eitaa logo
بین الطّلوعین
409 دنبال‌کننده
106 عکس
33 ویدیو
0 فایل
انقلاب اسلامی، بین‌الطّلوعینِ ظهور است. کانال اشعار زهرا سپهکار @sepidar213
مشاهده در ایتا
دانلود
از زبان همسر شهید اندرزگو(بر اساس مستندات کتاب بر مدار ماه و کتاب اندرزگو به روایت اسناد ساواک) شبیه شوق یک اعلامیه تا می رسد دستت و یا دلشوره اش اصلأ که آیا می رسد دستت من و اعلامیه یک عمر پنهان زندگی کردیم و از شهری به شهری دست طوفان زندگی کردیم شبم تاریک و ناهموار اما پا به پای تو سفر ها بر مدار ماه کردم از دعای تو شبیه حال یک اعلامیه وقتی که با اکراه می افتد دست مأموران بی غیرت میان راه مرا بردند تا شاید نشانی از تو اما من زدم یک مهر خیلی محرمانه بر لبم فورأ روایت کرده اند اسناد سردرگم از اعجازت که مستأصل شدند و سر به مهرست آخرین رازت علی الظاهر به صد ها نامه ات محکوم می کردند ولی تحسینشان را هم به روی خود نیاوردند محل اختفایت را فقط من خوب می دانم تو می دانی که جایت را فقط من خوب می دانم محل اختفایت آیه ای در زیر لب هایت محل اختفایت سجده ای در طول شب هایت شبیه آن که اطرافش همه میدان مین بوده در آن دوران رفیقت یا منافق یا امین بوده کسی که دوست تر دارد از ایمان، آب و نانش را به یک شلّاق راحت می فروشد دوستانش را تو بغض آن که هم پیمان او تا جوخه ی اعدام رسیده ست و نگفته از رفیقش هیچ حتی نام هوا باران شد و رگبار زد انگار می بینی ولی تیر خلاصش را نزد هر بار می بینی! شدی فرّاش مدرسه کلا شاپوری و عینک و یا استاد بنّا آمده از یک دهی کوچک اگر آیینه هم نشناختت در هیبت تازه من از عمق نگاهت هر کجا هر شهرت تازه... نگاهی که سقوط شاه در آن منعکس می شد در آن لبخند پر نور جماران منعکس می شد شبیه حال و روز انقلابی کنج زندانش خدا می داند این شب ها چه می بیند خیابانش .... شهید اندرزگو راه است نام یک خیابان نیست شهادت بر زبان ساده ست می گویند آسان نیست برای تشنه رفتن باید عمری کربلایی زیست شهادت در شب قدر و زبان روزه کار کیست چرا بیراهه رفتند آه پس یک عده بی تدبیر نمی دانند چیزی از تقاص و آه دامن گیر؟! امیدی هم اگر داریم جز خون شهیدان نیست کسی پیدا کنید اینجا که مدیون شهیدان نیست .... شبیه خط در حال شنودم رمز آلودم اگر از درد گفتم روزها دلتنگ او بودم شبیه دفتر آغشته در خون لحظه ی آخر پر از ناگفته ام اما ندارم صحبتی دیگر زهرا سپه کار @zahra_sepahkar
محرّم کجایی که هر فتنه ای هست به هُرم عبور تو از دم بسوزد @Zahra_sepahkar
شمر زمانه در دل میدان مشخص است در این نبرد، خوب ببینیم کیستیم @zahra_sepahkar
🔻 رود عظیم اربعین (سه رباعی در حال‌وهوای #اربعین از #زهرا_سپهکار) ▪️ دیدیم جهان بی‌تو به بن بست رسید هر قطره به موج‌ها که پیوست رسید این رود عظیم اربعین تا دریا با پرچم یا حسین در دست رسید *** او سفره نداشت میزبانم باشد می‌خواست شریک داستانم باشد می‌آمد او سایه به سایه با من در طول مسیر سایه‌بانم باشد *** از زائر سینه‌خیز پوشیده کفن تا زائر پیری که رها کرده وطن تا بوسه به پای زائرانش بزنم «ای کاش زمین کربلا بودم من» ☑️ @ShahrestanAdab
