#امیرالمؤمنین
#کتاب
📗 بد علی را نگویید
📖 شرارههای کینه از سینهاش میجوشید و چونان گدازهای از زبانش فوران میکرد. بیدرنگ از علی بد میگفت که عمر به حرف آمد. اول نگاهی به او انداخت و بعد رو به جماعت حاضر گفت «هرگز بد علی را نگویید و از او به بدی یاد نکنید؛ چیزهایی از رسول خدا درباره علی شنیدهام که آرزو داشتم هر آنچه آفتاب بر آن تابیده را میدادم تا یکی از آن ویژگیها در خاندان خطاب باشد».
با این حرف عمر مجلس ساکت شد. خودش هم لحظهای سکوت کرد، آهی کشید و گفت «روزی پیامبر دست روی شانه علی گذاشت و گفت او اولین شما و پیشتاز همه در اسلام و ایمان است. گاهی هم رو میکرد به علی و میگفت تو برای من همان هارون هستی برای موسی».
📌 (علی قهرمانی، مسیح اسلام، داستانهایی از فضائل امام علی(ع) در منابع اهل سنت؛ به نقل از تاریخ مدینه دمشق، ص ۵۸ و ۱۶۷)
دوستان عزیز و گرامی
🕧روز شنبه ۲۰ مرداد
🕧ساعت ۷ صبح
با خودروی شخصی
عازم مرز مهران هستم
👈ظرفیت خالی ۳ نفر👉
دوستانی که در این تاریخ عازم هستند
رو میتونم تا مرز ببرم
در صورت تمایل تماس بگیرید
۰۹۱۳۲۲۷۵۹۲۲
به دلیل سفر زیارتی اربعین، فعالیتهای کانال از فردا تا به مدت ده روز با کاهش و تعطیلی مواجه خواهد شد.
امیدوارم در مسیر مداحی موفق باشید.
ارادتمند، مهدی احتشامی
May 11
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از غیبتی کوتاه
با تقدیم اشعار دهه آخر ماه صفر در خدمت ذاکرین اهلبیت هستیم.
چند نکته:
۱.بزرگوارانی که لطف میکنند و مثل همیشه اشعار و سبکهای خود را برای ما ارسال میکنند، با نام خودشان در کانال منتشر خواهد شد.
۲.حتی اگر صاحب و شعر و سبک هم نیستید، مطالب و محتوایی که لازم میدانید را برای بنده ارسال بفرمایید تا برای استفاده عموم ذاکرین اهلبیت در کانال منتشر گردد.
۳. بزرگوارانی که که توانایی فعالیت و ارسال مطلب (آموزش مداحی+ اشعار و سبکهای مداحی+مطالب مرتبط) در این زمینه را دارند اعلام بفرمایید تا بعنوان ادمین کانال انتخاب گردند.
۴.پس همه در این مسیر به هم کمک کنیم.
متشکرم
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
May 11
#کاروان_اسرا
#دیر_راهب
#مثنوی
🔹سرّ مگو🔹
کاروان آهنگ رفتن ساز کرد
سیر معراجی دگر آغاز کرد
کرد از کوفه به شام غم خروج
بود تا شامش چهل منزل عروج..
هر زنی با یک جهان اندوه و درد
بود پیغامآور هفتاد مرد
اشک سرخ و جامه چون رخ نیلگون
چشم هر یک را هزاران چشمه خون
هر اسیری بود پیغامآوری
بر لبش فریاد خونینحنجری..
گشت در هر شهر سرها زیب نی
نیزهها در پیش و محملها ز پی..
::
کهنه دیری بود و آنجا راهبی
شعلههای طور دل را طالبی
دیر نه، نه، یک جهان دریای نور
او چو موسی بر فراز کوه طور
ترک دنیا گفتهای در کنج دیر
همچو عیسی آسمان را کرده سیر
لحظه لحظه سالها در انتظار
تا شود دیرش زیارتگاه یار
بیخبر خود رازها در پرده داشت
در تمام عمر یک گمکرده داشت..
دید در پایین دیر خود شبی
هر طرف تابیده ماه و کوکبی..
آمده از طور موسای دگر
در غل و زنجیر عیسای دگر
سر به روی نیزه میگوید سخن
یا سر یحیاست پیش روی من؟..
کرد نصرانی نزول از بام دیر
گرد سرها روح او سرگرم سیر
دیده بر شمع ولایت دوخته
چون پر پروانه جانش سوخته
راهب پیر و سر خونین شاه
رازها گفتند با هم با نگاه
شد فراق عاشق و معشوق طی
این به پای نیزه او بالای نی
ناگهان زد بانگ بر فوج سپاه
کای جنایتپیشگان روسیاه
کیست این سر؟ کاین چنین خوانَد فصیح
وای من، داود باشد یا مسیح؟..
پاسخش گفتند مقصود تو چیست؟
این سر خونین سر یک خارجیست
کرده سرپیچی ز فرمان امیر
خود شهید و عترتش گشته اسیر..
ریخت نصرانی به دامن خون دل
گشت سر تا پا وجودش مشتعل
برکشید از سینه چون دریا خروش
گفت ای دونفطرتان دینفروش
ثروت من هست چندین بَدره زر
در جوانی ارث بردم از پدر
در بهای این همه سیم و زرم
امشب این سر را امانت میبرم
میکنم تا صبح با او گفتگو
کز دهانش بشنوم سرّی مگو
شمر را چون دیده بر زر اوفتاد
عشق سیمش باز در سر اوفتاد
داد سر را و ز راهب زر گرفت
راهب آن سر را چو جان در بر گرفت
برد سوی دیر سر را با شتاب
کرد ناگه هاتفی او را خطاب
راهب از اسرار آگه نیستی
هیچ دانی میزبان کیستی؟
میهمانت میزبان عالم است
هرچه گیری احترامش را کم است
این که لبهایش به هم خشکیده است
بحر رحمت از دمش جوشیده است
این که زخمش را شمردن مشکل است
زخم هفتاد و دو داغش بر دل است
گوش شو کآوای جانان بشنوی
از دهانش صوت قرآن بشنوی
گرد ره با اشک از این سر بشوی
با گلاب و مُشک خاکستر بشوی
برد راهب عاقبت سر را به دیر
تا خدا در دیر خود میکرد سیر
شد چراغ دیر آن سر تا سحر
دیگر اینجا دیر راهب بود و سر..
