🕊 #دوست_دارم_مثل_توباشم 🕊
💠 زود می آمد و دیر میرفت
📌خاطره ای از
#شهید_علی_صیادشیرازی🌷
@yousof_e_moghavemat
۱۲اردیبهشت ماه سالگرد شهادت یکی از کبوتران خونین بال شهر قهرمان پرور کلاراباد میباشد که در تاریخ ۱۲اردیبهشت ماه سال ۶۱در عملیات غرور آفرین بیت المقدس در پادگان حمید به عرش الهی سفر کرد
سردار #شهید_حجت_الله_شعبانی
سی و هشتمین سالروز پرواز این عزیز را به خانواده محترم و معظمش و هم سنگرانش تبریک و تسلیت عرض مینماییم.
فرازی از #وصیت نامه سردار
ماهمواره دست به سینه جباران خواهیم زد تا وعده خداوند تحقق یابد.
#شهید_حجت_الله_شعبانی
@yousof_e_moghavemat
🍃💙🇮🇷ایرانِزیبا🇮🇷💙🍃
💖کارِگل؛زارشودگرتوبهگلزارآئی
نرخیوسفشکندچونتوبهبازارآئی
💖ماهدراَبررودچونتوبرآئیلبِبام
گلکمازخارشودچونتوبهگلزارآئی
#السلام_علیک_یا_ابا_الصالح_المهدی
#عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
💕 #ما_کاره_ای_نیستیم 😃
🌟
🚩
آن روز سرتا پای "حاج احمد" غرق گرد و غبار بود. به علت غبار شدید و آفتاب تند منطقۀ غرب کارون، یک عینک طلقی تیره به چشمش زده بود. سوار بر یک جیپ شهباز آمد تا به مواضع بچه های ما سری بزند از برادرمان «علیرضا ناهیدی» حالی بپرسد.
در همین وقت، دیدیم یک گروه خبری [اعزامی از صدا و سیمای مرکز خراسان] به موضع ما آمده اند. انگار #حاجی را نشان کرده بودند، چون دیدیم یک راست سراغ او رفتند. گفتند از #صدا_و_سیمای_مشهد آمده ایم و می خواهیم با شما مصاحبه کنیم.🎤
✔
#حاج_احمد هرکاری کرد، دید نمی تواند از دست این گروه خبری فرار کند. به ناچار تسلیم شد. برای ما که می دانستیم #حاجی اصلاً به دوربین و مصاحبه های تلویزیونی عادت ندارد، دیدن اینکه چطور این بچه های تلویزیون مشهد توانسته اند او را به دام بیاندازند، خیلی بامزه بود.😅
✔
#حاج_احمد خیلی مختصر دربارۀ وضعیت عملیات جلوی دوربین توضیح داد. گزارشگر تلویزیون هم بی خبر از عوالم #حاجی ، پشت سر هم از او سؤال می کرد. حتی در مورد وضعیت پادگان حمید، که اصلاً در حوزۀ مأموریت قرارگاه قدس بود و ربطی به حوزۀ عمل تیپ ما نداشت.😬
✔
#حاج_احمد بدجوری معذّب شده بود. این «علی ناهیدی» هم که دیگر نگو و نپرس! داشت کیف می کرد که این برادرها چه راحت به #حاجی کمین زده اند. خلاصه #حاج_احمد وقتی که دید آقای خبرنگار دست بردار نیست، طاقتش طاق شد. وسط مصاحبه که بچه ها به تأیید حرف های او یک صدا تکبیر گفتند، از جلوی دوربین رفت کنار و در حالیکه برادر ناهیدی و سایر بچه ها را به خبرنگار نشان می داد، گفت: «بروید با این بسیجی ها صحبت کنید. این ها بودند که #عملیات کردند، ما کاره ای نیستیم.»
بعد هم سریع سوار همان جیپ شهباز بدون کروک شد و رفت دنبال ادامه سرکشی به مواضع گردان ها.🖐
🌸
❤
📷 اطلاعات عکس: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ - در جریان #عملیات_بیت_المقدس - محل استقرار یگان #ذوالفقار 🚩
✔
🌺
📒 برگرفته از کتاب ارزشمند #احمد_متوسلیان_هستم ، صفحات ۲۴۷ و ۲۴۸ 📚
🔻
🔸️
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
@yousof_e_moghavemat
18.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📤 #پست_ویژه 📮
💠 فیلمی کم یاب از مصاحبه گروه خبری اعزامی از صدا و سیمای مرکز خراسان
در جریان #عملیات_الی_بیت_المقدس
با سردار #حاج_احمد_متوسلیان
فرمانده #تیپ_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
زمان: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۱
مکان: محل استقرار یگان ذوالفقار
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
@yousof_e_moghavemat
معلم خوب
از معبر حرفهایش
درهای بهشت را باز میڪند
بہ روی شاگردانی ڪہ
در ملڪوتِ قلب او
آمادهٔ درس گرفتن هـستند
سلام بر معلمانی ڪہ راههای آسمان را
به شاگرانشان نشان دادند
#سلام_بر_شهـدا
#شهید_ابراهیم_همت
@yousof_e_moghavemat
11.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡ کارشناس صهیونیست:
بعد از پرتاب ماهواره توسط ایران یاد #پیشگویی_تورات افتادم...!
"ایران به جایگاه پادشاهی جنوب دست خواهد یافت و جنگ باایران، آخرین جنگ هاست"
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🔴 افطاری مورد علاقهی رهبر انقلاب
🔹رهبر انقلاب نقل میکنند ماه رمضان ۱۳۹۰(قمــری) در زندان از راه رسید. با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شــد؛ چون از کودکی این ماه را دوست میداشتم. هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند. نماز را خواندم. لحظات شادیآور سر سفره افطار در کنار خانواده، با سماوری که در برابر ما میجوشید، در خاطرم گذشت. خوردنیهای سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ بویژه #ماقوت مختص خود را(غذای معروف مشهدیها که ظاهراً مختص خود آنها است) به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست میداشتم. این «ماقوت» از آب و نشاسته و شکر تهیه میشود و به شیوه خاصی آن را میپزند. همسر من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذاها، بخوبی وارد است. ناگهان به خود آمدم و از خداوند مغفرت طلبیدم. شاید این گرسنگی بود که خاطرات یاد شــده را در ذهنم برانگیخت. شاید تنهایی بود. به هر حال باید صبر کرد. نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای به دست آوردم. مدتی بعد شــام آوردند، که به خاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمی کرد. اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم. در سحر هم مابقی آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوعتر شده بود. نخستین روز بر این منوال گذشت. روز دوم، نگهبــان اطلاع داد که چیزی برای شــما فرستاده شــده. آن را گرفتم و باز کردم، دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده اســت. این غذاها برای چند نفر کافی بود. همسرم آن را آماده ساخته بود و توانسته بود به زندان برساند. همچنین در همان روز، از منزل برایم وســایل تهیه و صرف چای آوردند. لذا افطاری خوشــمزه و مطبوعی بود که به قــدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم. این کار هر روز تکرار شد.
📚 کتاب خون دلی که لعل شد
#مقام_معظم_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
مردی که دشمن را به زانو درآورده بود...
👈مجموعه کلیپ #روایت_سلیمانی برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج قاسم سلیمانی
#اللهم_ارزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat