57691_1398615135346_613063.mp3
707K
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سنگین
▪️زمزمه نوحه شب هفتم محرم
میان گهواره،تشنه و بیتاب است
غنچه ی نشکفته به حسرت آب است
لبش ترک خورده،اصغر بی شیرم
پریده رنگ او،شبیه مهتاب است
وای علی اصغر...
عموی او رفته،همره مشک آب
دل علی آرام،رفته کمی درخواب
علقمه نزدیک است،چرا نیامد او
اصغر معصومم،دگر نخواهد آب
وای علی اصغر...
ز بی کسی خود،حرفی مزن بابا
مرده مگر اصغر،که تو شدی تنها
مرا ببر میدان،شش ماه سربازم
راه سعادت را،به روی من بگشا
وای علی اصغر...
سپیدی زیرِ، گلوی او را دید
حرمله با تیرش،گل حسین را چید
دلخوشی بابا،این گل شش ماهه
پرپر شد اما بر،روی پدر خندید
وای علی اصغر...
رباب در خیمه،منتظر اصغر
حسین در میدان،درمانده ومضطر
خدا چه سازم من،چسان روم خیمه
به مادرش گویم،گلش شده پرپر
وای علی اصغر...
✍اسماعیل تقوایی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
65344_1399520095515_4635209.mp3
4.73M
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#زمزمه #واحد #سنگین
▪️زمزمه و نوحه شب هفتم محرم
بخواب عزیز من
رو دست من گلم
مادر دووم بیار
آروم بگیر یکم
علی علی علی
من بمیرم / ترک ترک شده لبات
من بمیرم / داره میلرزه دست و پات
برای گریه کردنت
رمق نمونده تو چشات
لای لای علی لای لای علی...
برده امونم و
گریه ی هر شبت
موندم چکار کنم
پایین بیاد تبت
علی علی علی
من و ببخش / من و حلال کن پسرم
من و ببخش / شرمندتم خیلی زیاد
تشنه شیری میدونم
کاری ازم بر نمیاد
لای لای علی لای لای علی...
✍رضا رسولی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
314.7K
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#واحد #سه_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
▪️نوحه شب هفتم محرم
ای تمام لشگرم،ای علی اصغرم
بهرقربانی تو را،سوی میدان می برم
برتو می نازم که تو شش ماهه سرباز منی
من سرافراز تو هستم تو سرافراز منی
آخرین یارم علی، من تو را دارم علی...
چشم خود را بازکن، راز دل ابراز کن
بر سر دوش پدر، پر بزن پرواز کن
غنچه ی خندان من از روی بی رنگت بگو
جان بابا هر چه می خواهد دل تنگت بگو
آخرین یارم علی، من تو را دارم علی...
نوش من سجاده و، خون تو آب وضو
باید از این خون دهم، روی خود را شستشو
یا بشور روی پدر را با سرشت دیده ات
یا تبسم کن برایم با لب خشکیده ات
آخرین یارم علی، من تو را دارم علی...
طوطی پر بسته ام، کودک دل خسته ام
گوش کن تا بشنوی، گریه ی آهسته ام
چشم خود را بر دو چشم نیمه بازت دوختم
از تلظی های تو آتش گرفتم سوختم
آخرین یارم علی، من تو را دارم علی...
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
409.5K
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#واحد #تک_ضرب #سه_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
▪️نوحه شب هفتم محرم
پاره پاره شد حنجر اصغر
داغ او بنشست بر دل مادر
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
هم تلظی کرد هم تکلم کرد
تا نگریم من او تبسم کرد
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
طفل عطشانم از نفس افتاد
آخرین یارم تشنه لب جان داد
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
با چه حالی در خیمه برگردم
از دل زینب با خبر گردم
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
شد ز خون گلگون ماه روی او
تا که تیر آمد بر گلوی او
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
من دلم دارد آه عالمگیر
او جدا از تن شد سرش با تیر
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
در حرم طفلان بی قرار او
می کشد مادر انتظار او
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
آخرین یار باوفای من
گشته قربانی در منای من
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
با چه دل راه خیمه را پویم
چه جوابی بر مادرش گویم
این گل باغ خدایی
روی دستم شد فدایی
ای علی جان ای علی جان...
