🔴 مشهورترین تحریف دفاع مقدس یکی از تحریف های دشمنان و ایادی داخلی شان در مورد #دفاع_مقدس این است که "جمهوری اسلامی بعد از آزادسازی خرمشهر ، پیشنهاد بسیار مناسب پایان جنگ را رد کرده است"!!! و با این تحریف ، ایران و رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) را جنگ طلب و باعث و بانی ادامه جنگ و خسارت های جانی و مالی آن جا می زنند! پس از پیروزی بسیار بزرگ و حیرت انگیز رزمندگان اسلام در عملیات "الی بیت المقدس" و آزادسازی خرمشهر ، صدام که این شکست عظیم را باور نمی کرد و ارتش خود را در ضعف و انفعال می دید در یک اقدام مزوّرانه با حمایت رسانه ای و تبلیغاتی کشورهای غربی ، پیشنهاد آتش بس را مطرح کرد اما حاضر نشد به ابتدایی ترین حق ایران یعنی اعلام عراق به عنوان آغاز کننده جنگ و تعهد به جبران خسارات وارده به ایران تن دهد. مسئولین سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی نیز به خوبی از نیت صدام در اعلام آتش بس که گرفتن فرصت تجدید قوا بود ، آگاهی داشتند و فریب این حرامی و حامیان شیطان صفت بین المللی اش را نخوردند. "خاویر پرز دکوئیار" دبیر کل آن زمان سازمان ملل ، ۲۴ سال بعد یعنی در سال ۱۳۸۵ ، اعتراف کرد که طرح آتش بس یک طرح جدی و حقیقی نبود و هیچ یک از اعضای شورای امنیت در آن برهه زمانی ، با آتش بس موافق نبودند ... #هفته_دفاع_مقدس ✍"قاسم اکبری" 🆔@zahrast

‍ 👵مادر می‌گفت ؛ وارد آشپزخانه که می‌شوید با لبخند و جانانه وارد شوید آنجا برنج هست، گندم و آرد هست، اینها برکت خدا هستند با اخم و ناامیدی وارد آشپزخانه نشوید که خدا خوشش نمی‌آید و برکت از شما خواهد رفت. مادر 👵هر وعده پیمانه برنج را با نام خدا پر می‌کرد با شکر و حمد و سپاس خدا غذا بار می‌گذاشت. 👵می‌گفت چنین کنید تا شیطان سهم خود و دل و امید و ایمان شما را نبرد. 👵مادر می‌گفت ؛ زنی که از آشپزخانه‌اش بوی غذا می‌آید قشنگ‌ دل به زندگی بسته است 👵مادر این حرف‌ها را طوری بیان می‌کرد که آدم دلش می‌خواست ساعت‌ها در آشپزخانه بماند. او می‌گفت یک پیمانه بیشتر بپزیم به امید از راه رسیده‌ای یا مهمانی🌹 درِ خانه‌تون به روی بستگان و عزیزان باز باشد،🌹 💢مبادا از کمک به کمک خواه بمانی 🍎حتی برای انارها و سیب‌های گوشه آشپزخانه‌اش هم نجوا می‌کرد و موقعی که خمیرها را به دیواره تابه تنور می‌چسباند تنور گرم را قسم می‌داد تا نانش شفای هر بیماری و مزه دهان هر گرسنه‌ای شود🍞 👵مادر گاهی از مرغ و خروس‌های حیاطش هم عذرخواهی می‌کرد که به موقع آب و دانه‌شان را نداده است ..!! حتی درختان حیاط و باغ را هم با اسم صدا می‌کرد: انجیرخانم ، سیب خوشگل ، نازبانوهلو.🍎🍑 حتی وقتی از فرط خستگی عرق از پیشانیش می‌ریخت باز هم به آرامی پدر را صدا می‌زد و می‌گفت ؛ آقا، چای تازه دم بیاورم☕️ 👵مادر می‌گفت مریضی و ناراحتی بخشی از نعمت خداست تا خوشیها را از یاد نبریم و به خود غره نشویم💢 کمک‌حال مردم باشیم و درست و پاک زندگی کنیم تا کمتر مریض شویم😷 که خدا رحمش می‌آید❤️ 👵مادر چیزی از روانشناسی نمی‌دانست او فقط یک زن ساده بود که دکترای آرامش داشت با چندین زبان. مهربانی‌اش همه را آرام می‌کرد♥️ شادی دل مادران آسمانی و سلامتی مادران در قید حیات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸 @zahrast

⚘﷽⚘ پنجشنبه است... وباردیگر مزار شهدا دل ها را به سوی خود می کشاند... دل هایی که این مکان راخلوتگاه خویش قرارداده اند و یکدل سیر دلتنگی را بر مزارشان می بارند... #پنجشنبه_های_عاشقی💔 #باز_پنجشنبه_ویاد_شهدا_باصلوات @zahrast

☘یا مهدی ☘ #ویرانه نه آن است که جمشید بنا کرد ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت ویرانه دل💔 ماست که هر جمعه به یادت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت😔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @zahrast

✅مال حرام تا آبروی آدم را نبرد انسان را رها نمی‌کند ✍ آیت الله جوادی آملی:هرگز خیال نکنیم حرفی که زدیم،مال حرامی که گرفتیم و یا آبرویی کسی را بردیم، گذشته،خیر!چیزی نمی‌گذرد!هر کاری که کردیم بالاخره ثمر آن را می بینیم مگر اینکه با توبه آن را ترمیم کنیم.چون نظام عالم طبیعت،جای تغییر و تبدیل است، شما ببینید بد بوترین کود وقتی تحت تدبیر کشاورز قرار بگیرد،می‌شود گل یاس یا می‌شود سیب و گلابی.اینجا جای تبدیل و تغییر است.کار توبه،اِنابه و توجه همین است؛ «إِذَا مَاتَ ابْنُ آدَمَ انْقَطَعَ عَمَلُهُ» اما تا زنده‌ایم جای تغییر و تبدیل است. @zahrast

⏯ 🍃راه نزدیکه از اینجا تا حسین 🍃بشکن دلت باقیش با حسین 🎤 #سید_رضا_نریمانی 🆔@zahrast

#تلنگر 🖐🏿 حواسٺ‌باشہ‌چشماٺ‌مثل‌گوگل‌نیسٺ‌کہ‌‌بعد‌از جسٺ‌وجوودیدن‌بٺونےسریع‌سابقشو‌پاک‌کنے!...🚶‍♂ چشماٺ‌بہ‌این‌راحٺے‌پاک‌نمیشن،پس‌مواظب باش‌چےباهاش‌‌میبینی‌وجسٺوجو‌مےکنے...☝️🏻 #نفس 🆔@zahrast

• اگھ یھ وقتایـے حالت بدھ بھ خاطرات خوبت فکر کن بھ اون روزاۍ خوب کھ میبرنت تو رویـا :) @zahrast

"شیخ رجبعلی خیاط" تعریف میکند: اندیشه #مکـروهـی در ذهنم گذشت. بلافاصله استغفار کردم و به راهم ادامه دادم. قدری جلوتر شترهایی قطار وار از کنارم می‌گذشتند.🐫 ناگاه یکی از شترها لگدی انداخت که اگر خود را کنار نمی‌کشیدم، خطرناک بود. به مسجد رفتم و فکر می‌کردم همه چیز حساب دارد. این لگد شتر چه بود...!؟؟؟ در عالم معنا گفتند: شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن #فکـــری بود که کردی! گفتم: اما من که خطایی انجام ندادم... 👈گفتند: لگد شتر هم که به تو #نخورد...! 🆔@zahrast