eitaa logo
على اكبر ذاكرى
16 دنبال‌کننده
173 عکس
70 ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
همراه با ماه خدا (شماره 12) با سلام و درود بر کسانی که مانند علی (ع) اهل تلاشند. 👈کارهای اقتصادی امیر المؤمنین(ع) در مدینه (2) وضعیت اقتصادی مسلمانان مهاجر در مدینه چندان مناسب نبود به ویژه اصحاب صفه. علی (ع) نیز از این قاعده مستثنی نبود مخالفت قریش و جنگ های آنان با مسلمین و جلوگیری از بردن اموال توسط مهاجران از مکه به مدینه این وضعیت را تشدید می کرد. در مدینه هم بخشی از نبض اقتصادی شهر در اختیار یهود بود آنان نیز طبق پیمان مدینه عمل نمی کردند و بر مشکلات مسلمانان می افزودند. در توطئه بنی قریظه سرانی از یهود خیبر نقش داشتند. با فتح خیبر وضعیت مسلمانان بهتر شد و زمینه مخالفت یهود با مسلمانان از بین رفت و با فتح مکه در سال هشتم هجری مخالفان مسلمانان از بین رفته و زمینه رشد اقتصادی در کنار گسترش فراهم شد. بعد از رحلت رسول خدا (ص) فدک تصرف شد و امیر المؤمنین(ع) بعدها از سهم ذوی القربی محروم شدند.  👈امیر المؤمنین کارهای اقتصادی متعددی داشته آن حضرت می فرمود: مَنْ‏ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ؛ هر کس آب و خاکی داشته باشد سپس فقیر شود خدا او را از (رحمت) خود دور کند.(قرب الاسناد، ص 115. وسائل الشيعة، ج‏17، ص 41). اکنون گزارشی از تلاش‌های حضرت در مدینه ارائه می‌دهیم. در نامه‌ای که قبلا نقل کردیم حضرت در باره اسامة بن زید نوشت به وی از مال من در مدینه کمک کنند.  وقتی که زائر حج از مدینه به طرف مسجد شجره برای احرام می رود در تابلوهایی که نصب شده تابلو «الی آبیار علی» است. یعنی آنچه حضرت آباد کرده بود و چشمه هایی که جاری کرده بود اکنون نیز وجود دارد. و در سال 1372 من با یکی از دوستان به دیدن آن رفتیم و سال های بعد به بهانه این که ماری دیده شده درب آبیار را بستند و ورود به آن را ممنوع کردند. نام چهار چشمه را به عنوان صدقات امام علی(ع) در مدینه نامبرده اند.    صدقات مدينه 1و 2. چاه قيس و شجره: از امام صادق‏(ع) در منابع گونا گون نقل شده است كه رسول خدا (ص) چهار قطعه زمين به على‏(ع)داد: فقيرَين و چاه قيس و شجره. (معجم‏البلدان، ج5، ص450. فتوح البلدان، ص 23). فقير را به چاه‏هايى كه به هم ارتباط دارند و چاه كم آب و دهانه قنات معنا كرده‏اند. (لسان‏العرب، ج10، ص302 - 301) ابن شبه در هنگام بر شمردن صدقات على‏(ع)در مدينه از فقيرين كه در عاليه است سخن گفته (تاريخ المدينةالمنوّره، ج1، ص223). این زمین ها را علی (ع) آباد کرده است و بعد وقف کرده است(كافى، ج7، ص49).  3. چاه ملك: در منطقه قنات مدينه(تاريخ المدينةالمنوّره، ج1، ص223).  4. اديبه: در إضَمْ. إضَمْ؛ مهم‏ترين وادى  مدينه و درياست. اضم خشكرود، وادى‏اى است كه مدينه در آن واقع است. اين وادى را نزديك مدينه، قنات گويند.(همان. كافى، ج7، ص49). اینها بخشی از فعالیت های اقتصادی و مالی حضرت در مدینه بود.
همراه با ماه خدا (شماره 13) با سلام و درود بر کسانی که مانند امام علی(ع) در کشاوری نمونه هستند. کارهای اقتصادی امیرالمؤمنین(ع) در ینبع در دوران خلفا(3) 25 سال دوران بعد از رحلت رسول خدا(ص)، امیر المؤمنین (ع) که از امور سیاسی بدور بود و فقط در هنگام نیاز به مشورت در امور فقهی ، سیاسی و قضائی داشت با بخشی از فعالیت های حضرت آشنا می شویم. ولی بیشترین فعالیت حضرت کار و کشاورزی بود و طبق نقلی از امام صادق(ع) این کار جنبه سیاسی هم داشته است. اینک به بخشی از کار و تلاش‌های امام آشنا می‌شویم. این فعالیت ها عمدتا در منطقه ینبع بوده است. که نزدیک دریا سرخ است.  ينبع بر ساحل درياست بر سمت راست (شمال) كوه رَضْوى. براى كسى كه از مدينه به سوى دريا مى‏رود، يك روز از راه رضوى و هفت منزل از مدينه فاصله دارد. در آن‏جا نخل، آب و زراعت هست و نيز موقوفات على‏عليه السلام كه فرزندان وى توليت  آن را بر عهده دارند. در آن‏جا 170 چشمه هست و ساكنان آن از انصار، جُهَيْنه و ليث بوده‏اند (معجم‏البلدان، ج5، ص450).  پيامبرصلى الله عليه وآله، قطعه زمينى(كافى، ج7، ص54؛ دعائم‏الاسلام، ج2، ص341) در ذى العشيره ينبع به على‏عليه السلام داد. عمر نيز پس از خلافتش قطعه زمينى به على‏عليه السلام واگذار كرد. خود حضرت نيز قطعه زمينى خريد و چشمه‏اى در آن جارى كرد(تاريخ المدينة المنوره، ج1، ص 221). درباره قطعه زمينى كه حضرت خريد، نوشته‏اند: رسول خدا(ص) هنگامى كه ينبع را گرفت، بخشى از آن را به كُشْد بن مالك داد.وی درخواست کرد آن را به فرزند برادرم بده! حضرت به وى داد. عبدالرحمان بن سعد انصارى آن زمين را به 30 هزار درهم از وى خريد. چون کار در آنجا مشکل بود على‏عليه السلام به همین مبلغ آن را از وی خرید. اوّلين جايى كه حضرت در ینبع روى آن كار كرد «بُغَيْبَغَه» بود.( همان، ج1، ص219). هنگامى كه على بن ابى طالب‏(ع) وارد منطقه ينبع شد و به كوه‏هاى آن نگاه كرد، فرمود:  لقَدْ وُضِعْتِ عَلى نَقِيٍّ مِنَ الْماءِ عَظيمٌ؛ به تحقيق بر آب گواراى زيادى قرار گرفته‏اى.  (همان، ص 221). على‏(ع) همراه كارگرانش در منطقه بغيبغه كار مى‏كردند كه ناگاه انفجارى در آب رخ نمود و آب؛ مانند گردن شتر بيرون زد؛ (لذا به آن ينبع گفتند). به على‏(ع)خبر دادند.امام فرمود:  يَسَّرَ الْوارِثَ، ثُمَّ تَصَدّقَ بها عَلىَ الْفُقَراءِ وَ الْمَساكينَ و وو... لِيَصْرِفَ اللّه بِها وَجْهي عَنِ النَّارِ، وَ يَصْرِفَ النَّارَ عَنْ وَجْهي؛(همان، ص 220)  وارث را رو براه ساخت. سپس آن را براى فقرا، مساكين ،در راه خدا و در راه ماندگان نزديك و دور در صلح و جنگ صدقه قرار داد. براى روزى كه صورت‏هايى سفيد و صورت‏هايى سياه مى‏شود تا خداوند به واسطه آن صورتم را از آتش حفظ كند و آتش را از صورتم باز دارد.  على‏عليه السلام خود روى زمين‏ها كار مى‏كرد. امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: اميرالمؤمنين بيل مى‏زد و زمين‏ها را آباد مى‏كرد.(بحارالأنوار، ج41، ص37و رک: سیمای کارگزاران، ج 3، ص 432). امیرالمؤمنین(ع) زمین‌های زیادی را در ینبع آباد و چشمه‌هایی را جاری کرد.
همراه با ماه خدا (شماره 14) با سلام و درود بر کسانی که مانند امام علی (ع) اهل کار و تاش هستند. کارهای اقتصادی امیر المؤمنین(ع) در ینبع (4) در باره تلاش و كار على عليه السلام در منطقه ينبع، گزارش‌های مختلفی نقل شده است. 1. فضالة بن ابى فضاله انصارى نقل مى‏كند كه همراه پدرم به عيادت على‏عليه السلام در ينبع رفتيم. پدرم به عنوان اعتراض به على‏(ع)گفت: چه چيز تو را در اين‏جا نگه داشته؟ اگر مرگت فرا رسد، اعراب باديه‏نشينِ جُهَينه به كار تجهيز[و تكفين] تو مى‏پردازند. همراه ما به مدينه بيا كه اگر أجلَت برسد يارانت امور تو را به دست گرفته و بر تو نماز بخوانند.ابوفضاله از كسانى بود كه در جنگ بدر شرکت داشت. على‏عليه السلام فرمود: من به جهت اين مريضى نمى‏ميرم، پيامبر(ص) به من گفته است كه نمى‏ميرم تا به خون آميخته شوم، آن‏گاه محاسن من از خون سرم رنگين گردد. ابوفضاله از كسانى بود كه در صفّين همراه با على(‏ع)بوده و شهيد گرديد. (احمد حنبل، فضائل الصحابه، ج2، ص 694. مسند أحمد، ج 2، ص 183. چ الرساله). 2. امام على‏(ع) زمين‏ها را آماده و صد چشمه در ینبع جارى كرد(بحارالأنوار، ج 41، ص32). 3. مردى  ديد نزد على عليه السلام‏يك وَسق (يك‏بار شتر) هسته خرما است. گفت. اينها چيست اى ابوالحسن؟ فرمود: صد هزار درخت خرما، إن‏شاءاللّه. آنها را كاشت و همه آنها بدون استثناء سبز شدند و جزو اوقاف على‏(ع) گرديد.(همان) 4. میزان درآمد حضرت: علی(ع) مى‏فرمايد: روزى مرا مى‏ديدى كه همراه رسول خدا(ص) بوده، از گرسنگى، سنگ به شكم مى‏بستم و امروز زكات اموالم به 4 هزار دینار می رسد(ابن اثیر، أسد الغابة ، چ العلمية، ج 4، ص 97) یعنی به چهل هزار درهم مى‏رسید و برابر نقل احمد حنبل امام فرمود: وإنّ صَدَقةَ مالي لَتَبْلُغُ أرْبَعينَ الفَ دينارٍ؛ زكات مالم به 40 هزار دينار مى‏رسد (مسند أحمد، ج2، ص 464. ابن عساکر، تاريخ دمشق، ج42، ص 375. خصائص الأئمة عليهم السلام (خصائص أمير المؤمنين عليه السلام) ، ص79. بحار الأنوار ، ج‏41 ، ص26و ص 43. هیثمی، مجمع الزوائد، ج 9، ص 123). سبط ابن جوزی بعد از نقل این خبرگوید: این دلالت می کند که آن مال زیادی است (مرآة الزمان، ج6، ص 482). امیر المؤمنین (ع) این اموال را در راه خدا داد. و از بیت المال فقط سهمی مانند دیگران دریافت می کرد. سهمی که از بیت المال بصره به حضرت رسید به مبلغ هفتصد درهم به کسی داد که گفت من سهمی دریافت نکردم. (مروج‏الذهب، ج‏2، ص 372). در این تقسیم یاران حضرت دوازده هزار نفر بودند که بیت المال بصره را بین آنها تقسیم کرد (مفید، الجمل، ص401). اموال بیت المال بصره آن قدر زیاد بود که طلحه و زبیر شبانه بر خلاف قرارداد با عثمان بن حنیف آن را تصرف کردن و محافظان بیت المال را کشتند (مروج‏الذهب، ج‏2، ص 358). وقتی افرادی مانند عقیل و غلام حضرت درخواست کمک مالی کردند. حضرت فرمود: وقتی عطای خود را گرفتم به شما کمک می نمایم که قبلا اشاره شد امیر المؤمنین(ع) در شغل های مختلف از شجاعت و زهد و تصوف مورد توجه بوده ولی کار و تلاش که مدت زیادی مشغول کشاورزی بوده مغفول واقع شده است. (ادامه دارد).