چقدر حالت اینجا شبیه کرب و بلاست نگاه میکنم و موکب امام رضاست که دیده صحنه از این راه انقلابی تر اگر غلط نکنم صحن انقلاب اینجاست به چشم های تر زائر تو پنجره ایست که باز و بسته ندارد از آن حرم پیداست چهل گره زده ام پشت پنجره فولاد چهل گره که گمانم همین خودش ویزاست قسم به پنجره فولاد و عزم آهنی ام دلم به هر چه که سختی است بین راه رضاست "کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست" دل است و قافله های پیاده تا مشهد و کوله ای که پر از آه و التماس دعاست دل است وقافله های پیاده تا مشهد و آخر صفر است ابتدای جاده کجاست @zahra_sepahkar
و تا بر کوچه ها ی انقلاب اسم شهیدان هست نمی ماند پس از چل سال در بی راهیِ بن بست خدایا سیل دارد می رسد تا روستای ما مگر با سدّ اشک و آه، راه فتنه بتوان بست چه راحت بر تن دین پوستین وارونه پوشاندند و بدتر اینکه می آیند از تدبیر خود سرمست تحمّل می کنم این روزهای یأس و ذلّت را یقین در روزگارم روزهای بهتری هم هست ... @zahra_sepahkar
رازیست که عاشقانه زیر لب گفت رازی که به شکل آخرین مطلب گفت همرزم تو می گفت دم آخر هم او جای شهادتین یا زینب گفت @zahra_sepahkar
اگر تاریخ غیرت در پی انگشتری می گشت بگو در آتش و خون دیده ام سرخ نگینش را ... @zahra_sepahkar
 و امّا حُزنی فسَرمد...(خطبه ی وداع حضرت علی علیه السلام با حضرت زهرا سلام الله علیها) و امّا حزن من بعد از تو پایانی نخواهد داشت و امّا شام من، ماه درخشانی نخواهد داشت ببین این خسته را زهرا که بی‌لبخند تو حتّی برای بی‌تو ماندن یک نفس، جانی نخواهد داشت و امّا قلب من از داغ می‌سوزد شبیه در و این آتش که من دیدم، گلستانی نخواهد داشت بیا عمّار، قرآن را به سر گیریم پنهانی که تشییع شب قدرم، مسلمانی نخواهد داشت بگو راحت بخواب ای شهر، شب‌های سیاهت را که بعد از او مدینه، بیت‌الاحزانی نخواهد داشت به ناحق بسته‌اید این ریسمان بر دست مظلومی از این پس نیز بسم اللّه، رحمانی نخواهد داشت چه رازی دارد ای مادر، شهیدان تو گمنام‌اند و دوران، مثل این مردان، شهیدانی نخواهد داشت نمی‌دانی چرا مادر، عزیز ما نمی‌آید مگر یوسف در این بازار، خواهانی نخواهد داشت؟ و امّا بعد، خورشیدی می‌آید، خوب می‌دانم که گفته این شب تاریک، پایانی نخواهد داشت؟!  @zahra_sepahkar
هر فتنه ای اگرچه به چهره نقاب داشت امّا همیشه نقشه ی نقش بر آب داشت دریا به موج های پر از خشم زنده است در چنته اش مذاکره تنها حباب داشت ما مشک تشنگی سر دندان گرفته ایم ای مرگ بر امان که فریب سراب داشت از صخره ها گذشت و به دریا رسید، رود هرچند این مسیر سرِ پیچ و تاب داشت حجّت تمام، راه سلیمانی اش بس است هر کس سرِ مجادله با انقلاب داشت @zahra_sepahkar
مجلس خروشنده میشد فریادهایش اگر بود برجامی امضا نمیشد حتّی عصایش اگر بود بیگانه جرأت نمیکرد بر ساحل آسوده باشد در گوش دریای تاریخ موج صدایش اگر بود شاید که یک موریانه میخورد برجام ها را نام خداوند قادر در ابتدایش اگر بود از ترس سر خم نمیکرد پیش رضاخان دوران بر قامت این زمانه شاید عبایش اگر بود نوّاب ها سر رسیدند،در راه حق صف کشیدند آری شهادت می ارزید این خونبهایش اگر بود سروی است در کاشمر سبز، سروی به نام مدرّس بود و قرار است باشد این ماجرایش اگر بود @zahra_sepahkar