✍محمد نعیمی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#دودمه
▪️دودمه شب هفتم محرم
1⃣
طفل چون نامش علی شد اصغرش هم اکبر است
در شجاعت حیدر است، در شجاعت حیدر است
گرچه باشد شیرخواره ، شیر مرد لشگر است
در شجاعت حیدر است، در شجاعت حیدر است
2⃣
خنده بر روی پدر زد یعنی ای مولای من
غم مخور بابای من، غم مخور بابای من
می شود آغوش زهرا بعد از این مأوای من
غم مخور بابای من، غم مخور بابای من
3⃣
ای تمام بود و هستم بر روی دستم بخواب
وای بر حال رباب، وای بر حال رباب
آرزو دارم ببینی ای علی جان خواب آب
وای بر حال رباب، وای بر حال رباب
4⃣
نوه ی آخر شاهنشه خیبر شکنم
یل ششماهه منم، یل ششماهه منم
مادرم بسته دو دستم که قيامت نکنم
یل ششماهه منم، یل ششماهه منم
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
43419_1397625113542_417459.mp3
511.6K
#شب_هفتم_محرم
#حضرتعلیاصغر_عزاداری
#دم #تک_ضرب
▪️نوحه شب هفتم محرم
آماده ام آماده ی جهادم
در راه تو سر را به کف نهادم
بابا ببر میدان
سرباز شش ماهه
بابای مظلومم...
هل من معینت را که من شنیدم
از بین گهواره برون پریدم
بابا مشو غمگین
اصغر شود یارت
بابای مظلومم...
ای حرمله تیر خودت کمان گیر
آماده ی رزمم مکن تو تاخیر
سرباز میدانم
بر کف بود جانم
بابای مظلومم...
سیراب از خون گلوی خویشم
جانم شده بابا فدای کیشم
جان در رهت دادم
مسرور و دلشادم
بابای مظلومم...
ای اصغرم رفتی و دل کبابم
از بهر تو شرمنده ی ربابم
رویی ندارم تا
بر خیمه بر گردم
شش ماهه ی پرپر
بابا علی اصغر
بابای مظلومم...
✍اسماعیل تقوایی
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
شب هفتم رسیده میبینی
بازماصغر به گریه افتاده
توی خیمه کنارِ گهواره
بهگمونم رباب جون داده
بازم انگار، مادری تشنه
روضه ی شیرخواره میخونه
خالیه آسمون آغوشش
از شبِ گاهواره میخونه
«میدونی چی میگه؟»
لا لالا گلم لالاعلی اصغرم لالا
کودکش روحسین با خود برد
رفته شاید با آب برگرده
شاید این دفعه با لبِ سیراب
شیر خوارِ رباب برگرده
شاید این دفعه حرمله دستش
وقت پرتاب تیرها بِبُرِه
شایدم تیر، پرت شه اما
به علی اصغر حسین نخوره
شاید این دفعه روی دست حسین
اصغرم دست و پا نزنه
واسه یک قطره آب الهی که
یه پدر رو به دشمنا نزنه
کاش میشد؛ ولی نشد که نشد
باز هم تیر با شتاب آمد
باز دست حسین پُرخون شد
غم سراغ دلِ رباب اومد
مونده حیرون دوباره ارباب و
باز نگاهش به پهنه ی دشته
یه قدم سمت خیمه اومده و
دو قدم سمت دشت برگشته
*همه دیدنداین بچه رو زیر عبا پنهان کرده یه قدم میره سمت خیمه ها یه قدم برمی گرده ..خدا نیاره برا کسی بچه اش رو دستش جونبده..خدا میدونه اون لحظه چقدر سخته..بچه توبغلت جون داده، نمی تونی برگردی خونه ات، میگی الان مادرش چشم به راهه......*
تا نبینه رباب اصغر رو
طفل رو داخل عبا برده
مُتَحَیِّر حسین از صحرا
پشت اون خیمه سَر درآورده
*یه مرتبه دیدن ابی عبدالله پشت خیمه ها رو زمین نشست. با نوک خنجر یه قبر کوچولو آماده کرد تا اومد این بچه رو تو خاک بذاره..یه مرتبه دید یکی داره میگه ،حسین صبر کن، بذار یه بار دیگه بچه ام رو ببینم .....ای حسین .....
«صَلَی اللّهُ عَلَیْکَ یا مَظْلوم یا أَبا عَبدِاللّه»
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
AudioCutter_narimani_shab7_1401.mp3
7.39M
|..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
#شب_هفتم_محرم
شب هفتم شیر آوردن نذر اون که شیر نخورده
چرا اینقدربی قرارین بچه اتون که تیرنخورده
مجلس زنونه امشب روضه رو بهتر میفهمه
حرف مادر عزادار رو فقط مادر میفهمه
بری از هرکی بپرسی میگه باورم نمیشه
بچه ی شیرخواره رو لب تشنه کشتندمگه میشه؟؟
به خدا تصورش هم دل ما رو می سوزونه
بچه آب بخواد و بابا نتونه آب برسونه
ولی کربلا چه کردندغم ما رو زنده کردند
پسر از تشنگی جون داد پدر و شرمنده کردند
حرفِ إن ترحمونی جون ِآدمو می گیره
هی میگفت آبش بدید یا آبشم ندید
می میره
یه دفعه صدایی اومد علی اصغر یه تکون خورد
خون گرفت صورت شاه و تیر رو دید به استخون خورد
اون طرف رباب تو خیمه دنبال خبر می گرده
این طرف حسین با گریه هی میره هی برمیگرده
بچه رو داد دست زینب
روضه رو سر بسته گفته
*بچه تیرخورد تنهاکسی که می تونست به ابی عبدالله کمک کنه فقط زینب بود این بچه تیرخورده سر آویزونه برد پشت خیمه زنها...*
بچه روداد دست زینب روضه روسربسته گفته
زینبم مراقبت کن یه موقع سرش نیفته
نمی خوام رباب ببینه خواهرم دل بی قرارم
بچه امو محکم بگیرش تیر رو میخوام در بیارم
یاد اون ساعتی افتاد که توی مدینه مردن
وقتی از سینه ی مادر میخ و با هم می کشیدن
*بدجور حسین مستأصل شده بود. میگن عمه سادات تو مصیبتهایی که تو زندگیش دو جا کم آورد چشماشو بست...یکی اون لحظه ای بود که با ابی عبدالله اومد پشت خیمه که وقتی امام حسین گفت: محکم بگیر علی رو، فهمید میخواد تیر رو دراره یهو چشماشو بست هول کرد.. خیلی ترسید چون دید امام حسینم به نفس نفس افتاده...
