eitaa logo
شهیده زینب کمایی
288 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
23 فایل
۞﷽۞ با‌نام‌تو‌شروع‌کردیم‌وتمام‌خواهیم‌کرد.💕 راه های ارتباطی: @RY_313 @HR_313 (کپی از مطالب کانال با صلوات برای سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) آزاد..🌹) 🦋شروعمون↯13 '2' 1399 پایانمون↻ظهور اقا صاحب زمان💛
مشاهده در ایتا
دانلود
سرگرمم به عفتے که ازحجابم دارم💚 به معرفتے کـہ از خون شهدا❤ نصیبم شد وشاید خدا به حرمت همین چندتارمو کـہ از نامحرم پوشاندم💆. مرا بنگرد ... @z_kamae
آقا جان کجایی که دلم بدجور تو را می‌خواهد... بیا که عمرم دارد تمام می‌شود.. بیا... بیا... بیا آقاجان @z_kamae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمه ، داغ علی ندید😔 علی ، داغ حسن ندید😔 حسن داغ حسین ندید😔 حسین ، داغ رقیه ندید😔 عباس ، داغ علی اصغر ندید😔 چه کشید زینب ........ که داغ تک تکشان را به عینه دید😭 امان از دل زینب کانال شهیده زینب کمایی ❤️ @z_kamae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت: من غم و اندوهم را تنها به خدا می گویم ... -86 ♡♡♡♡♡♡♡♡ ☆☆☆☆☆☆☆ کانال شهیده زینب کمایی ❤️ @z_kamae
✅داستانی کوتاه و قشنگ✅ حتما بخونید👇👇👇👇 مردی داشت در جنگل‌های آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنه‌ایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش می‌آید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم می‌زد داشت به او نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود. سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.تا مقداری صدای نعره‌های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظه‌شماری می‌کند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر می‌کرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا می‌آیند و همزمان دارند طناب را می‌خورند و می‌بلعند. مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان می‌داد تا موش‌ها سقوط کنند اما فایده‌ایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیواره‌ی چاه برخورد می‌کرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیواره‌ی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موش‌ها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید. خواب ناراحت‌کننده‌ای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب می‌کرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است: شیری که دنبالت می‌کرد ملک الموت(عزراییل) بوده... چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است... طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است... و موش سفید و سیاهی که طناب را می‌خوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را می‌گیرند... مرد گفت ای شیخ پس جریان عسل چیست؟ گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کرده‌ای... ☆☆☆☆☆☆☆
🌹شخصی محضرامیرالمومنین امام علی علیه السلام رسید ، عرض کرد من به علت مشغله زیاد نمی توانم همه دعاها را بخوانم ،چه کنم؟ ♦️ امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرمودند : من خلاصه ي همه ادعیه را به تو میگویم ،هر صبح که بخوانی گویی تمامي دعاها را خوانده ای ☀️ الحمدلله عَلی کُلِّ نِعمَه ☀️ و اَسئَلُ لله مِن کُلِّ خَیر ☀️ و اَستَغفِرُ الله مِن کُلِّ ذَنب ☀️ و اَعوذُ بِاللهِ مِن کُلِّ شَرّ 📚بحارالانوار:ج۹۱ ص۲۴۲ @z_kamae
🌙 خدایا .... خودت از قلب آدما خبر داری آره دیگه قربونت بشم ، هر طور صلاح میدونی خلاصه (:🌱🖇 🙃 👌🏻 @z_kama