🩸 #حضرت_رقیه سلامالله علیها
🩸 #حضرت_زینب سلامالله علیها
🥀 نقل است که زنان مدینه هنگام بازگشت اهلبیت علیهمالسلام از شام، برای عزاداری و عرض تسلیت در خانه حضرت زینب کبری سلامالله علیها جمع میشدند و آن حضرت قضایای کربلا و کوفه و شام را بیان میفرمود و آنان اشک میریختند.
🥀 یکی از سختترین مصائب ذکر شده را در کلمات آن حضرت اینگونه بیان کردهاند، که فرمود:
🥀 و أمّا مُصیبَةُ وَفاةِ رُقَیّة فِی خَربَة الشّام،فَقَد إحدُودَبَ لَها ظَهْری و شابَ لَها رأسي
🥀 بدانید که داغ #رقيه سلامالله علیها در خرابه شام، کمرم را شکست و قدّم را خمید و مویم را سفید کرد!
📕 ناسخ التواریخ حضرت زینب کبری علیهاالسلام، صفحه ۵۲۶
🏷 #هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
🆔 @zaeran133
🩸 #حضرت_رقیه سلام الله علیها
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🥀 یزید بن معاویه لعنةالله علیه فرمان داد تا خاندان پیامبر و سلاله نبوت و رسالت و دختران علی و زهرا علیهمالسلام را در خرابهای ساکن نمودند، که از گرما و سرما آنان را حفظ نمیکرد.
🥀 سقفی نداشت تا از حرارت خورشید بر سر آن ها سایه بیندازد. و خورشید در گرمای ظهر به آن ها میتابید تا جایی که صورت و #پوست آنها از شدت حرارت آفتاب پوسته پوسته شده بود.
🥀 اما فاطمهی رُقیّه سلامالله علیها...
🥀 حضرت #ام_کلثوم سلامالله علیها در مصیبت این طفل از بقیه زنان خانواده بیشتر بیتابی مینمود و بیشتر میگریست.
و مدتی که در شام حضور داشتند آرام نمی شد.
🥀 عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلامالله علیها به ایشان فرمودند: ای خواهرم! این بیتابی و گریه به خاطر چیست؟! همانا همه ما با رفتن این طفل مصیبت زده شدهایم و تنها تو مصیبت ندیده ای!
🥀 #حضرت #ام_کلثوم سلامالله علیها عرضه داشت: ای خواهر! روزی هنگام عصر در کنار این طفل در آستانه خرابه ایستاده بودم، هنگامی که کودکان شامی از مکاتب خود به سمت خانه و به سوی خانوادههایشان باز میگشتند.
🥀 بعضی از این کودکان ایستادند و کمی به ما نگاه کردند و سپس رفتند. این طفل به من گفت: ای عمه؛ این بچهها به کجا می روند؟!
به او گفتم: به سمت خانهها و خانوادههایشان میروند.
🥀 گفت: ای عمه! برای ما مگر غیر از این #خرابه منزل و پناهگاهی نیست؟!
🥀 و من ای خواهر؛ هر گاه این سخن را یاد میکنم، اشکهایم جاری میشود و دیگر آرام نمیگیرم...
📕 مقتلالحسین علیهالسلام، بحرالعلوم صفحه ۲۹۶
🏷 #هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
🆔 @zaeran133
🩸 #مقتل | #حضرت_رقیه سلامالله علیها 🩸
🥀 و گفتهاند که دو دختر صغیره، یکی از حضرت #امام_حسن و یکی از حضرت #سیدالشهداء علیهماالسلام از دیدن بدن غرقه به خون آن حضرت از دنیا رفتند، و شرح آن را چنین ذکر میکنند...
🥀 وقتی که خیمهها را #آتش زدند، بیست و سه طفل کوچک از خیمهها بیرون آمدند و از شدت تشنگی و خوف میلرزیدند.
🥀 یکی از بزرگان لشکر به عمرسعد گفت:
ايها الامیر! اگر خیال داری اینها را نزد یزید ببری، یک نفرشان زنده به شام نمیرسد، بگو اینها را آب بدهند که از بیآبی دارند هلاک میشوند...
🥀 عمرسعد گفت: بروید ایشان را آب دهید.
🥀 سقاها مشکها را پر از آب کردند و آوردند پیش عیالات #امام_حسین علیهالسلام.
🥀 اول، جام آبی به #رقیه سلامالله علیها دادند که از همه کوچکتر بود. او آب را گرفت و پیش از نوشیدن، روانه #قتلگاه شد.
🥀 گفتند: کجا میروی؟!
🥀 گفت: پدرم وقتی که میدان رفت، لبهایش تشنه بود، میخواهم این آب را به او بدهم..!
📕 تحفةالحسینیة، فاضل بسطامی
🏷 #هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
🆔 @zaeran133
- حسۍبراۍِگفتنِشعرۍجدیدنیست
یڪمصرعۅخُلـٰاصِہدلمتنگِڪربلاست:)))
🖤
#اربعین_حرم❤️
#امام_حسین_جان
🆔 @zaeran133
#حسین_جانم❤️
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد..