یه جام اون موقعی بود که دید نامرد لگد به در خونه میزد.. صداش تو صدا گم بود هی میگفت جلوتر نیا..*
«تو که می سوختی محسن عجب آغوش گرمی داشت
از این غم هیچکس مثل رباب آتش نمی گرفت»
یا باب الحوائج یاعلی اصغر...لالای لالای لالای لالا لالایی لالایی..لالای لالای لالای لالا لالایی لالایی..
یکم آروم گریه کنید علیم خوابیده
خنده رو لباشه مگه چه خوابی دیده
خواب دیده برگشته عموش
خواب دیده خوب شده گلوش
خواب دیده روی صورتش
بارون چکیده
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
1_11280473083.mp3
38.77M
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
#نوحه_حضرت_علی_اصغر_ع
#شب_هفتم_محرم
جز خدا من به عمرم به کسی رو نزدم
هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند
روی دستم پسر محتضرم را کشتند
حرمله خیر نبینی گل من نورس بود
چیدنش تیر نمی خواست نسیمی بس بود
«سیدتی یا رباب....»
روی این دستم تنش، برروی این دستم سرش
آه بفرستم خدا نعش ر ابرای مادرش
*رباب داره میبینه خواهر و برادر رفتن پشت خیمه، خانم زینب دید ابی عبدالله داره با غلاف خاکها رو کنار میزنه بچه رو با احترام گرفت گذاشت درون خاک... عمه ی سادات دید امام حسین هی خیره خیره داره نگاه میکنه ..گفت: حسین جان خاک رو بریز راحتمون کن الان بچه ها می ریزند پشت خیمه، صدا زد. خواهرم نمی تونم.. آخه هنوز داره لباش می خنده چه جوری خاک بریزم رو صورت این بچه..؟
حسین جان خدا رو شکر خاک رو ریختی رباب رو راحت کردی.. اما یک ساعت نگذشت دیدن حرمله نیزه اشو بلند میکنه رفت پشت خیمه هی نیزه رو تو خاک میزنه یه وقت عمه ی سادات گفت: رباب صورتتو برگردون..میخوام بگم رباب! غارت که تموم شد عمه ی سادات زن و بچه ها روجمع کرد یه گوشه یه وقت دیدن اسبا دارن رفت و آمد میکنند..خانم زینب دید یه خانمی هی خودشو زیر دست و پای اسبا میندازه...
من که همه رو جمع کردم، نگاه کرد دید ربابه، رباب بیا کنار زیر دست و پای اسبا می میری... گفت: خانم میخوام یه جور زیر دست و پای اسبا برم.. این اسبا گرد و غبار میکنند می ترسم بچه ام از زیر خاک بیرون بیاد.. ببین یه مادرچه با معرفته حاضره زیر دست و پای اسب بره تلف بشه بمیره اما بچه ی مرده اش از زیرخاک بیرون نیفته
اما عصر عاشورا واویلتا عصر عاشورا دیدند یه بدن و با نیزه بلند کردن..*
دیدم با نیزه تنت رو از زمین بلند کرد
جلو چشام بگو بخند کرد
به حلقومت یه نیزه بند کرد
رگاتو دیدم یه عده نابلد بریدند
چقدر سرت رو بد بریدند
*فقط برا یه شهید از عالم بالا تسلیت گفتن ...دیدند حسین فاطمه خودشو باخته..آرام باش حسین جان این بچه رو میبرند بهشت شیرش میدن..*
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................
1_11280902139.mp3
22.29M
#نوحه_حضرت_علی_اصغر_ع
..............................................
🎙 آموزش تخصصی مداحی🎙
http://eitaa.com/zakerin1401
..............................................