eitaa logo
کانال زادگاهم تویه دروار
648 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
62 فایل
ارتباط با کانال: @mohammadtavakoliyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌨🌬🌬🌬🌬 سِلام. هَمیتانی روز بخیر. ایسا هُوای دهخدا بادو باددَمو طوفانیه . دوشنِه نالاجی چارپنج سانت وَرف بَزِه . اِز صُباحی بادو  تُورانه ، وَرفا را اِز چِکِلایی سَریجِه بادرون کُنه مییِرهِ بِنُومان  .   "جانِ خدارا صد کَرِت شُکر کُنیم" 🌨🌬🌬🌬🌬 @zadgahamtuyehdarvar
کانال زادگاهم تویه دروار
✨🍃❄️🌺🍃❄️🌺🍃 🍃🌺❄️🍃❄️ ❄️🌺🍃 🌺 ✅ جدا اِز مدرِک تحصیلی ، اگِر که یک پل خوار هاکِردِین که اِز فکرهای منفی
🔰 " روز مهندس و خواجه نصیرالدین طوسی" ♻️نیمه نخست قرن هفتم هجری تلخ ترین و اندوهبار ترین بازه زمانی در تاریخ کهن ایران است. در آغاز آن قرن پادشاهی سبکسر، ابله و خودشیفته بر ایران فرمانروایی می کرد. همزمان در بیابان های سرد و خشک مغولستان چنگیز برخاسته بود تا چنگیزخان شود. او گروهی از مغولان را فرستاد تا با ایران داد و ستد کنند. پادشاه که خود را جانشین خدا بر زمین می دانست، نمایندگان چنگیز را کشت و ایران را به کام مرگ کشاند. با یورش مغولان ، سلطان محمد خوارزمشاه، همو که گفتش را گفت خدا می خواند خوار و زار، ترسیده از رویارویی با مغولان به آبسکون پناه برد و با بدنامی مرد. مغولان از بخارا تا نیشابور و سبزوار و همدان بر جای جای ایران، گرد مرگ و ویرانی و آتش پاشیدند و مرگبارترین و تلخ ترین سال های تاریخ ایران را رقم زدند. ویران کردند و سوزاندند و بر پشته های کشته ها قهقهه مرگ سر دادند. بیش از سی سال پس از چنگیز خان، نواده اش هولاگوخان، یورش سوم به ایران را فرماندهی کرد. او قلعه اسماعیلیان در شهر قاین را گرفت و همه را جز اندکی کشت. ♻️در میان اسیران مرد بزرگی بود. بزرگان او را استاد انسان، همه چیز دان، ارسطوی سوم و ... خوانده اند. او همه اینها بود ولی بسیار برتر و بزرگ تر و خردمند تر از اینها بود. در آن روزها که " باغ های آرزو بی برگ؛ آسمان اشک ها پربار گرمرو آزادگان در بند؛ روسپی نامردمان در کار" آن مرد می دانست که "لیکن چاره را امروز زور پهلوانی نیست رهایی با تن پولاد و نیروی جوانی نیست" پس با دانش و خرد، اندیشه و مدیریت بی مانندش، بزرگ ترین مهندسی اجتماعی را در تاریخ ایران پی ریخت و اجرا کرد. او نوه چنگیز خان مغول، هولاگو خان خونریزِ خونخوارِ مرگ آفرین را، رام و انسان کرد. نیروی مغولان را به جای ویرانگری و کشت و‌کشتار و آتش زدن به کار آبادکردن ایران ویران و پر از کشته و زخم خورده کشاند و به آبادانیش پرداخت. رصد خانه مراغه و جندی شاپور را ساخت و مانده کتاب ها را از گوشه و کنار گرد آورد و بزرگ ترین کتابخانه آن روزگار را بنیاد نهاد. آری او بزرگ ترین مهندس اجتماعی ایران است. 🔰زادروز خواجه نصیرالدین طوسی را به همه مهندسان و آنانکه دل در گرو بیداری ایرانیان و توسعه ایران دارند شادباش می گویم. با بهترین آرزوها ✍ @zadgahamtuyehdarvar
35.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و مستندی زیبا و دیدنی از تنها آسیاب آبی فعال در استان سمنان با حضور پیر آسیاب ولایت و یار دیرین آسیابان استاد زمستان ۱۳۹۷ خداوند به این دو عزیز سلامتی و عمر با عزت عطا فرماید . @zadgahamtuyehdarvar پشتیبان @mohammadtavakoliyan قدر داشته هایمان را بدانیم...
