از امشب زندگی شهید ابراهیم جمشید بیک رو براتون تو کانال میزارم،خوشحال میشم نظرتون رو راجع به اینکه ایا موافقید با این کار؟و اینکه در مورد خود این متن زندگی نامه هم لطفا نظر بدید.ممنون
#قسمت-یک
به قول حاج قاسم ❤️
اگر امروز کسی را دیدید که بوی شهید از کلام او از رفتار او از اخلاق او استشمام می شود بدانید او شهید خواهد شد تمام شهدای ما این مشخصه را داشتند قبل از اینکه شهید شوند شهید بودند
نمی تواند کسی قبل از اینکه علم بیاموزد عالم شود شرط عالم شدن علم آموزی ست
شرط شهید شدن شهید بودن است
کودکی
روز های اول پائیز سال 1349 بود هوا کم کم خنک و دلپذیر می شد تازه از روستا ی مان به اصفهان مهاجرت کرده بودیم و من بیشتر وقت ها خودم را مشغول کارهای خانه ، بچه ها و مسجد محله بودم
در همین حال و هوا بودم که فهمیدم باردار هستم به مسجد محل رفتم آنجا مداحی و روضه ی حضرت فاطمه(س) و شهادت حضرت محسن(س) را می خوانند همچنین برای یکی از شهدای انقلاب مراسم گرفته بودند
با خودم فکر کردم یعنی می شود روزی فرزندان من هم شهید شوند گفتم ما و کجا و آنها کجا در همان مسجد نیت کردم اگر فرزندم پسر شد نامش را محسن بگذارم
ما با برادر های همسرم خانوادگی زندگی می کردیم وقتی پسرم در خانه به دنیا آمد برادر شوهر بزرگم گفت دوست دارم نام او را ابراهیم بگذارم او خیلی ذوق داشت حتی شناسنامه را هم او گرفت همه خانواده هم با این نام موافق بودند و من دیگر مخالفتی نداشتم نام شناسنامه ای اش ابراهیم بود ولی او را محسن صدا میزدیم
محسن پس از تولد خیلی ضعیف و لاغر بود و من نگران سلامتی فرزندم بودم
برای سلامتی اش یک گوسفند قربانی کردیم
کم کم محسن بزرگ شد به یک سالگی رسید و شروع به راه رفتن کرد آرام آرام کنجکاوی هایش شروع شد علاقه ی زیادی داشت که هر کس هر کاری انجام میدهد او هم یاد بگیرد
وقتی نماز میخواندم میگفت: مامان چرا نماز میخوانی؟ برای منم روسری سر کن تا مثل تو باشم
در کودکی خیلی آرام مودب بود به خصوص با همسالان خودش خیلی خوب رفتار می کرد دعوا و شیطنت های کودکانه داشت ولی کسی را اذیت نمی کرد حتی اگر با کسی به خصوص پسر عموهایش دعوا میکرد کتک نمی زد حتی اهل حرف نامناسب هم نداشت
به همه ی اهل خانه کمک می کرد به خصوص به عمو ها و پسر عموها اگر کاری داشتن کمک شان می کرد هر چیزی داشت با آنها تقسیم می کرد توی کوچه اگر خانم ها خرید کرده بودند کمک میکرد و ساک شان را می آورد
یکی از بازی های مورد علاقه ی ابراهیم معلم بازی بود بچه های عموهایش را جمع می کرد و در گوشه ای می نشاند با کتاب به آن ها درس می داد اگر کسی موقع بازی گوش نمی داد او را از کلاسش بیرون می کرد من می آمدم و واسطه می شدم و میگفتم مادر اینا بچه های عمویت هستند میگفت : نه درس نمی خوانند
بیشتر وقتش را با نقاشی میگذراند با گریه از من دفتر نقاشی میخواست به یک برگه هم راضی نمی شد آخر از مغازه عمویش یک دفتر بزرگ نقاشی و قلم گرفتیم
همیشه گوشه ای می نشست و شروع به کشیدن میکرد گه گاهی برگه پاره میکرد و برای خودش مشغول بود
یک روز همسایه مان آمده بود خانه و در ایوان نشسته بودیم من رفتم و از آشپزخانه چای آوردم موقع خوردن چای به همسایه گفت: طاهره خانوم توی چای فوت نکنید از نظر اسلام درست نیست من مانده بود بچه پنج ساله این حرف را از کجا شنیده بود!
به پدرش میگفت: پیغمبر (ص) گفته اند پای جلوی بزرکتر دراز نکنید
نویسنده : تمنا🌺
کپی حرام 🦋
🆔@zahrast
❤️مهدي جان!
سئوالی ساده دارم از حضورت ...
من آيا زنده ام وقت ظهورت ...
اگر که آمدی من رفته بودم ...
اسير سال و ماه و هفته بودم ...
دعايم کن دوباره جان بگيرم ...
بيايم در رکاب تو بميرم...
#اللهم_عجل_لویک_الفرج
🆔@zahrast
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عنایت حضرت رقیه (س) به دختر بی #حجاب در ایستگاه مترو
🔺به همراه سخنان زیبای شهید حاج منصور خادم صادق اسوه اخلاق و عرفان
#حجاب
#تذکر_لسانی
#شهیدخادم_صادق
🆔@zahrast
☎️ شــــمارههاے زیر جــــهت رســیدگی
به وضع کشــف حجاب و بیحیایی جامعه:
197 مرکز نظارت همگانی بازرسی کل ناجا
39931 مجلس شورای اسلامی
30007788 پیامک به وزیر کشور
🔴 #مطالبه_اثر_دارد 🔴
🆔@zahrast
🔴سرچشمه را اینها گلآلود میکنند
⏪حیا و عفت زنان سرزمینمان را اینها مفتفروشی میکنند. آری بیارزش و مفت عرضهگری میکنند، مربیان بَدرسم و بدقواره و مصنوعیِ زنهای سرزمینمان.
⏪ زنانی که از آزادی هیچ تعبیری جز بیحیایی و بیعفتی و بیقیدی نمیشناسند.
⏪رواست خواب به چشم مسئولین فرهنگ ایران نیاید از فکر و تقلای ترمیم و تصحیح و بازسازی الگوی غلط زن در این سرزمین.
✍نرگس احمدی
🆔@zahrast