ما غصّه دار داغ پیغمبریم ۲ همدم سوز و آه و چشم تریم ۲ ذکر عالم همه/ تسلیت فاطمه ۲ ای مادرِ نسل امامت دخت نبی ،سرت سلامت یارسول الله..... تا به ابد داغ رسول خدا  ۲   زنده بُوَد در دلِ ارض و سَما ۲ جاری اشکِ همه/ یا ابا الفاطمه رفتی و حق تو ادا شد به دخترت ظلم وجفا شد یارسول الله..... http://eitaa.com/zakerin1401

فن بیان هنگام سخنرانی یا مداحی، به افرادی که واکنش نشان می‌دهند، توجه کنید. اگر احساس می‌کنید با مخاطب ارتباط مؤثر برقرار نکرده‌اید، ممکن است اعصاب‌تان تحت فشار قرار بگیرد و وقتی افرادی را می‌بینید که کاملا بی‌علاقه به‌نظر می‌رسند، این فشار به‌طرز قابل ملاحظه‌ای زیاد می‌شود. به‌طور معمول می‌توانید به جمعیت نگاه کنید و افرادی را که به صحبت‌های شما واکنش نشان می‌دهند، مثلا موقعی که نکاتی را بیان می‌کنید سر تکان می‌دهند، پیدا کنید. اینکه بدانید عده‌ای نظر شما را تأیید می‌کنند، حس اعتماد زیادی به‌وجود می‌آورد. هرچه بیشتر بر این افراد تمرکز کنید، اعتمادبه‌نفس‌تان بیشتر می‌شود و هرچه اعتمادبه‌نفس‌تان بیشتر شود، توجه افراد بیشتری را جذب می‌کنید. تاجایی‌که می‌بینید کل جمعیت با صحبت‌های شما سر تکان می‌دهند و بر لبه‌ی صندلی نشسته و به هر کلمه‌ی شما واکنش نشان می‌دهند. این صحنه ناگهان فشار را از روی اعصاب شما برمی‌دارد و حس خوبی👌 به شما منتقل می‌کند. http://eitaa.com/zakerin1401

#آخر_صفر_شور دو ماهه که دائما میگم از ارباب بی کفن میگم دو ماهه حسین حسین گفتم امشب رو حسن حسن میگم حسن ضربان دل مست من مجنونه حسن شده ذکر لب هر عاشق دیوونه حسن همون اسمه که خود فاطمه دوس داره حسن شده اسمی که دو عالم داره می خونه حسن می خونم باز دلا شیدا میشه چشا دریا میشه گره ها وا میشه گدا آقا میشه کرم معنا میشه لا کریم الا حسن ........ مدویون حسن حسن هستم دل بر این حسن حسن بستم با حُسنِ حَسَن دلم میره با ذکر حسن حسن مستم حس تب و تاب دل بی تاب و پریشونه حسن حال و روز دل مارو آره می دونه حسن توی عالم همه کاره اس همه می دونن حسن مثه دریا مثه ابره مثه بارونه با یه گوشه چشمش به مرده جون داده دلو سامون داده دل مجنون داده به ما بارون داده هم آب و نون داده لا کریم الا حسن http://telegram.me/meykhaneh1

سبک شعر بالا http://eitaa.com/zakerin1401

#وداع_با_محرم_صفر_شور ماه محرم و صفر تموم شه نوکری ما که تموم نمیشه قشنگی زندگیم اینه ارباب نوکر خونوادتم همیشه نون و نمک سفرتو خوردم   حسین جان میبخشی منو؟  آبرو بردم. حسین جان بعد این همه روضه شنیدن حسین جان شرمندم اقا   اگه نمردم    حسین جان حلالم کن اگه توی روضه کم گذاشتم حلالم کن اگه خیری واسه تو نداشتم حسین ارباب من .. یه عمره که به عشق تو اسیرم به نیت فرج تو روضه میرم شبای اخری میدونم اقا مزدمو از امام رضا میگیرم دل تنگه برا پنجره فولاد.    رضا جان با عشق تو شد خونمون آباد.  رضا جان بودم اربعین به یاد لطفت.  . رضا جان تا به گنبدش چشم من افتاد   رضا جان دوست دارم همه جا از خوبی تو گفتم دوست دارم نزا از چشم شما بیفتم #حسین_فتحی http://eitaa.com/zakerin1401