#اربعین_حرم
🆔 @zaeran133
🩸 #حضرت_رقیه سلامالله علیها 🩸
🥀 لشکر کوفه، اسرای آلالله را از جاده سلطانی و شاهراه معمولی عبور نمیدادند، بلکه از بیراهه میرفتند و از یمین و یسار طریق، سیر مینمودند. و در یک روز از چند قریه و بلد عبور میکردند و از ترس، منزل نمیکردند و یا از راه کناره میرفتند و راه را دور میکردند. و با سرعت تمام در این مسیر حرکت میکردند.
🥀 روایت شده است که: حضرت رقیه سلامالله علیها در بین راه از رنج شتر سواری (بدون اقطاب) به تنگ آمده بود، به خواهرش سکینه میگفت:
🥀 «أیا اختَ، قد ذابت من السیر مهجتی»، «خواهرم، جگرم آب شد از بسکه شتر مرا حرکت داده است» از این ساربان بیرحم درخواست کن تا ساعتی شتر را نگه دارد و یا آهسته راه ببرد که ما مردیم. و از ساربان بپرس کی به منزل می رسیم؟!
🥀 در نقلی دیگر آمده است که حضرت سکینه سلامالله علیها به عمۀ خود عرض کردند:
🥀 این ساربان چرا ساعتی شتر را نگاه نمیدارد تا خستگی بگیریم. کلمۀ لا اله الا الله و استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) بگو و این ساربان را بترسان. شاید ما را کمتر اذیت کند.
🥀 به راستی چقدر سخت است بیراهها را طی کردن، آن هم با سرعت تمام و طولانی شدن سفر؛ آن هم برای بانوان حرمی که خدای عفت و عصمتاند و آن هم برای داغدیدگانی که مبتلا به مصیبت ما اعظمها و ما افجعها شدهاند.
🥀 چه گذشت بر حضرت رقیه سلامالله علیها؟! و بدتر از آن همسفر شدن با قاتلین پدر بزرگوارشان حسین علیهالسلام و قاتلین برادرش علیاکبر علیهالسلام و عمویش عباس علیهالسلام و...
🥀 و با آن ضرب تازیانهها و غلاف شمشیرها و آن هم برای دختر سه ساله... واحیرتا از این مصیبت عظیم...
📕 ریاضالقدس، جلد ۲، صفحه ۲۸۷
🏷 #هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
🆔 @zaeran133
#کلام_بزرگان🌱
خدانکندکسیدربارهخودشاشتباه
کند!
خداشاهداستکهآدمشکستمیخورد..
یکوقتخودمراگلسرسبدمیبینم
امامحاسبهالنفسکهکنممیبینمخیلیعیب
دارم!
محاسبهخیلیمهماست،
ببینیمروزچگونهگذشت؟دلشکستیم؟
برخوردهایمانتندبوده؟
اگربدبودهاستغفارواگرخوببوده
شکرکنیمتاخدازیادکند..☘!
🌺آیتاللهفاطمینیا
#هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
🆔 @zaeran133
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
#غزال
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
ای در وطن غریب
عالم ندیده مثلتو در مرد و زن غریب
از بس که با هماند
دیگر نوشتهایم به جای حسن؛ غریب
بعد از نبی ولی
مثل اویس بود که شد در قرن غریب
جان پیمبر است
اما میان امت او دائما غریب...
در اوج غربت است
مُشکی که بوده است میان ختن غریب
بودهست یکتنه
اندازهی تمامی هر پنجتن غریب
در خانه بیکس است
چون بلبلی که مانده میان چمن غریب
پاسخ کنایه شد
هر جا زبان گشود برای سخن غریب
پوشید اگر زره
یعنی که بوده حتی در پیرهن غریب
مظنون خلق شد
مردی که بود با بدی و سوءظن غریب
گفته؛ بگو «حسین»
در پاسخ کسی که بگوید به من غریب
یکروز میشود
بیآشنا، بدون سپر، بیکفن، غریب...
سر رفته روی نی
مانده سهروز در دل صحرا بدن غریب
#
ای دل صبور باش!
روز ظهور دولت یار است عنقریب.
مجتبی خرسندی
✔️کانال اشعار و نوشتههای #مجتبی_خرسندی ؛
@Mojtaba_khorsandi
🩸تیر باران بدن مطهر کریم اهلبیت، حضرت #امام_حسن مجتبی علیهالسلام🩸
🥀 هنگامی كه خواستند بدن مطهر امام حسن عليهالسّلام را دفن كنند، آن #زن سوار قاطرى شد و از بنىاميه و مروانحكم و ساير طرفداران ايشان كمك گرفت و مردم را بر علیه امام حسن علیهالسلام میشوراند و میگفت: به خدا سوگند تا مو در سر من هست، نمیگذارم #حسن علیهالسلام را در کنار قبر پیامبر صلیالله علیه و اله دفن کنید. پس، دستور به تیر باران بدن آن حضرت داد، تا آنکه #هفتاد تیر از بدن و تابوت آن حضرت بیرون کشیدند.
🥀 «و رموا بالنبال جنازته حتی سل منها سبعون نبلا»
🥀 بدن مبارک آن حضرت را تیرباران کردند، تا جایی که هفتاد چوبهٔ تیر بر آن آویخته شد.
📕 مناقب آل أبیطالب علیهم السلام، جلد ۴، صفحه ۴۴
📕 منتهیالآمال، جلد ۱، صفحه ۴۴۰
📕 بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحه ۱۵۷
🏷 #هیئت_زائران_اباالفضل_علیه_السلام
🆔 @zaeran133