هدایت شده از شیرین و گَس مثل مادری
7.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ــــــــــــــ
همهٔ سال رو به شوق همین سفر میگذرونم.
به شوق رسیدن به این جاده و گوش دادن به این مداحی.
@zaatar
ــــــــــــــ
همهجا به جستوجوی آرامش برآمدم و آن را نیافتم، مگر نشسته در کنجی، تکوتنها با کتابی کوچک.
📚تولستوی و مبل بنفش
#نینا_سنکویچ
@zaatar
هدایت شده از گاه گدار
اسرائیل آن قدر احمق هست که به ما حمله کند.mp3
زمان:
حجم:
15.3M
از حالا باید برای روزهای بعد از حمله اسرائیل به ایران آماده بود.
حالا مه آب از سر اسرائیل گذشته و انشاءالله در روزگار سقوط است، دور از ذهن نیست که چنگی هم به صورت ایران بیندازد.
شجاعت را باید از حالا تمرین کنیم.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
ـــــــــــــــ
اولینبار بود که بعد از تولدِ بچهها، دوتایی بیرون رفتیم و صبحانه خوردیم. تا بچهها آماده میشدند برای مدرسه، ما هم شال و کلاه کردیم که یعنی کارِ بانکی داریم. دروغ نگفتیم. واقعا کار بانکی داشتیم. فقط کارمان که تمام شد، از اینجا سردرآوردیم. هادی نگران حسین بود و عکسهای توی گوشیام. نگران املتِ سوسیسی که دونفره خورده شد. فکر میکرد اگر بچهها بفهمند، قطعا کلهٔمان را میکَنَند. من اما دنبال ثبت لحظاتم. دنبال زندگی در زمان حال. همین یکی دوساعتی که بعد از هشتسال و نیم، اتفاق افتاد.
@zaatar
ـــــــــــــــ
تمرین دورهٔ روایتم را به هر ضربوزوری که بود، فرستادم. داستانِ هنرجویی که تمرینش را با تأخیر فرستاده، نقد کردم؛ داستانی هم از یکی که نمیدانستم کیست و با واسطه خواندمش. با نازی درباره برادران کارامازوف و نهنگِ خانم امیرزاده حرف زدیم. به آقای محمودی پیام دادم و در ادامه صحبتهای دیروز، دربارهٔ ثبتنام حلقه کتاب صوت دادم. فیلم این هفته را هم دیدم؛ باید بیشتر بهش فکر کنم.
گوشی رو به خاموشیست اما سفیدیِ صفحهٔ ایتا حالم را خوب میکند؛ اینکه پروندهٔ این هفته را کامل بستم و فردا پروندهٔ دیگری را، سفیدِ سفید باز میکنم.
فردا باید بروم سراغ کانالها و گروههایی که هفته پیش، اینموقع، بایگانی کردم تا به همهٔ کارهای عقبماندهام برسم. حالا دلم برای همهشان تنگ شده. برنامهٔ هفتهٔ پیشرو را نوشتهام و وقت دارم برای همهٔ گروههایم.
@zaatar