همراه با ماه خدا (شماره 15) با سلام و درود بر پیروان اهل بیت و امام مجتبی(ع)  تولد امام مجتبی(ع) سبط اکبر پیامبر را تبریک عرض می کنم شیخ طوسی در معرفی امام حسن(ع) گوید: حسن ‌‌بن ‌علی ‌‌بن ‌ابی‌طالب‌‌، امام زکی سید جوانان بهشت، در مدینه در ماه رمضان سال دوم هجری متولد شد و با سَمّ در مدینه در آخر صفر سال 49 به شهادت رسید. سن ایشان در آن زمان 47 سال بود. مادرش سرور زنان دو عالم، فاطمه دختر رسول خدا (ص) بود. حضرت در بقیع در شهر پیامبر دفن گردید(تهذیب‌الأحکام، ج6، ص39).  روایت‌شده که در سال سوم هجری متولد شده است. امام صادق (ع) می فرماید: حسن‌‌بن‌علی(ع) در سن 47 سالگی در سال 50 درگذشت. وی پس از پیامبر 40 سال زندگی کرد(الكافی، ج‏1، ص461).  دوران زندگانی امام مجتبی (ع) را می‌توان به پنج دوره تقسیم کرد.  1. هفت سال با پیامبر(ص)،  2. بیت و پنج سال در زمان خلفا،  3. حدود پنج سال دوران خلافت امیر المؤمنین(ع)،  4. هفت ماه دوران خلافت حضرت از رمضان سال 40 تا جمادی الأولی سال41هجری(ابن‌عبد البر ، الإستيعاب، ج‏1، ص387).   5. نه سال و به نقلی ده سال آخر عمر حضرت در زمان خلافت معاویه.  دوران امامت حضرت ده سال بود. امام علی را بعد از جنگ بدر در ذی‌حجه سال دوم هجری با فاطمه ازدواج کرد(ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص18. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج11، ص598) و تولد وی در نیمه رمضان سال سوم هجری بود(مفید، الإرشاد، ج2، ص5). وقتی امام حسن(ع) متولدشد پیامبر در همان روز در گوشش اذان نماز خواند(ابن‌سعد، طبقات الکبیر، ج6، ص353). انتخاب نام حسن و حسین(ع) توسط پیامبر انتخاب نام خوب یکی از وظائف پدر و مادر است(من لایحضره الفقیه، ج4، ص372). امام علی(ع) و فاطمه(س) این مهم را به پیامبر واگذار کردند. حضرت رسول(ص) نام پسران زهرا را انتخاب کرد. امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که پیامبر(ص) فرمود: فرزند صالح گل خوشبویی از جانب خداوند است که در بین بندگانش تقسیم می‌نماید و به درستی که دو گل خوشبوی من از دنیا، حسن و حسین(علیهما السلام) هستند(الکافی، ج‌5، ص321 :وَ رَيْحَانَتَيَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ). آن دو را به نام دو سبط (نوۀ دختری) از بنی‌اسرائیل(ابن‌سعد، الطبقات الکبیر، ج6، ص356- 357). شبّر و شبیر، نامید(الكافی، ج‏6، ص32). نام‌گذاری و عقیقه در روز هفتم تولد بود(همان). امام باقر(ع) در روایتی اهمیت صلح حضرت را چنین بیان می‌فرماید:  «وَ اللَّهِ لَلَّذِي صَنَعَهُ‏ الْحَسَنُ‏‌‌بن‌عَلِيٍّ ‏كَانَ خَيْراً لِهَذِهِ الْأُمَّةِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ»: به خدا سوگند آنچه حسن‌‌بن‌علی انجام داد برای این امت بهتر بود از آن چیزی است که خورشید بر آن تابیده است.(الكافی، ج‏8، ص330). امام حسن(ع) در سال 50 هجری در توسط جعده دختر اشعث‌‌بن‌قیس کندی، مسموم شد(الکافی، ج‏1، ص461) و بعد از چهل روز درگذشت (مفید، الإرشاد، ج‏2، ص15) و در بقیع دفن شد.
همراه با ماه خدا (شماره 16) با سلام و درود بر کسانی که مانند امام علی (ع) اموال خود را در راه خیر مصرف می کنند. کارهای اقتصادی امیر المؤمنین(ع) و مصارف خیراموال  کسب شد (5) یکی از ویژگی های امیر المؤمنین و اهل بیت بخشش و سخاوت بود. ایشان در حین نماز به فقیر کمک کرد و آیه ولایت نازل شد ( مائده: 55). و آیه ایثار در سوره دهر در باره این خانواده نازل شده است. اینها در زمان فقر حضرت بود که آنچه داشت در هنگام نیاز به دیگران کمک می کرد. اما در آمد زیادی که حضرت با آباد کردن زمین و جاری کردن چشمه به دست آورده بود در راه خدا مصرف کرد و به دیگران کمک کرد. 1. امیر المؤمنین این اموال را در راه خدا مصرف کرد. و چیزی از آن ذخیره نکرد. (أسد الغابه ، ج4، ص97). بلاذری نقل می کند با این که حضرت چهل هزار دینار سالانه در آمد داشت همه را صدقه قرار داد و شمشیر خود را در معرض فروش قرار داد و فرمود: اگر غذای شب  را داشتم آن را نمی فروختم(أنساب‏الأشراف، ج‏2، ص 117. مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج‏2 ، ص72: أَنَّهُ كَانَتْ غَلَّةُ عَلِيٍّ(ع) أَرْبَعِينَ‏ أَلْفَ‏ دِينَارٍ فَجَعَلَهَا صَدَقَةً وَ أَنَّهُ بَاعَ سَيْفَهُ وَ قَالَ: لَوْ كَانَ عِنْدِي عَشَاءٌ مَا بِعْتُهُ. 2. بخش عمده را وقف کرد. الف: وقف اولاد(الکافی، ج7، ص49)و به فکر آینده فرزندانش بود. در جریان خواستگاری معاویه برای فرزندش یزید از دختر عبد الله بن جعفر امام حسین (ع) بغبغات را مهر وی قرار داد و اجازه نداد با فرزند معاویه ازدواج کند(یاقوت، معجم‏البلدان، ج‏1،ص469). ب: وقف اقوام خانه‌ای را در بنی‌زریق وقف خاله‌های خود و فرزندانشان کرد و بعد از آنها برای نیازمندان باشد(نوری، مستدرك الوسائل، ج‏14، ص 54. دعائم الإسلام ؛ ج‏2 ؛ ص343: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ هَذَا مَا تَصَدَّقَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ حَيٌّ سَوِيٌّ تَصَدَّقَ بِدَارِهِ الَّتِي فِي بَنِي زُرَيْقٍ صَدَقَةً ... خَالاتِهِ‏ مَا عِشْنَ وَ أَعْقَابَهُنَّ مَا عَاشَ أَعْقَابَهُنَّ فَإِذَا انْقَرَضُوا فَهِيَ لِذَوِي الْحَاجَةِ مِنَ الْمُسْلِمِينَ شَهِدَ اللَّهُ).  ج: وقف حجاج (بحارالأنوار، ج 41، ص32). وقف نامه حضرت در کتاب کافی آمده (ج7، ص 49). البته بعدها در باره سرپرستی این اوقاف که به عهده امام حسن (ع) و بعد امام حسین(ع) بود. بعد از امام سوم بین نوادگان امیر المؤمنین(ع) اختلاف‌هایی رخ نمود. حضرت فاطمه (س) هم اموالی داشت و آن را وقف کرد(مستدرك الوسائل، ج‏14، ص 54). این را عمری می گویند یعنی تا زمانی که خاله های حضرت و فرزندانشان باشند در اختیار آنها باشد و بعد از انقراض آنها برای نیازمندان باشد.  3. حضرت از درآمدی که کسب کرد هزار برده خرید و آزاد کرد (الکافی، ج5، ص 74. بحارالأنوار، ج 41، ص32) در وقف نامه حضرت نیز حکم آزادی بردگانی که روی زمین کار می کردند صادر کرد البته تعدادی را بعد از چند سال که دیگر درخت ها بزرگ شده باشند(الکافی، ج7، ص 49). حقیر نام بیش از 60 تن از این بردگان را که جزو ناقلان فضائل و سیره حضرت بودند به دست آورده‌ام . نگاه ما نسبت به حضرت بیشتر به بعد جهاد و مناقب حضرت است و از کار و تلاش ایشان کمتر مطلبی به یاد داریم و این موضوع کمتر ذکر می شود.