گفت ای سر، تو محمّد نیستی؟
گر محمّد نیستی پس کیستی؟
ناگهان سر غنچۀ لب باز کرد
با نصاری درددل ابراز کرد
گفت: کای داده ز کف صبر و شکیب
من غریبم من غریبم من غریب
گفت: میدانم غریب و بیکسی
گشته ثابت غربتت بر من بسی
تو غریبی که به همراه سرت
همره آید دستبسته خواهرت
باز اعجازی کن ای شیرینسخن
لب گشا و نام خود را گو به من
آن امیرالمؤمنین را نور عین
گفت: راهب من حسینم من حسین
من که با تو همسخن گشته سرم
نجل زهرا زادۀ پیغمبرم
دیده این سر از عدو آزارها
خوانده قرآن بر سر بازارها
اشک راهب گشت جاری از بصر
گفت: ای ریحانۀ خیرالبشر
از تو خواهم ای عزیز مرتضی
شافع راهب شوی روز جزا
گفت: آیین نصاری واگذار
مذهب اسلام را کن اختیار
راهب از جام ولایت کام یافت
تا تشرف در خط اسلام یافت
یوسف زهرا بدو داد این برات
گفت ای راهب شدی اهل نجات..
📝 #غلامرضا_سازگار
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#شعر_عاشورایی
#دیر_راهب
#غزل
🔹برای چه؟🔹
بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟
افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟
راهب به خیل می زدگان گفت «گِرد نی
امشب شده ستاره فراوان برای چه؟»...
بر غربتت گریست کواکب که ماهِ دین
امشب شده به صومعه مهمان برای چه؟...
پرسیده زآن لبان ترکخورده از عطش
نام تو چیست؟ کشتۀ عطشان برای چه؟
گفتی که زادۀ نبیام، گفت «پس تو را
کشتند مردمان مسلمان برای چه؟»
آه ای لبت عزیزترین غنچۀ خدا
از تو دریغ آمده باران برای چه؟...
صورت خضاب کردهای از خونِ خود، چرا؟
موی تو خاکی است و پریشان برای چه؟...
این شمعها برای چه هی شعله میکشند؟
قندیلهای صومعه، لرزان برای چه؟
تمثال مریم از چه به محراب، خون گریست؟
چشم مسیح شد به تو گریان برای چه؟...
ای در غمت صحایف پیشین گریسته
ظلمی چنین بر اشرف انسان برای چه؟
📝 #محمدسعید_میرزایی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#امام_حسین علیهالسلام
#دیر_راهب
#غزل
🔹عطر مسیحا🔹
راه گم کردی که از دیر نصاری سر در آوردی
یا به دنبال مسلمانی در این اطراف میگردی
با سکوتت پاسخم را میدهی هرچند حق داری
خستهای، پیداست قدر چند منزل راه طی کردی
خط به خط پیشانی خونرنگ تو تفسیر صدها زخم
زیر این کوه مصیبت خم به ابرویت نیاوردی
در شهیدستان چشمت میتوان تاریخ غم را دید
من یقین دارم که با یحیی در این غمنامه همدردی
در حضور تو چشیدم لذت پروانه بودن را
نیمهشب تابیدی و بر دیر ظلمت سایه گستردی
شستوشو دادی دل آیینهام را، با نگاهی گرم
مشکل از دل بود میدیدم پر از خاکی پر از گردی
هدیه آوردی برایم هر نفس عطر مسیحا را
با دم توحیدیات در من دمیدی، زندهام کردی
📝 #عباس_همتی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
2. کاش گردی گردم.mp3
10.02M
#روضه
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#استاد #میرزامحمدی
کاش گــردی شــــم و از کرمــــت
بنشیـــنم بـه کـــــنـار حــــــرمـت
کاش چــون ماه،به شبــــهای دراز
داشـتــم با حـــرمــــت راز و نیاز
کاش چــون اشـک ،کنـــارت افـتم
بـه روی خـــــاک مــــزارت افـتم
روی جـانــــها هــمـــه بر تربت تو
سـوز دلـها هـــمـه از غــــــربت تو
غـربت آن نیست که از داغ جـوان
قــد بابا شــود از غصــــه کــــمان
غربت آن نیست که سـر بر سر نی
ره کنــــد با ســــپه دشـــمــن طی
غربت آن نیست که با ضربت سنگ
چهـــره از خــون جبین گـردد رنگ
غربت آن اسـت کـه فـردی مـظلوم
شـــود از کینــه ی همــسر،مسموم
غربــت آن است که بعــد از کُشتن
بارش تـــیـــر بـــبارد بـــه بــدن
تیـــــر باریـــد ز بــــس بر بدنـــت
بدنـــت گــــشــت یکـــی با کفـنت
قلب احمــد که برایـــت خــون بود
بـه هــــمـه مـــردم عـــالم فـــرمود
روز محـــشـــر کــه هــــمه گریانند
اشــک ریــزانِ حســــن خـــندانند
#حاج_غلامرضا_سازگار
#بیست_و_هشتم_صفر
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................