eitaa logo
ذاکرین حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها
1.7هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
10.4هزار ویدیو
2هزار فایل
به عشق چهارده نور مقدس و خانم حضرت اُمُ البَنین سلام الله علیها ❤️ کلاس تخصصی مداحی حضرت اُمُ البَنین (س) ارتباط با مدیر👇 @th_taghizadeh آدرس کانال : https://eitaa.com/zakerinehomolbanins http://mtaghizade.blogfa.com
مشاهده در ایتا
دانلود
کعبۀ اهل ولاست صحن و سرای رضا شهر خـراسان بُوَد کـرب و بلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست هر که در اینجا کـند گـریه برای رضا کـیـسـت پـنـاه همه جـز پـسر فـاطـمـه؟ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سـر دسـتـش بـرنـد هدیه برای خـدا ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا نـغـمـۀ قـدّوسـیـان بـود بـه آمـیـن بـلـنـد حیف که خاموش شد صوت دعای رضا یاد کند گر دَمی ز آن جگرِ چاک چاک خون جگر جوشد از خشت طلای رضا از در بـاب الجـواد مـی شنـوم دم به دم یــا ابــتــای پــســر، وا ولــدای رضــا بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم بـاز دلـم در وطـن کـرده هـوای رضـا گر بـرود در جـنان یا برود در جحـیـم بـر لبِ میـثم بُـوَد مـدح و ثـنـای رضـا 👉
یاعلی بنشین کنارم، یاریِ آلام کن سینۀ سنگین من را با حسین آرام کن غصه ها دارم به سینه، دردها دارم به دل با حسن تسکین دلم را زین همه آلام کن دخترم را بعدِ من داغِ فراوان میرسد یاریِ تنها طرفدارت در این ایام کن محسنت را می‌کشند و همسرت را می‌زنند صبر کن، با تیغِ صبرت نصرتِ اسلام کن ریسمان بستند بر دستت اگر نامردمان خویش را با غربت و مظلومیت همگام کن چونکه دیدی، دشمنان صحبت ز بیعت میکنند با قیامِ فاطمه اسلام را اکرام کن چون که دیدی، فاطمه صحبت ز نفرین میکند قلب او را با فَرازی از اَذان آرام کن چونکه دیدی، دینِ حق باقی بماند با سکوت زود بر خانه نشینیِ خودت اقدام کن آری از روز غدیر این نقشه ها مشهود بود لیک با تدبیر، اهل فتنه را ناکام کن غیرِ زهرا و یتیمانم نداری هیچ یار بعد از این، پرهیز حتی از همه اَقوام کن برخی از اصحاب، بر من تهمتِ هذیان زنند بعدها با خطبه اَت، تبیینِ این اِبهام کن ناریان را از کنار بسترِ من دور ساز نوریان را همنشینِ من در این فرجام کن روح و ریحان مرا بنشان کنارم یاعلی با شمیمِ او مرا سوی جنان اعزام کن عَن قَریب اهل نفاق، آتش به بیتت میکِشند لاجرَم یاسِ کبودت را برون از دام کن میرود این شعله ها تا خیمه های کربلا گریه از حالا برای غارتِ ایتام کن میزند بر نیزه ها، رأس حسینم را سنان تا ابد لعنت بر آن جلادِ خون آشام کن عصمتم را معجر از سر می‌برد کوفیِ پَست اشکِ خون بر زینبم جاری ز داغِ شام کن 👉