امروز را با کلی انرژی خوب شروع کن🏂 آرزو میکنم امروز یک قدم، بیشتر به خدا نزدیک شوی، خدایی که برای تو کافیست... خدایا ❤️ توکل به خودت🤲 @zadgahamtuyehdarvar 📸
ازیک دیوانه بَپُرسیِن که چِکا اینقدر خُل بَبِی !!؟؟ بَگُت ای بابا مُنه کَم طالع را هَمِه گُتِن چیشی واسِرِی ( برای چه) زَن نَمبُری ، زَن نَمبُری!!! خُلاصه راضی بَبییُم زن بِگیرُم ، تونَگوعیا مُنی مَجلسی دِلِه( جشن عروسی) چِرُم( بابام) بِشنوفتیبِه کِه عروسش( همسَرُم) یک دُتِر ۱۸ ساله داره . آخِه مارُم چندسال بِه کِه بِه رَحمِتِ خدا بَشیبِه ، ایسا مُنِه گِردِن بِشکِست روحُم خَبِر نِداشت که این گَتی دُتِر داره . بی مورُوِتّا هیچ کِس مُنا مُقِر نیامییِن( باخبرنکردن)،خُلاصِه کار از کارخانه بُگذِشتیبِه مِندِری( گمانم) چِرُم هَمونجِه ( عروسی دله) دوتِری یا وینِهو دِندانِش گیر کُنه یک دِل تاصددل عاشِق دوتِری بو، مُخشا زِنِه وَعدِه وَعیدِش دییِه بُرییِش ( ازدواج میکنه) بِه سِلامتی. عَدی مُن یک دُنیا خُوشحالی هاکِردُم چِرُمی خانِیی چراغ روشن بَبی خداراصد کَرِت شُکر هاکردُم ، ایسا مُنی سرگُذِشت شروع بو، زنش بو مُنی خوردِیمار( زن بابا)، چِرُم ببه مُنی زاما ، مُونیجِه بَبییُوم چِرُمی زَنی کَلِه چِر( ناپدری) زَنچِر، بعدشُم حِساب کِتاب هاکنیم زَنُم بَبِه چِرُمی زَنمار، بازُم بَبه اویی پسر زن ،،،، ای بِرار کاش گهواریوم پُشتیم بَهیبا( واژگون شدن) دَنیبیُم( نبودم)این دُنیا را نَدیبام ( نمی دیدم ) کارُم بَبی فِکر هاکردن با این زن بَبُردِنُم ، بِرار مَزگُم( مغزم) تِکان بیامی بَشیم سَرِ مَطلُب بَعدِشُم مُن بَبییُم چِرُمی زَنچِر، زَندوتِرُم کِه مُنی خوردِیمار بو اُمیدواری خدا هاداهِش یک گُلپِسر دُنیا بییِرد اِسمِشا بِگِتِن خُدداد( خُداداد) که بَبِه مُنی بِرار ، ایسا خوب بَبِه ، قدیما گُتِن : دو لَت دِروازِه ، مُنا بِرازِه . خلاصه خدداد مُنو زَنومی نَوه ایج بَبه، عَدی( بعدش) خدداد مُنی بِراریج بو ،مُن خددادی گدبابا ایج بَبییُم ،ایسا شِمی جانیبِه بَگوعُوم زَنوما خدا پِسر هادا، ننه عُوم( نامادری ام) بَبه پِسرُمی جوزاخاهار( خواهر خوانده)، خوردی مارُم یا ننعوم با پسرُم خاهار برار ببیین، عَدی پسرم خددادی کاکا( دایی) بَبی، دیگِه بَدییُوم هیچ جوری نِمتانوم از خوشتِنوم کِنار بیام ، ایسامُونا بَگو تو بجای مُن بیبای سَراِز کجا درمییردی ، حق داشتُم که خُل بَبُم خوشا باحاله دیوانه، او همیشه خِندانه... ✍ زمستان 1402 @zadgahamtuyehdarvar