همراه با ماه خدا (شماره 17) با سلام و درود بر مجاهدانی که از نبرد با دشمن نهراسیده و با ایمان قوی بر آنها پیروز شدند. جنگ بدر اولین رویارویی مسلمانان کفار قریش  جنگ بدر اولین درگیری مسلمانان با کفار قریش بود. کاروان تجاری کفار قریش به سرپرستی ابوسفیان از نزدیک مدینه می‌گذشت که پیامبر به مسلمانان دستور تصرف کاروان را داد به امید این که به دست آنها بیفتد. ابو سفیان پیامی به مکه ارسال کرد که کاروان را حمایت کنند و توانست کاروان را به سلامت به مکه برساند.( سيرة ابن هشام، تحقیق السقا، ج 1، ص 607). مکیان از تمام افرادی که در کاروان کالا داشتند خواستتند برای نبرد با مسلمانان آماده شوند. حضور عباس، عقیل و طالب در این نبرد هم به این جهت بود و جنبه اجبار داشت. حتی ابولهب، العاص برادر ابوجهل را به جای خود فرستاد و امیة بن خلف که حاضر نشد به جنگ برود. مجمره ای در برابر او قرار داده و گفتند تو از جمله زنان هستی (ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج1، ص 301). این نبرد در 17 رمضان سال دوم هجری در کنار چاه های بدر رخ داد.  عدد مسلمانان 313 تن بود. کلمه جیش طبق حروف ابجد مساوی با سیصد و سیزده به تعداد اصحاب جنگ بدر است گر چه به معنای لشکر و سپاه تصور می شود. عدد کفر نزدیک هزار تن بود. پرسشی که مطرح هست  این که چرا پیامبر به تعقیب کاروان تجاری قریش پرداخته و در واقع به نبال جنگ بوده و تلاش نموده است کاروان تجاری را تصرف کند. در پاسخ می‌توان گفت کفار قریش اموال مسلمانان مهاجر را تصرف می‌کردند و اجازه نمی‌دادند مسلمانان با اموال خود مهاجرت نمایند و در آن تصرف نمایند. جمعی از مسلمانان تصمیم به هجرت به مدینه داشتند ولی ابو سفیان مانع این مهاجرت آنان‌ می‌‌شد. در مرحله دوم اینان تصمیم به مهاجرت به مدینه گرفتند و زمانی که با تعقیب ابوسفیان و مشرکان رو به رو شدند خود را به کوه‌ها رسانده سپس به مدینه هجرت کردند (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج‏14،  ص  157). کفار قریش اجازه نمی‌دادند که مسلمانان اموال و دارائی‌های خود را با خود ببرند.‌ می‌‌گفتند این اموال را در اینجا به دست آوردید و نباید به جای دیگری ببرید (سبحانی، فروغ ابدیت، ص 474).  و حتی به جهت این محدودیت جمعی از مسلمانان برای این که در دام کفار قریش گرفتار نشوند مجبور بودند زن و فرزندان خود را رها کرده و به تنهائی مهاجرت کنند تا در صورت حمله کفار قریش بتوانند خود را نجات دهند. نمونه آن جریان حاطب بن ابی بلتعه است که می‌گوید برای نجات خانواده‌ام نامه به مکه نوشته‌ام و از اسلام بر نگشته‌ام(مفید، الارشاد، ج1، ص 56-58). پیامبر نیروهای اطلاعاتی متعددی برای کسب آگاهی پیامبر فرستاد و در نبرد تن به تن امام علی(ع) ولید بن عتبه و حمزه عتبة بن ربیعه را کشتند ولی عبیده به کمک علی(ع) شیبه را کشت. ولی خود مجروح و بعد شهید شد. (طبرسی، اعلام الوری، ص191)  امام علی (ع) در نامه 10و 28 نهج البلاغه این مطلب را به معاویه یاد آوری می‌کند. در نبرد بدر سران کفار قریش کشته شدند و مسلمانان پیروز گردیدند(بحار الأنوار، ج‏45، ص 167). و باعث عزت اسلام شد. امیر المؤمنین(ع) نقش مهمی در این نبرد داشت.  در این نبرد جمعی اسیر شدند و عباس و عقیل جزو اسرا بودند که بعد فدیه دادند و طالب فرزند ابوطالب برادر علی که اشعاری سروده بود که به گونه ای تمایلش را به پیامبر ابراز کرد. مفقود الاثر شد. برخی اسرا با دادن فدیه آزاد شدند و گروهی هم شرط آزادی آنان آموزش ده تن از مسلمانان بود. (ذاکری، سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص 87-95). حضور در جنگ بدر یکی از افتخارات مسلمانان گردید. و در شرح حال صحابه به آن اشاره می‌شود.