خاتم الانبیاء رسول خدا  كه جهانش هزار باد فدا   كرد اعلام بر سر منبر  به خلائق ز اصغر و اكبر كه من ای مسلمین نیك خصال  دیدم آزارها به بیست و سه سال 🔹پیغمبر وقتی كه از مسیر همیشگی ش می رفت ، هر روز یه یهودی خاكستر رو سرش می ریخت،یه روز داره می ره، دید رفیق هر روزه نیست،در خونش و زد،خانم خونه در و باز كرد تعجب كرد،شما! اینجا چی می خواید پیغمبر متبسم بود،فرمود دیدم رفیق هر روزم نیومده،خاكستر رو سرم نریخته،گفتم یا مریضه برم عیادتش  ،یا سفره،اگر مشكلی داره،من برا خانوادش مشكلُ حل كنم گفت آقا صبر كن آمد پیش شوهرش گفت بلند شو ببین كی امده،همون كه هر روز خاكستر رو سرش می ریختی.. ▪️اینا دو ماه برای پاره های تن پیغمبر گریه كردند، دو ماه نه یه عمر،ایناه خدا بچه كه بهشون میده می گردند،تو اسمای بچه های پیغمبر، ببینند كدوم اسمو بگذارم. طرف به خود اُمد حالا چه كنم،زنه گفت بذار بیا بالینت بسه دیگه ،پیغمبر با لبخند اُمد 🔸 یا رسول الله بالین منم میای؟ میشه نیاد، ما هر گناهی كه كردیم، خاكستر به آینه قرآن كه نریختیم،لبخند زد،رفیق دیدم امروز نیومدی دلم هواتو كرد،گفتم یا مریضی یا سفر رفتی. ▪️یهودیه یه نگاه كردگفت:اشهدان لا اله الا الله،و انك رسول الله،سرش تو دامن پیغمبر بود جون داد،ببین چه جوری خدا یه نفرُ مفتی می آمرزه،تو دامن پیغمبر، جون داد رفت بهشت كار پیغمبر اینه، كار حجت ش هم همینه اون مرد زیدی مذهب بود چهار تا پسر داشت شیعه اثی عشری،داوزده امامی یه روز گفت:اگه شما راست می گید امام زمانی دارید:بیاد منو شفا بده،منم بشم دوازده امامی،یه دل شب داد زد،بچه ها بیاید،سید شما مولاتون،آقاتون، بچه ها آمدندچی شده بابا، بخدا آقاتون اُمد،منو شفا داد گفت حرف این بچه هاتو گوش كن،آقا جان شما به یه چشم به هم زدن آدم درست می كنید،من یه عمر دارم میام،یه بار یه نگاه كن،دو سه روز دیگه این سیاهی ها رو جمع می كنند،یابن الحسن از نو مسلمانم كن،بیا بالینم،بگم اشهدانك حجةالله  كرده ام روز و شب حمایت تان سنگ خوردم پی هدایت تان ▪️اُحد وقتی فاطمه سلام الله علیها رسید دید داره، از لب مبارك بابا خون می ریزه،حسیر آتش زد با خاكستر حسیر زخم بابا رو التیام بخشید،جلو خون ریزی رو گرفت،وقتی پیغمبر رو سنگباران می كردند، خدیجه سلام الله علیها می اُمد جلوی سنگ ها ، سپر بلای پیغمبر می شد،سنگ ها رو به جان می خرید، یعنی زهرا جان زینب جان یاد بگیرید.  ساحرم خوانده اید و جادوگر  بر سرم ریختید خاكستر گاه كردید سنگبارانم گه شكستید دُر دندانم مثل من از منافق و كفّار هیچ پیغمبری ندید آزار حال چون می روم از این دنیا اجر و مزدی نخواستم از شما جز كه با عترتم مودت تان حرمت و طاعت و محبت تان دو امـانت مـراست بین شما طاعت از این دو هست دین شما این دو از امر داور منان یكی عترت بود یكی قرآن این دو باهم چو این دو انگشتند تا ابد متصل به یك مشتند كافر است آن كسی كه در اقرار یكی از این دو را كند انكار چون پیمبر ز دار دنیا رفت روح او در بهشت اعلی رفت جمـع گشتند امـت اسـلام تا به زهرا دهند یک انعـام رو سوی بیت کبریا کردند جـای گل، بار هیزم آوردند گُل شـان شعلـه‌های آذر بود حـرمتِ دختـرِ پیمبر بـود دختر وحی را به خانه زدند بـر تــن وحی تازیانه زدند اولیـن اجـر مصطفی این بود حمله بـر بیت آل یاسین بود اجـر دوم نـصیب مـولا شد کشتـه در صبحِ شامِ احیا شد آنکه عمری چو شمع می‌شد آب رُخش از خون سر گرفت خضاب فـرق بشْکسته و دل صد چاک مثـل زهرا شبانه رفت به خاک اجـر سـوم رسیـد بـر حسنش تیربـاران شـد از جفـا بـدنش ▪️از این جا رو می خوام از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها بخونم، دیگه امروز جون به لب زهرا سلام الله علیها رسید،بالین بابا،دیگه داشت،دق می كرد،خدانكه یه خانم باردار براش مصائب سنگین پیش بیاد،اینقدر این ماه صفر زهرا سلام الله علیها بالین پیغمبر گریه كرده،اینقدر بالین بابا ناله زده و اشك ریخته،یا بقیة الله، یه وقت دید یكی در زد اَمد پشت در تو كی هستی،عرضه داشت یه عرب هستم،اُمدم دیدن پیغمبر،فرمود حال بابام وخیمه،امروز ملاقاتی نداریم،رفت ساعتی دیگه دق الباب، همون پیرمرد خانم اجازه بدید بیام بالین پیغمبر.. ▪️ فرمود تو رو خدا برو،بابام هیچ حالش خوب نیست داره به خودش می پیچه،بار سوم كه آمد،پیغمبر فاطمه رو صدا زد،دخترم این ملك الموته از احدی اجازه نمی گیره، از تو اجازه می گیره،فاطمه جان برات حرمت قائله،چی شد ، من دارم مدح می گم،آخ یه عده ریختند در خانه، یا بقیة الله، تو خودت دیگه هر چی روضه بلدی بخون... 😭 ملك الموت مزن شعله به زخم جگرم وایِ من گر تو مدارا نكنی با پدرم یه سئوال آی گریه کنا: آیا سكینه هم بالای گودی از این حرفا زده یا نه؟..
▪️امشب شب رحلت پیغبره، سفره، سفره پیغمبره اما می خوام از پیغمبر اجازه بگیرم، روضه حسینشُ بخونم. پیغمبری كه سلمان می گه: ندیدم یه بار پیغمبر حسینُ ببینه و گریه نكنه،می گه تو اوج شادی داشت لبخند می زد،صورتش پر از شور و شعف و شادی بود تا نگاش به حسینش می افتاد، اشك از گوشه چشمش جاری می شد. ▪️پیغمبر بالای منبر داره خطبه می خونه،پیغمبری كه اجازه نداد حسینُ از روی سینه ش جدا كنند،اون پیغمبری كه دم آخر هی زیر گلوشُ بوسه زد،پیغمبری كه همه وجودش پر شده از عشق حسینِ ▪️پیغمبری كه گفت: حسین منی و انا من حسین،اون پیغمبری كه حسین، جاش رو دوشش بود،بالا منبر داشت خطبه می خوند،یه مرتبه دیدند،نگاه پیغمبر چرخید به طرف در مسجد،شوق و شور توو چهره پیغمبر نمایان شد،دیدند بغلش و وا كرد همه دیدند حسین داره می دوه،می خواد بیاد تو بغل پیغمبر،قرار بگیره،حواسش تو صورت پیغمبره،پاش گرفت به حصیر كنار ستون مسجد، جلو پیغمبر باصورت افتاد رو زمین،پیغمبر خطبه شو قطع كرد،سراسیمه از بالا منبر اومد پایین، رو زمین نشت، لباسای حسین رو  درآورد، هی بوسه می زنه، عزیزم طوریت نشد بابا،جایی از بدنت درد نگرفت، جایت زخم نشد.. گفتند: یا رسول الله  ما حسینُ بلند می كردیم ، شما خطبه تونو ادامه می دادید. پیغمبر فرمود: خاموش، وقتی حسینم رو زمین افتاد، دیدم عرش خدا به لرزه افتاد،آسمونیا می گن یا رسول الله پاشو،آسمونی ها طاقت ندارن حسین زمین بیفته... ▪️جان....رحمت خدا به این ناله ت،روضه پیغمبر و می خوای بشنوی من روضه پیغمبر و اینجور بلدم، جور دیگه ای بلد نیستم،من میگم روضه پیغمبر این دو بیته:  نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید آااای حسین...