سبک شعر بالا http://eitaa.com/zakerin1401

هوای کوی تو کردم کمی قدم بزنم سری به کوچه ی گمگشته ی دلم بزنم اگر اجازه دهد رحمت امام رءوف قدم به عرش خدا در زمین،(حرم)بزنم بخوانم اذن دخول و به اشک شوق وصال دخیل گریه بر آن گنبد و علم بزنم اگر چه غرق نیازم ولی اجازه بده دم از سفارش و حاجات مادرم بزنم نگفته حاجت ما را همیشه میدانی چگونه پس سخن از مشکل و غمم بزنم؟ پلی ز مغرب دلها به مشرق حرمت برای فیض وصال ابالکرم بزنم خدا کند که همیشه سرم به پای شما میان سجده، نفسهای آخرم بزنم #مهدی_احتشامی کتاب فصل عاشقی telegram.me/meykhaneh1 http://eitaa.com/zakerin1401

عکس گنبد میدرخشد بین چشمان ترم سوی مشهد، با دلی رنجور،گندم میبرم من هدایت گشته ام سوی صراط المستقیم (اهدنا)دیگر نمیخواهد نمازم در حرم مرقدت را جای آجر با دل ما ساختند از ازل پابند عشق و خانه زاد این درم بیقرارم،راه می افتم به دور شهر عشق در رواق و پای حوض و انقلاب و کوثرم درطواف صحن گوهرشاد و ایوان طلا میرسانم السلام و اشکهای مادرم آمدم ای شاه را میخوانم و در سیل اشک فارغ از دنیای خویشم گوییا کور و کرم من کجا؟ لبخند خادمها و زوارت کجا؟ بنده ی آلوده در صحن شما شد محترم نا امید از خانه لطفت، گدایی برنگشت پرکن از صهبای عشق سینه سوزت،ساغرم ای پناه بی پناهان، دستهایم را بگیر پیش ازآنکه درجوانی،رد شود آب از سرم #مهدی_احتشامی کتاب فصل عاشقی http://eitaa.com/zakerin1401

عبادت شب و روزم، اقامه ی آه است گدای کوی محبت، حواله بر شاه است نه من! که زایرخورشید گنبدش،ماه است مسافران حریمش، همیشه در راه است *به هر دلی که شکسته، رضا دوا دارد* *هوای کار مرا حضرت رضا دارد* ............................................. خوشابه حج فقیران! طواف مشهد توست صفاومروه ی من،دررواق و مرقد توست نگاه مشرق و مغرب، بسوی گنبد توست تودست باز خدایی، زمانه در ید توست *دلم بهانه ی دیدار کربلا دارد* *هوای کار مرا حضرت رضا دارد* ............................................. برای نذر کبوتر، خرید دانه کنم به کنج بام حرم، رفته،آشیانه کنم میان اینهمه آرامش و صفای ضمیر برای گریه، به هر شیوه ای بهانه کنم *قدم،قدم، حرمش لذت و صفا دارد *هوای کار مرا حضرت رضا دارد* ............................................. کسیکه که لطف تو دیده، دگر کجا برود؟ به شوق روی رضا آید و رضا برود به سایه ی کرم ورحمت خدا برود بزودی از حرمت سوی کربلا برود * به زایر حرمت، مادرت دعا دارد* *هوای کار مرا حضرت رضا دارد* #مهدی_احتشامی کتاب فصل عاشقی http://eitaa.com/zakerin1401

شاعری بیقرار و سرگردان بین صحن و رواق ها حیران/ دردهایش خمیرمایه ی شعر واژه هایی که از تو دارد جان/ حجِ عشق و طواف دور ضریح دردِعشقی که مانده بی درمان/ درخراسان، صفا تجلی کرد ازخراسان شروع شد ایران/ مرقدت را بجای آجر و سنگ ساختی با قلوبِ مشتاقان/ گریه بی اختیار می بارد یک حرم هست و اینهمه گریان/ احتیاجی به ناله کردن نیست که خبر دارد از گدا، سلطان/ گوشه صحن جامع رضوی همصدا با تلاوت قران/ شاعری دیده شاعری دیگر شعرخواندن،شروع شد ای جان/ راه رفتیم و در دلِ سرما چای خوردیم و در دلِ باران/ گرم صحبت ز اشتیاقِ رضا شعرهای قشنگ و بی پایان/ خیره در چشمِ هم، غزل خواندیم حرفهای دلِ گنهکاران/ وقت رفتن رسید، دلتنگیم قولِ وصلی دوباره در دلمان/ مهدی احتشامی کتاب فصل عاشقی http://eitaa.com/zakerin1401