همراه با ماه خدا (شماره ١٨) با سلام و درود بر انسان هاي حقيقت جو آیا حسنين در فتوحات ایران شرکت داشتند ؟؟ یکی از مطالبی که در دوران خلفا مطرح می شود این است که حسنین یعنی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) طبق نقل طبری در فتوحات زمان عثمان در فتح طبرستان به فرماندهی سعيد بن عاص شرکت داشتند. نکته دیگری که در این جریان مطرح است امان دادن سعید به مردم آنجا است و بعد قتل عام آنها. در واقع حسنین (عليهما السلام) به گونه ای در این قتل عام شرکت داشته اند. این خبر را تاریخ طبری با سند نقل کرده است. و دیگران هم از طبری نقل کرده اند. در پاسخ به این شبهه چند مطلب لازم است مورد توجه قرار گیرد تا روشن شود این خبری نادرست است. ۱. سند نقل طبری ضعیف است زیرا علی بن مجاهد (طبري، ج۴، ص۲۶۹ ) که در سند آمده کذاب و غیر قابل اعتماد است. و بلاذری در  فتوح البلدان ص ۳۲۶ بدون سند خبر را آورده و تعبیر به يقال دارد که نشان می دهد خود اعتماد به خبر نداشته است. ۲. امير المؤمنين علی (ع) از جان حسنین حفاظت می کرد و حتی در جنگ صفین دستور داد جلو آنها را بگیرند که بی مهابا به دشمن حمله نکنند که مبادا آسیب ببینند. (نهج البلاغه خطبه ۲۰۷ ص ٣٢٣ و کشف الغمه(ج٢،،ص ۲۵) املکوا عنی هذا الغلام [الغلامين]) و به نقلی دیگر فرمود: (املكوا عني هذين الفتين اخاف ان ينقطع بهما نسل رسول الله (ابن ابي الحديد شرح نهج البلاغه، ج١، ص ٢٤٤). بنا بر این چگونه اجازه می دهد به جنگی بروند که هیچ تضمینی برای حفظ جان آنها نیست. ۳. در پاسخ به پرسش مرد یهودی که در کتاب خصال (ص ٣٨٠) آمده یکی از دلائل پذیرش آتش بس را حفاظت از جان حسنین اعلام کرده است. تا نسل پیامبر قطع نشود. ۴. اساسا نصب سعيد بن عاص به امارت کوفه بعد از عزل وليد بن عقبه در سال ۳۰هجری بوده که با پی گیری امام علی(ع) حد شرعی بر او جاري شد. امام حسن ع در این جریان گفت کسی که او را نصب کرده باید حد بزند و در واقع او مسئول است حالا چگونه حاضر می شوند همراه جانشین وی به جنگ برود.(ابن شبه، تاريخ المدینه، ج۳، ص ٩٧٣). ۵. سعید بن عاص وقتی حاکم کوفه بود هدیه ای برای حضرت علی(ع) فرستاد. فرستنده وي حارث بن حبيش گفت سعيد گفته: بعد از عثمان برای شما بیشترین مبلغ را ارسال کرده ام . حضرت فرمود: بني اميه تراث محمد را مي گيرند. به خدا سوگند اگر به حکومت‌ برسم دست بنی امیه را قطع می کنم(والله لان بقيت لانفضنهم نفض اللحام الوذام التربة( نهج البلاغه خطبه ٧٧ و ذیل شرح آن ابن ابی الحدید، ج۶، ص ۱۷۴) . حالا چطور فرزندان خود را با کسی فرستاده که از نظر حضرت باید عزل شود. بنا بر این جاعلان برای مشروعیت دادن به عملکرد بنی امیه این جریان را ساخته اند.
همراه با ماه خدا(شماره 19) با سلام و درود بر بزرگترین عدالت خواه السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَفْوَةَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ... عزل کارگزاران عثمان توسط امام علی (ع) دوران زندگانی حضرت علی(ع) را می‌توان به چهار فصل تقسیم کرد. 1. از تولد تا ده سالگی. 2. دوران بعثت پیامبر: این دوره 23سال است. دوران مکه و دوران مدینه. او اولین مسلمان بود و اولین کسی که با پیامبر نماز خواند(الكافی؛ ج‏8، ص339. نهج البلاغه؛ ص300). 3. دوران خلفا: پس از پیامبر تا اواخر سال 35 هجری. این دوره 25 ساله نیز دارای حوادث متعددی بود . 4. دوران خلافت: از 18 ذی حجه سال 35 تا 21 رمضان سال 40 که آمیخته با حوادث زیادی بود. قیام علیه عملکرد عثمان بر اساس سه محور بود که نارضایتی مردم را باعث گردید. 1. انتخاب کارگزاران ناشایست. 2. تقسیم غیر عادلانه بیت المال 3. مخالفت با هر گونه آزادی اجتماعی و سیاسی. نارضایتی مردم از عملکرد کارگزاران عثمان باعث اعتراض در مناطق مختلف شد. و مردم امام علی (ع) را انتخاب کردند و ایشان به اصلاح این موارد پرداخت. این دوره کمتر از پنج سال بود . حضرت بخشی از سنت نبوی را احیا کرد. امام بیشتر کارگزاران عثمان را عزل کرد. پرسشی مطرح این است که آیا کارگزاری را از زمان عثمان ابقا کرده است. قبل از پاسخ، به دو شیوه عزل کارگزاران عثمان می‌پردازیم. 1. اعزام کارگزار به منزله عزل کارگزار قبلی بود. مانند اعزام قیس به مصر و عثمان بن حنیف به بصره. 2. نامه ای به کارگزار قبلی نوشته و از وی خواسته می‌شد از مردم منطقه خود بیعت گرفته و بعد به مرکز خلافت بیاید. و در موار دیگر از وی استفاده می‌شد. این روش را در باره جریر بن عبد الله کارگزار همَدان و اشعث بن قیس کارگزار آذربایجان به کار گرفت. بعد جریر را به عنوان سفیر خود به شام اعزام کرد. طبق آنچه نقل شده حضرت چند نفر از کارگزارن عثمان را ابقا کرد. 1. ابوموسی اشعری را به پیشنهاد مالک اشتر بر کوفه ابقا کرد. خبری که در تاریخ طبری آمده که حضرت عمارة بن شهاب را به کوفه اعزام کرده بعد او را بر گرداندند. از نظر تاریخ درست نیست زیرا اولا راوی آن سیف بن عمر کذاب و جاعل است و ثانیا طلیحة بن خویلد(م 21ق) که ادعای کرده مانع ورود کارگزار عثمان شده ده سال قبل کشته شده و ثالثا مالک اشتر حتما در همان ابتدا خواهان ابقای ابوموسی بوده است. 2. حذیفة بن یمان کارگزار مدائن که چهل روز بعد ازخلافت حضرت درگذشت. 3. کارگزار جنَد در یمن به نام حبیب بن منتجب که ناشناخته است. حضرت بقیه کارگزاران عثمان را عزل کرد. (ر.ک: سیره امیرالمؤمنین(ع) در ابقا و عزل کارگزاران عثمان بویژه معاویه، پژوهش های نهج البلاغه، شماره 70، ص 143). البته نسبت به معاویه از هر دو شیوه عزل استفاده کرد. اول نامه‌ای به وی نوشت که از مردم بیعت بگیرد و با گروهی از مردم و اصحابش به مرکز خلافت بیایید(همان، نهج البلاغه،ص 464، نامه 75: فَبَايِعْ‏ مَنْ‏ قِبَلَكَ‏ وَ أَقْبِلْ إِلَيَّ فِي وَفْدٍ مِنْ أَصْحَابِكَ وَ السَّلَام‏). متأسفانه در باره عزل معاویه این نامه مورد تحلیل و بررسی قرار نمی‌گیرد و فقط بر قاطعیت حضرت تکیه می‌شود و شیوه مصلحت آمیز عزل وی مورد توجه قرار نگرفته است. وقتی نامه نگاری نتیجه نداد. سهل بن حنیف را به عنوان کارگزار فرستاد که اجازه ورود به شام به وی ندادند. در مرحله سوم امام برای جلوگیری از جنگ جریر بن عبد الله را به شام برای مذاکره اعزام کرد. معاویه بعد از مدتی معطلی به وی اعلام جنگ کرد(سیمای کارگزاران، ج1، ص 80 و 609). معاویه جنگ صفین را به راه انداخت که نتیجه ناموفق آن بر اثر عدم بصیرت یاران حضرت منجر به جنگ نهروان شد و یکی از همان خوارج نهروانی حضرت را در 19 رمضان ضربت زده و به شهادت رساند.