قدِ رعنایِ رسول الله آخر سر شکست پایه هایِ عرش ازین داغِ درد آور شکست رحمةٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست ▪️کم ما برای پیغمبر گریه کردیم،خدایا این شبا چشمایِ ما رو گریان قرار بده مثه چشمانِ فاطمه … بالا سرِ باباش نشسته بود،با دستمالی عرقِ پیشانی بابا رو پاک می کرد جز علی و چند تن دور و برش یاری نبود در اُحد تنها شد و دندان او آخر شکست فتنۀ آن دو یهودی عاقبت کاری شد و … زهر آتش زد به جان او ، دلِ دختر شکست گوشه ای از شهر غوغایِ سقیفه شد بلند جسم او جان داشت اما حرمتِ منبر شکست خواست پیغمبر بگوید باز هم حق با علی است مردکی پرخاش کرد و قلبِ پیغمبر شکست ▪️فرمود یه کاغذ و قلم بیارید بنویسم،راه رو گم نکنید … دومی صدا زد «ان الرَجُل لِیَهجُر» استغفرالله ؛ گفت پیغمبر داره هذیان میگه …😭 بال خود را بست و سوی عرش اعلی پر کشید سخت تنها شد امیرالمؤمنین ، حیدر شکست بعد پیغمبر شرر بر خانۀ عصمت زدند در میانِ غربت این شهر نیلوفر شکست در میان دود و آتش با لگد بر در زدند در شکست و سر شکست و حرمتِ مادر شکست بار شیشه دارد این بانو ، کمی آرام تر پشت در اصلاً چه شد؟آیینه سرتاسر شکست پیش چشمانِ ولی الله زهرا را زدند پیش همسایه غرورِ فاتح خیبر شکست
🏴 مسمومیت امام حسن طبق روایات بسیاری که در کتاب‌های شیعه و سنی وجود دارد، معاویة بن ابی سفیان سمّی را برای جعده دختر اشعث بن قیس، همان منافقی که در تمام حوادث زمان امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نقش اساسی داشت، فرستاد و به او وعده داد که اگر امام حسن را به شهادت برسانی، تو را به ازدواج پسرم یزید درمی‌آورم. جعده نیز دستور معاویه را اجرا کرد و آن حضرت را در حالی که روزه داشت و برای افطار به خانه آمده بود، با زهری که معاویه فرستاده بود به شهادت رساند. 🔹قبل از ورود به اصل بحث و آوردن مدارک مطلب فوق، لازم است که به صورت مختصر درباره جایگاه و مقام امام مجتبی (علیه‌السّلام) و نیز حکم دشمنی با آن حضرت را از دیدگاه رسول خدا بیان کنیم. 🔹امام حسن محبوب خدا و رسول خدا : امام مجتبی سبط اکبر رسول خدا مقام و منزلت عظیمی در نزد پیام آور خدا داشت؛ به‌طوری که آن حضرت نوه عزیزش را بر دوش می‌گرفت و می‌فرمود: خدایا من او را دوست دارم، تو نیز او را دوست داشته باش. 🔸بخاری و مسلم در صحیح شان می‌نویسد: اخبرنی عَدِیٌّ قال سمعت الْبَرَاءَ رضی الله عنه قال رایت النبی وَالْحَسَنُ بن عَلِیٍّ علی عَاتِقِهِ یقول اللهم انی اُحِبُّهُ فَاَحِبَّهُ. براء می‌گوید: رسول خدا را دیدم در حالی که حسن بن علی روی دوشش بود و می‌فرمود: خدایا من او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست داشته باش. 🔹روایات مشابهی از اسامة بن زید و ابوهریره نیز در همان ابواب بخاری و مسلم نقل شده است. ❇️ دشمنی با امام حسن، دشمنی با خدا و رسول خدا از طرف دیگر اهل‌سنت با سند صحیح نقل کرده‌اند که دشمنی با امام مجتبی، دشمنی با رسول خداست. 🔹 ابن حبان در صحیح خود می‌نویسد: حَدَّثَنَا مَالِکُ بْنُ اِِسْمَاعِیلَ عَنْ اَسْبَاطِ بْنِ نَصْرٍ عَنِ السُّدِّیِّ عَنْ صُبَیْحٍ مَوْلَی اُمِّ سَلَمَةَ عَنْ زَیْدِ بْنِ اَرْقَمَ اَنّ النَّبِیَّ قَالَ لِفَاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ وسلم لِمَنْ سَالَمَکُمْ. از زید بن ارقم نقل شده است که رسول خدا خطاب به فاطمه، حسن و حسین فرمود: من با کسی دشمنی می‌کنم که با شما دشمنی کند و با کسی سازش می‌کنم که با شما سازش کند. 