط نگه دار گردان صاحب الزمان(عج)بود.میگفت؛ شبی به کمین رفته بود که صدای مشکوکی شنید.🤨
باعجله به سنگر فرماندهی برگشت وگفت:بجنبید که عراقی هااند.فرمانده گفت:شاید نیروی خودی باشه.
گفت: نه بابا باگوشهای خودم شنیدم که سرفه عربی میکردند🙄😂
@yousof_e_moghavemat
#مشق_عشق
🔹گریه کن امام حسین عليه السلام بود.از اونایی که گریه کردنش با بقیه فرق می کرد.
وقتی از مجلس روضه امام حسین می آمد بیرون چشمانش سرخ شده بود، از بس گریه می کرد.
کارهاش طوری تنظیم می شد که به روضه امام حسین عليه السلام برسه.
🔸هر جا روضه بود می دیدیش. زیارت عاشورا می خوند، روزی چند بار. همیشه هم می گفت: «من توی بغل تو شهید می شم.» حرف اون شد،
تو بغل من شهید شد اونم با گلوی بریده.
روی سنگ قبرش با خط درشت نوشتند: هذا محب الحسین عليه السلام .
#رسم_خوبان
🔹از ناحیه ران مجروح شده بود. به خانه آمدم پایش را دراز کرده بود.
گفتم : «باباجان! گربه لگدت زده؟»
گفت:« آره آهسته لگد زده.»
گفتم: «پس محکم لگد نخوردی؟»
🔸خندیدیم و صورتش را بوسیدم. بچه های سپاه او را برای پانسمان می بردن. تمام مدت مجروحیتش نگذاشت ما زخم پایش را ببینیم.
#شهید_محمدحسن_اقبالیه🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۲/۱۱/۲ دامغان
شهادت : ۱۳۶۳/۱۱/۲۳ مهران
#سالروز_شهادت
@yousof_e_moghavemat
بیقرار توام آنگونه که خود میدانی
و زچشمم غم دلتنگی من میخوانی
بی تو احوال دل غمزده بیسامان است
مثل بیدی وسط نیمه شبی طوفانی
#اللهمارزقنیکـربـلا ..♥️
@yousof_e_moghavemat
دشواری تردد در رمل ...
بهمن ۱۳۶۱ ، فکه
عملیات والفجر مقدماتی
عکاس : شهید #داریوش_گودرزی_کیا
رزمندگان خودروی حمل پیکر شهدا را از میان رملهای بیابان بیرون میکشند
@yousof_e_moghavemat
در میان این نخلها گم گشتهایم
می رویم تا فــاو
فاطمیه شود ...
پ.ن: برادر توحیدی در حال توجیه
رزمندگان قبل از عملیات
#فاو_۱۳۶۴
#عملیات_والفجر۸
#رزمندگان_گردان_عمار
#لشکر۲۷حضرترسولﷺ
@yousof_e_moghavemat
با آنکه معاون جهادی حزب الله محسوب میشد اما اصلا علاقهای به کسب مدارج سیاسی در حزب الله نداشت☝️وعضو شورای رهبری هم نبود. بعداز سالها واصرارهای مکرر سیدحسن به وی مبنی برشرکت در انتخابات شورای رهبری پذیرفت که نامزد شود. اما دردل راضی نبود و هیچ تلاشی برای کسب آرا نکرد رایگیری که انجام شد، بالاترین رای راآورد پس از نصرالله.❗️
🔹همه جا بود و هیچجا نبود. مثل ماهیای بود که دردست نمیآید. هرجا که میخواست حضور پیدا میکرد بدون آنکه کسی پی به حضورش ببرد یا اورا بشناسد. زبان انگلیسی،فرانسه وفارسی را به خوبی عربی بلد بود و صحبت میکرد👌
گاهی دربرخی جلسات مترجم بودن را بهانه ای برای حضورش و مطلع شدن ازنظرات طرفین قرار میداد و آنقدرخوب ازعهده اینکار برمیآمد که هیچکس شک نمیکرد کهاو مترجم نیست وعمادمغنیه مغزمتفکرحزبالله لبنان است👌حتی گاهی نظرات طرف خودی راکه فکر میکرد نیازبه اصلاح دارد درقالب ترجمه اصلاح کرده ونظرخودش رااعمال میکرد ازاین طریق همیشه درجریان اطلاعات دستاول بود🌹
در هرموضوعی نظرات بسیار خوب و قوی ارائه میداد، حتی در فیلمسازی و کارهای رسانهای شبکه المنار.
ایران که میآمد سعی میکرد حتماُ به زیارت امام رضا(ع) مشرف شود و اغلب فرصت زیارت حضرت معصومه(س) را هم از دست نمیداد🌸
علاقه زیادی به اهل بیت(ع) داشت و در همه کارهایش به ایشان توسل میجست و همین باعث شده بود ثبات روحانی،معنوی و عرفانی زیادی پیدا کند✨ که در اوج دشوارترین عملیاتها هم طمأنینه و آرامش خاصی داشته باشد.