همراه با ماه خدا(شماره 20) با سلام و درود بر کسانی که مسئولیت را برای خدمت می‌خواهند نه برای درآمد  نصب کارگزاران جدید توسط امام علی (ع) در شماره قبل از عزل کارگزاران عثمان و ابقای چند نفر سخن گفتیم اکنون به شیوه انتصاب کارگزاران و نظارت بر عملکرد آنان توسط امیر المؤمنین(ع) می‌پردازیم. انتصابات حضرت به چند دسته تقسیم می‌شود .  1. کسانی که حضرت به امارت منطقه‌ای گماشته و توسط حضرت انتخاب شده است. ولی گزارشی از شیوه این انتصاب در دسترس نیست. به این صورت که فردی را به عنوان حاکم منطقه‌ای اعزام می‌کردند. مانند اعزام عثمان بن حنیف به بصره ، یا انتصاب سعد بن مسعود بر مدائن یا افرادی در مناطق دیگر. 2. در مواردی انتصاب افراد همراه با دو نامه بود در یک نامه حکم وی بود و وظائفی که بر عهده دارد. و نامه دوم به مردم آن منطقه به معرفی والی جدید پرداخته و وظائف وی را مشخص می‌کند. معمولا در این نامه در مواردی بیان می‌شد که اگر از وظائف خود تخلف کند او را عزل خواهم کرد. این شیوه در باره حذیفة بن یمان انجام شد(بحار، ج28، ص88. سیما کارگزاران، ج1، ص 300-411) و نسبت به قیس بن سعد کارگزار مصر هم به گونه‌ای این شیوه انجام گرفت(سیمای کارگزاران، ج2) و حتی وقتی در بصره بودند و شخصا عبد الله بن عباس را به امارت بصره گمارد بیان فرمود: اگر تخلف کند او را عزل می‌کنم (مفید، الجمل، ص 420). با این که ابن عباس از نزدیکان و خواص امام بود. مشابه این، در نگارش دو نامه راجع به انتصاب مالک اشتر بر مصر مطرح است که بعد سخن خواهیم گفت. 3. در مواردی که یکی از کارگزاران فردی را برای انتصاب بر منطقه‌ای پیشنهاد می‌کرد حضرت باز مانند دیگران با او برخورد می‌کرد و بر عملکرد او نظارت داشت. نمونه روشن آن زیاد بن عبید است که به پیشنهاد ابن عباس بر فارس گمارد شد به همین جهت در نهج البلاغه(نامه 20 و 44) از تعبیر جانشین عبد الله بن عباس بر فارس و کرمان یاد می‌کند.  4. در ابقای کارگزاران یا کسانی که از قبل بر منطقه‌ای امارت داشتند این نظارت را اعمال می‌کردند. اشعث بن قیس که از طرف عثمان کارگزار آذربایجان بود. حضرت نامه‌ای به وی نوشته و او را نصیحت می‌کند . نامه 5 نهج البلاغه به اشعث نوشت و حکومت را امانت دانست نه طعمه و زمینه در آمد: وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَة. از مجموع گزارش‌‌ها چنین استفاده می‌شود که حضرت به انتصاب اکتفا نمی کرد بلکه بر عملکرد کارگزاران نظارت کامل داشت. و سه مرحله داشت. 1. انتصاب افراد. شیوه انتصابات حضرت را بیان کردیم. 2. نظارت بر عملکرد افراد امیر المؤمنین (ع) بر عملکرد افراد نظارت کامل داشت. این نظارت به چند صورت بود.  الف: نظارت از طریق نیروهای اطلاعاتی مطمئن که در نامه به مالک اشتر بیان می‌کند. مانند آنچه از تخلف عبد الله بن عباس به حضرت از سوی ابو الاسود رسید(تاریخ الیعقوبی، ج2، ص 205). ب: نظارت از طریق گزارش های مردمی. نمونه آن جریان سوده همدانیه است. خانمی که از کارگزار منطقه خود شکایت داشت و حضرت طبق گزارش وی آن کارگزار را عزل کرد. بدیهی است که این گزارش‌‌ها اطمینان آور بوده است.  3. بازخواست و فراخوانی کارگزار متهم وقتی گزارش تخلف کارگزاری به حضرت می‌رسید از دو شیوه استفاده می‌کردند.  الف: اگر تخلف جزئی بود طی نامه به او تذکر می‌دادند. و از او می‌خواستند که شیوه خود را اصلاح کنند . مانند نامه به عثمان بن حنیف که در یک دعوتی شرکت کرده بود(نهج البلاغه، نامه 45).  ب: او را به مرکز خلافت فرا می‌خواند و در باره علملکرد وی بازجوئی می‌شد . نمونه آن فراخوانی منذر بن جارود عبدی است که متهم به برداشت از بیت المال شده بود(نهج البلاغه، نامه71 ). 