🔹حاکم نیشابوری نیز در المستدرک می‌نویسد: اخبرنا احمد بن جعفر القطیعی ثنا عبدالله بن احمد بن حنبل حدثنی ابی ثنا تلید بن سلیمان ثنا ابو الجحاف عن ابی حازم عن ابی هریرة رضی الله عنه قال نظر النبی الی علی وفاطمة والحسن والحسین فقال انا حرب لمن حاربکم وسلم لمن سالمکم هذا حدیث حسن من حدیث ابی عبدالله احمد بن حنبل عن تلید بن سلیمان فانی لم اجد له روایة غیرها وله شاهد عن زید بن ارقم. 🔹از ابوهریره نقل شده است که رسول خدا به علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم‌السّلام) نگاه کرد و فرمود: من با کسی دشمنی می‌کنم که با شما دشمنی کند و با کسی سازش می‌کنم که با شما سازش کند. 🔹شمس‌الدین ذهبی در سیر اعلام النبلاء می‌نویسد: احمد بن حنبل حدثنا تلید بن سلیمان حدثنا ابو الجحاف عن ابی حازم عن ابی هریرة نظر النبی الی علی وفاطمة والحسن والحسین فقال: انا حرب لمن حاربکم سلم لمن سالمکم. رواه الحاکم فی المستدرک وفیه من طریق ابان بن تغلب عن ابی بشر عن ابی نضرة عن ابی سعید قال رسول الله لا یبغضنا اهل البیت احد الا ادخله الله النار. 🔹احمد بن حنبل به سند خود از ابوهریره نقل کرده است که رسول خدا به علی، فاطمه، حسن و حسین نگاه کرد و فرمود: من با کسی دشمنی می‌کنم که با شما دشمنی کند و با کسی سازش می‌کنم که با شما سازش کند. 🔸این روایت را حاکم در مستدرک خود نقل کرده و در این کتاب حاکم از طریق ابان بن تغلب از ابی بشر... نقل شده است که رسول خدا فرمود: کسی با ما اهل بیت دشمنی نمی‌کند، مگر این که خداوند او را داخل آتش جهنم خواهد کرد. ✅ پس طبق روایات، دشمنی و جنگ با اهل بیت (علیهم‌السّلام) که امام مجتبی (علیه‌السّلام) نیز به تصریح روایات اهل‌سنت، قطعاً جزء آن‌ها است، جنگ و دشمنی با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است.
یه آرزو مونده تو سینه اللّهم الرزقنا مدینه چه حرمی داره حسین ولی حسن آقام حرم نداره چه گنبدی داره حسین ولی بقیع همش گرد و غباره ای آسمون ببار آقام حرم نداره ای دل نگیر قرار آقام حرم نداره خونه میخوام چیکار آقام حرم نداره ارباب دلنوازم ان شاءالله اگه بدی اجازم ان شاءالله اینقدر زنده بمونم ان شاءالله برات حرم بسازم ان شاءالله یه آرزو مونده تو سینه اللّهم الرزقنا مدینه یه کربلا داره حسین ولی حسن بقیع تاریک و تاره چه ضریحی داره حسین ولی حسن سنگ قبر هم نداره میگم به عالمین آقام حرم نداره تو بین الحرمین آقام حرم نداره به این امام حسین آقام حرم نداره بقیع قدم بذاریم ان شاءالله پا تو حرم بذاریم ان شاءالله رو قبر اُمِ عباس ان شاءالله بریم علم بذاریم ان شاءالله یه آرزو مونده تو سینه اللّهم الرزقنا مدینه چه شلوغه باب الحسین ولی بقیع امشب زائر نداره ولی داره میاد حسین تا مادرش فاطمه رو بیاره خاک عالم سرم داداش حرم نداره شبیه مادرم داداش حرم نداره همه دارن حرم داداش حرم نداره هر تپش دلم شی ان شاءالله یه روز بی درد و غم شی ان شاءالله با دعای تو مهدی بیاد و تو هم صاحب حرم شی ان شاءالله یه آرزو مونده تو سینه اللّهم الرزقنا مدینه