شهید حزب الله لبنان
#حاج_عماد_مغنیه
#حاج_رضوان
#سالروز_شهادت
@yousof_e_moghavemat
💠مرتضی جاویدی معروف به «اشلو» - از بس که خودش را به عراقی ها میرسانده و به عربی باهاشان صحبت میکرده و میگفته: «اشلونک؟» یعنی حالت چطوره؟! بعد که میرفته، میفهمیدهاند از نیروهای ایرانی بوده و خودش را عراقی جا زده که از آنها اطلاعات منطقه را بگیرد. عراق برای سرش جایزه گذاشته بودند
🌴وقتی شهید جاویدی جان حاج قاسم را نجات می دهد:
🔹در عملیات کربلای ۵، قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ثارالله در محاصرهی دشمن می افتد به قرارگاه اطلاع می دهد: عراقیها ما رو محاصره کردن. تو چند متریمون هستن... بعید میدونم کسی از ما زنده بمونه... دیدار به قیامت. جعفر اسدی فرمانده لشکر المهدی در محور کناری لشکر ثارالله بی سیم را برمیدارد و میگوید: «قاسم! قاسم! جعفر!» جواب میدهد: جعفر به گوشم! میگوید: اشلو رو برات میفرستم.جواب میدهد:هر کاری میکنی زودتر جعفر جان
او هم مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر را به کمک قاسم سلیمانی میفرستد. مرتضی بسرعت خودو افرادش را به پشت نهر جاسم در محدوده5ضلعی میرساند. با عراقی ها درگیر شده و میتواند محاصرهی را بشکند ودشمن را به عقب براند ونیروهای لشکر ثارالله از محاصره دشمن نجات یابند
#شهید_مرتضی_جاویدی
@yousof_e_moghavemat
من در مقطعی این توفیق و لیاقت را پیدا کردم که در جنگ با داعش در عراق، همرزم شهید هادی طارمی باشم. آنجا هادی را که دیدم، پرسیدم: از حاج قاسم چه خبر؟ گفت: "الحمدلله سالم و سلامت است."
آن روز توانستم به دستبوسی سردار بروم. به هادی گفتم: حاج قاسم اجازه میده باهاش عکس بگیرم؟ گفت: "حاج قاسم بزرگتر از این حرفهاست. عکس که چیزی نیست. حتی اجازه میده باهاش غذا بخوری."
هادی مرا پیش سردار برد و بهعنوان یک مدافع حرم هممحلهای به ایشان معرفی کرد و حاج قاسم هم خوشحال شد. آن روز بیش از هر چیزی، به این افتخار کردم که یکی از بچههای شادآباد، محافظ سردار سلیمانی است. شاید باورتان نشود، آن روز من سر سفره صبحانه حاج قاسم نشستم و از دست خودش لقمه گرفتم.»
«هادی میگفت: من هر روز از دست حاج قاسم، لقمه متبرک میگیرم. این بهجای خود اما نکته مهم، صمیمیت سردار با نیروهایش بود. سردار حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش میگذاشت.
✍به روایت همرزم شهید
محافظ رشید حاج قاسم سلیمانی
#شهید_هادی_طارمی
#شهید
#سرلشکر
#حاج_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصیت شهـید
از زبان خودش:
جسمم را بہ خاڪ
روحــم را بہ خدا
راهـم را بہ آیندگان می سپارم ...
والسلام
#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهید_عباس_عبدالهی
#سالروز_شهـادت
@yousof_e_moghavemat
#طنز_راهیان_نور 😁😄
یادمہ از اولین دوره هاے راهیان نور ڪہ رفتہ بودم ،وقتے وارد هویزه شدیم قشنگے فضاش ما رو گرفت ...😊
ڪسایے ڪہ رفتن هویزه میدونن چے میگم ...
جلوے درش کفشاشو👟 میگیرن و واڪس میزنن ...
از تونل سر بندها ڪہ عبور میڪنے میرسے بہ یہ حیاط ڪہ دو طرفش شهدا دفنن و چند تا درخت🌴 رو مزار بعضے شهدا سایہ انداختہ و دلچسبے فضا رو دو چندان میڪنہ
یادمہ وارد شدیم و راوے روایت گرے میڪرد . یڪے از بچہ ها ڪہ سابقہ دار بود اصرار ڪرد بچہ ها بریم سر قبر 👈شهید علے حاتمے🌷
پرسیدیم چرا بین اینهمہ شهید به اونجا اصرار دارے ...⁉️
گفت بیاین ڪارتون نباشہ 🤔
رفتیم سر مزار شهید و مشغول فاتحہ و صحبت و دیدیم چند تا خواهرا هم پشتمون سرپا وایسادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت😓میڪشیدن جلو بیان
برام جاے تعجب بود خوب بقیہ شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحہ بخونن ...
ڪہ این رفیقمون گفت آخہ این شهید مسئول ڪمیتہ ازدواجہ 💑
هر ڪے با نیت بیاد سر خاڪش سریع ازدواج میڪنہ (پس بگو چرا خواهرا صف وایساده بودن 😂😂😂)
ما هم از قصد هے ڪشش میدادیم و از روے مزار بلند نمیشدیم 😁...
یهو راوے اومد بلند جلومون با صداے بلند و🗣خنده 😄 گفت :آقایون این شهید شوهر میدهها ... زن نمیده به ڪسے
یهو همه اطرافیان و اون خواهراے پشت سرے خندیدند 😂و ما هم آروم آروم تو افق محو شدیم ..🌅
البتہ راوی بہ شوخے میگفت ؛ خیلے بچه ها با نیت اومدند و ازدواج 🎊هم ڪردند .
#شهید_علی_حاتمی
@yousof_e_moghavemat