همراه با ماه خدا(شماره 21) با سلام و تسلیت به مناسبت شهادت مولی الموحدین امیر المؤمنین علی(ع) اولین مرد مسلمان آخرین شب و آخرین وصایای امیرالمؤمنین(ع) امیرالمؤمنین تنها امشب؛ شب قدر مهمان حسن و حسین بود. امشب آخرين شب حضور امام علی(ع) در این دنیا است. طبیبی که برای ایشان آوردند به نام اثیر بن عمرو بیان کرد شمشیر زهرآلود به مغز سر ایشان رسیده و زیاد زنده نخواهد بود و بعد از آن قلم و دواتی خواست و وصیت خود را نوشت(ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج6، ص 129) . در این کتاب وصیت مفصل حضرت آمده که خلاصه‌ای از آن در نهج‌البلاغه ذکر شده است. وصایای امام علی (ع) را چهار قسم است: ۱. وصیت حضرت راجع به اموال خود. حضرت این وصیت را قبلا انجام داده بود که در گذشته راجع به اوقاف ایشان سخن گفتیم (نهج البلاغه، نامه ۲4). ۲. وصیت راجع به قاتل خود که او را آزار ندهند و ضربه‌ای برابر يك ضربت بزنند و او را مثله نکنند(نامه 47).  پرسشی مطرح است که آیا خوارج که دشمن امام علی(ع) بودند الان هم هستند. واقعیت این است که در برخی کشورها هنوز خوارج هستند که حضرت بعد از جنگ نهروان فرمود: آنان در صلب مردان و رحم زنان هستند(نهج البلاغه، خطبه 12 و حکمت 60). كشور عمان اکثریت مردمش جزو پیروان خوارج اباضیه هستند ولی خود را خوارج معتدل می‌دانند. کشور دیگری که دارای گروهی از خوارج هستند کشور الجزایر است. طبق خاطره‌ای که آقای تیجانی نویسنده ثم اهتدیت از دوست عراقی خود در کتاب خاطراتش نقل می‌کند، بن بلا که اولین رئیس جمهور الجزایر بعد از انقلاب آن کشور بود و بعد توسط بومیدین بر کنار شد، اصالتا جزو خوارج بوده، بن بلا در سفرش به عراق از جای قبر ابن ملجم می‌پرسد. به او می‌گویند دو باره تکرار نکند که عراقی‌ها تو را زنده نمی‌گذارند. 3. راجع به وضعیت خود فرمود: إنّي مفارقكم في ليلتي هذه؛ امشب من شما را ترک می‌کنم و امام حسن (ع) را وصی خود قرار داد و از امام حسین (ع) خواست با ایشان همکاری کند( الدر النظیم، ص420 ). راجع دفن خود وصیت کرد . 4. وصیت ایشان به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که در نهج البلاغه( نامه 47 ) بخشی از آن آمده است. فرازهایی از آن را نقل می‌کنیم. زیرا به فرموده حضرت به گونه‌ای ما هم مخاطب آن هستیم. می‌فرماید: أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ؛ شما دو نفر و تمام فرزندان و خاندانم را و تمام کسانی که نامه من به او می‌رسد وصیت می‌کنم به تقوای الهی و نظم در کارهایتان.  توصیه‌های حضرت در باره یتیمان همسایه و ارتباط با یکدیگر است. ودر باره جهاد و حج نیز توصیه می‌فرماید. از جمله می‌فرماید:  وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ. خدا را خدا را در باره قرآن، در عمل به آن دیگران بر شما سبقت نگیرند. توصیه به عمل به قرآن می‌فرماید.   وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ؛ و خدا را خدا را راجع به نماز زیرا آن ستون دین شما است. لَا تَتْرُكُوا  الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ [أَشْرَارُكُمْ‏] شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ؛  امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید زیرا افراد بدعمل شما بر شما مسلط می‌شوند آن گاه دعا می‌کنید و مورد اجابت قرار نمی‌گیرد. این مضمون در روایات متعددی بیان شده که بی‌تفاوتی باعث تسلط انسان‌های شر بر جامعه می‌شود. 
همراه با ماه خدا(شماره ۲۲) با سلام و تسلیت به مناسبت شهادت امیر المؤمنین(ع) و درود بر سردار فداکارش مالک اشتر انتصاب مالک اشتر به استانداری مصر ✳️مالک اشتر نخعی سردار سپاه امیر المؤمنین(ع) و یکی از شخصیت‌های برجسته و آگاه و توانا در سپاه حضرت بود. هر ماموریتی که به وی واگذار می‌شد از عهده آن بر می‌آمد در تجلیل از وی سخن حضرت کافی است که بعد از شهادت مالک فرمود: لقد كان لِي، كَما كُنتُ‏ لرسول‏ الله؛ او برای من مانند من نسبت به رسول خدا بود.(خلاصه علامه حلی، ص169. شرح ابن ابی الحدید، ج2، ص214و ج15، ص98). اين تعبير بزرگی است. آخرین ماموریت وی استانداری مصر بود. حضرت مالک را از نصیبین فراخواند و به مصر فرستاد. مأموریتی که به سرانجام نرسید و منجر به شهادت وی با عسل مسموم با توطئه معاویه شد         (مروج‏الذهب، ج‏2، ص410). اما آنچه باعث حفظ نام مالک شده عهدنامه مفصلی است که امیر المومنین برای وی نوشت و به عنوان یک منشور حکومتی امروز هم قابل ارائه و قابلیت اجرا دارد و در رعایت حقوق مردم برجسته است. ✅پرسشی که مطرح است این که چرا برای مالک چنین نامه مفصلی نگاشت و آیا برای دیگر کارگزاران هم چنین دستور العملی صادر کرده است؟  همان گونه که قبلا بیان شد برای کارگزاران اعزامی حضرت دو نامه می‌نوشت یک نامه به مردم آن منطقه و معرفی کارگزار جدید و بیان وظائف وی و یک نامه‌ به عنوان حکم و وظائف والی. برای مالک هم این دو نامه را نوشته بود یکی به مردم مصر (الغارات، ص 170) و عهد نامه مالک از نوع دوم است یعنی حکم مالک اشتر برای امارت مصر و آنچه باید انجام دهد. ⬅️اما چرا چنین نامه مفصلی نوشت؟  علت آن بود که کارگزار قبلی مصر برایش پرسش هایی مطرح شده بود و طی نامه ای که حضرت نوشت از ایشان خواست وی را راهنمائی کند. امام‌ هم به پرسش های وی پاسخ داد و نامه ای مفصل برای محمد نوشت که تفصیل آن در امالی مفید و تحف العقول آمده و حقیر با تجمیع نقل های مختلف آن را با عنوان «تقوا و سیاست» که سال 1380 منتشر شده است.  🟢یکی از پرسش های مهم محمد بن ابی بکر این بود که : و عَنْ زَنَادِقَةٍ فِيهِمْ مَنْ يَعْبُدُ الشَّمْسَ‏ وَ الْقَمَرَ وَ فِيهِمْ مَنْ يَعْبُدُ غَيْرَ ذَلِكَ ؛ در منطقه مصر افرادی خورشید پرست و ماه پرست هستند با آنها چه کنم. یعنی آیا باید با آنها جنگید تا مسلمان بشوند و جزیه بدهند یا حکم دیگری دارند. پاسخ حضرت این بود . اگر مرتد نشدند یعنی بعد از اسلام، به این آئین‌ها بر نگشته آزادند هر چه می‌خواهند بپرستند.( الغارات، ص146 ، ابن ابی شیبه، المصنف، ج5، ص564 وج6، ص439: وَ أَمَرَهُ فِي الزَّنَادِقَةِ أَنْ يَقْتُلَ مَنْ كَانَ يَدَّعِي الْإِسْلَامَ وَ يَتْرُكَ سَائِرَهُمْ يَعْبُدُونَ‏ مَا شَاءُوا) . ☑️اکنون كه حضرت مالك اشتر را به مصر اعزام مي كند بخش عمده پرسش های محمد بن ابی بکر را در آن گنجانده و مطالب فراوانی برای راهنمایی وی می‌نویسد. و راجع به غیر أهل کتاب چنین می‌نویسد: فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ‏ لَكَ‏ فِي‏ الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ؛ مردم دو صنف هستند یا برادر دینی تو هستند یا مانند تو در خلقت. (ر.ک: سیره امیرالمؤمنین (ع) در باره اقلیت‌ها، پژوهش‌های نهج البلاغه، شماره61، ص125).  دقيقا اين عبارت پاسخ پرسش محمد است راجع به خورشید پرست ها است. در این نامه در باره کارگزاران مختلف؛ مسئولان شهرها، قضات، ارتشیان، نیروهای مالیاتی(خراج)، دستوراتی دارد و شرایط آنان را بیان می‌کند و شیوه برخورد با مردم و حل مشکلات آنان و توجه به کارهای اصلی و مسایل مختلف جامعه .(التماس دعا ).
همراه با ماه خدا(شماره ۲۳) با سلام و درود بر شب زنده داران شب قدر و مدافعان مظلوم فلسطین روز قدس را با حضور در راهپیمائی گرامی بداریم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- سُبْحانَ‏ الَّذِي‏ أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ- لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا. ✅پیامبر بی تفاوت در برابر کمک خواهی مسلمان را غیر مسلمان نامید..(الكافی، ج‏2 ، ص164: مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ‏ فَلَمْ‏ يُجِبْهُ‏ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ). امام علی(ع) در وصیت خود فرمود: وَ كُونَا لِلظَّالِمِ‏ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا؛ مخالف ظالم و یاور مظلوم باشید. ✅قدس قبله اول مسلمانان است که در سوره اسرا به عنوان مسجد الاقصی از آن یاد شده که محل گذر معراج رسول خدا (ص) بوده. در زمان فتح بیت المقدس ساکنان آن خواستند که خلیفه مسلمین شخصا آن را تحویل بگیرد. عمر در این باره مشورت کرد . حضرت علی رفتن خلیفه را مناسب دانست. عمر به سمت بیت المقدس رفت و علی بن ابی را جانشین خود در مدینه قرار داد. شاید بتوان گفت که این تنها سمت رسمی اداری امام علی ع در دوران خلفا بوده است(واقدی(م 207)، فتوح الشام، ج1، ص227 ، دار الکتب العلمیه، ابن اعثم، الفتوح، ج1 ، ص225 . ابن حجه، ثمرات الاوراق، ج2، ص19).  ✅از آن زمان تا کنون سرزمین فلسطین در اختیار مسلمانان بوده البته در مقاطعی مسیحی ها بر آن تسلط می یافتند. و جنگ های صلیبی در همین ارتباط بوده است . اما یهود حاکمیتی بر آن نداشتند. ⬅️هفتاد و شش سال قبل در 1947 انگلیس فلسطین را به دو بخش تقسیم کرد و نصف آن به یهود که اکثر مهاجر بودند داد. اسرائیلی ها هر سال با قتل عام فلسطینیان و آواره کرن آنها بر قلمرو خود افزودند.  ✅سازمان ملل در 29 نوامبر 1947 برابر با 7 آذر 1326 اسرائیل غاصب را به رسمیت شناخت. آیت الله کاشانی که چند روزی از تبعید از لبنان برگشته بود جلسه بزرگی در دفاع از فلسطین برگزار کرد و فدائیان اسلام برای دفاع از فلسطین اعلام آمادگی کردند و اطلاعیه آیت الله العظمی بروجردی در دفاع از مردم فلسظین در جلسه مسجد سلطانی خوانده شد. بعد کاشانی را به قلعۀ فلک الافلاک تبعید کردند(ذاکری، طلوع خورشید، ص 118). ✅امام خمینی رضوان الله تعالی علیه از قدیم جزو مدافعان مردم فلسطین بود. و زمانی که روز قدس را اعلام کرد آن را روز اسلام و روز احیای اسلام معرفی کرد (صحیفه امام، ج9، ص277). زیرا حضور یهودیان صهیون در این منطقه تنها برای ایجاد کشوری یهودی نیست. مأموریت مهم آنها در جلوگیری از پیشرفت مسلمانان است. به همین جهت است که تمام کشورهای اروپائی در دفاع از اسرائیل غاصب متحد هستند.  ⬅️در واقع غرب برای تسلط بر جهان اسلام کشور اسرائیل غاصب را در اینجا ایجاد کرد و یکی از مأموریت‌ها آن جلوگیری از رشد و ترقی مسلمانان و ایجاد اختلاف بین آنان است. آنان برای آینده کشور اسرائیل از نیل تا فرات را ترسیم کرده اند.  ⬅️وقتی آمریکا به عراق حمله کرد گزارش شد که 600 تن از دانشمندان عراقی ترور شدند. ترور دانشمندان هسته‌ای ایران دقیقا برای جلوگیری از پیشرفت علمی کشور بوده وهست.  ⬅️در 30 مرداد 1348 که مسجد الاقصی به آتش کشیده شد و خسارت وارد کردند کنفرانس اسلامی تشکیل شد (طلوع خورشید، ص362) که بعد به سازمان همکاری‌ها اسلامی تبدیل گردید ولی هیچ قدم مثبتی برای مردم فلسطین بر نمی‌دارد. 🟢 این حزب الله لبنان پیروان امام علی (ع) بودند که در جنگ 33 روزه، 1385 اسرائیل غاصب را وادار به تسلیم کردند در حالی که در جنگ‌های اعراب و اسرائیل همیشه اسرائیل پیروز بود. ✅بنا بر این مبارزه با اسرائیل برای حفظ منافع راهبردی کشور است. فقط دفاع از مسلمانان مظلوم نیست بلکه دفاع از پیشرفت کشور و جهان اسلام است. لذا باید در راهپیمائی روز قدس حضوری فعال داشت.(التماس دعا).