.
#زمزمه
#فاطمیه
#بستر_بیماری
#زبانحال_مولا
عزیز زخمیِ من میشه نری ز پیشم
بی تو من اون علیِ همیشگی نمیشم
اگه بمونی من از چشاتو جون می گیرم
اگه بری با یاد مهربونیت می میرم
هوای گریه دارم با یاد غربت تو
هیچ وقت نمیره از یاد زخمای صورت تو
کی دیده محرمی از عزیزش رو بگیره
یه خانوم جوونی دس به پهلو بگیره
خمیده می گرفتی پهلو با دست زخمی
جبیره می گرفتی وضو با دست زخمی
جراحتهای سیلی رو صورتت زیاده
امروز دیدم توو کوچه مغیره خیلی شاده
وقتی که می گرفتی اشک منو با زحمت
سوختگیا رو دیدم مونده به روی دستت
فراموشم نمیشه به خاطرم چه دیدی
با زخم باز مسمار دنبال من دویدی
قلاف و تازیانه امون تو بریدن
با خون دست و بازوت تو کوچه خط کشیدن
من بمیرم برای اون قلب بی قرارت
چند روز دیگه قرار بود محسن باشه کنارت
#حسن_کردی✍
.👇
(قصیده در مدح حضرت زهرا)
#################
بخوانم من ز قرآن مدح کوثر
به شأن فاطمه زهرای اطهر
چه بانویی رضیه بوده حورا
بود خیرالنساء هستی دنیا
و نام دیگرش مظلومه زهرا
صدیقه طاهره کوثر چه والا
تمام هستی و عالم فدایش
بدو داده کرامت بس خدایش
چه بانویی شکوه است وجلالت
شفیع ِ ما همه روز قیامت
سپر بر مرتضی حامی شوهر
به دشمن گشته هر جا او برابر
بگویم از کمال و دانش او
ز علم و معرفت از بینش او
حکیمه عالمه دنیای غیرت
نبی فطرت عفیفه نیک سیرت
وِرا خادم بود مریم صفورا
کنارش هاجر و همراه حوا
دو فرزندش بود دُر گرانی
شبیر است و شُبر فخر جهانی
بود دُخت نبی مادر به عالم
تمام هستی و جان پیمبر
چه بانویی بود الگوی ایمان
خدا گفته مقامش را به قرآن
نزاده مادر گیتی چو زهرا
همی شمس و قمر باشد به دنیا
بود بدرُ الدجی نور هدایت
تمام ریشهاش اصل ولایت
به عالم بی نظیراست وهُمام است
و احسانش به عالم او تمام است
صدف دنیا و او دُر گران است
حجابش را ببین چتر جهان است
قیامت را قیامت میکند او
ز ما حتماً شفاعت میکند او
به عالم شهره باشد در نجابت
گرفته چادر از نامش صلابت
به دانش کنز مخفی چون علی بود
به خُلق وخوی خوش مثل نبی بود
شریک کوثر و همپای حیدر
برای عالمی گردیده مادر
جهان را از همه اولا و بهتر
به بخشش از همه بالاتر و سر
چومولایش علی هم شهرعلم است
صبور و صابر و او اصل حِلم است
خدایش فاطمه را فاطمه گفت
در این عالم درُ یکدانهای سُفت
همین ظاهر همین مُظهر ز حق بود
که دنیا بر دعایش مستحق بود
و زهرا رحمتُ لِلعالمین است
تو گویی خود امیرالمومنین است
در احسان و کرم باشد سرآمد
به امداد محبان او درآید
ز حق علم جهان را او بیاموخت
چو پروانه به پای حیدرش سوخت
ندید کامی به دنیا در جوانی
شهیده گشته و قبرش نهانی
چه گویم من ز کوچه درب وآتش
خبیثی پست و ملعون بسته راهش
فدک بوده بهانه بغض حیدر
چنین بود و زده سیلی به مادر
دریغا دست حیدر را خدا بست
به امر حق علی یک گوشه بنشست
الهی دشمنانش خوار گردند
پریشان روزگار و زار گردند
الهی مهدی زهرا بیاید
به یاری سوی مادر او شتابد
بگیرد انتقام دشمنش را
دل شیعه نماید شاد هرجا
خداوندا به حق نام مادر
به حق فاطمه زهرای اطهر
گره از کار مردم باز فرما
به حق مرتضی ساقی کوثر
کنون مدحش به شعر بیقرار است
عنایت باشد و بس افتخار است
#################
بیقرار اصفهانی
755.2K
زمینه دشتی وداع زینب با مادر
فلک دیدی چه آوردی به روزم
زدی آتش به جانم تا بسوزم
تومادر را گرفتی از من آخر
جفا کردی تو بر اولاد حیدر
منم زینب پریشانم تو کردی
قرارم برده گریانم تو کردی
غم مادر شده اینک نصیبم
خداوندا در این دنیا غریبم
ببین مادر سیه شد روزگارم
غریبم من غریبم ( بیقرارم)
بیقرار اصفهانی
بنال ای نی
بِنال ای دل که غم دارم به سینه
بِنال ای نی که دنیا بس غمینه
بنال ای نی علی تنهای تنهاست
که اشک مرتضی مانند دریاست
بنال ای نی بود شام غریبان
به سوگ فاطمه عالم پریشان
بنال ای نی که زینب شد پریشان
تمام اهل عالم گشته گریان
بِنال ای دل که دنیا بس سیاهه
دگر این زندگی بر ما تباهه
بِنال ای نی که روزم شام تاره
دلم خون و دو چشمم اشکباره
بِنال ای دل که جانم رفته از دست
بِنال ای دل توانم رفته از دست
بِنال ای نی بهارم شد زمستان
بنال ای دل خزان گشته گلستان
بِنال ای نی که من طاقت ندارم
پریشانم خدایا (بیقرارم)
بیقرار اصفهانی
بنال ای نی
بِنال ای دل که غم دارم به سینه
بِنال ای نی که دنیا بس غمینه
بنال ای نی علی تنهای تنهاست
که اشک مرتضی مانند دریاست
بنال ای نی بود شام غریبان
به سوگ فاطمه عالم پریشان
بنال ای نی که زینب شد پریشان
تمام اهل عالم گشته گریان
بِنال ای دل که دنیا بس سیاهه
دگر این زندگی بر ما تباهه
بِنال ای نی که روزم شام تاره
دلم خون و دو چشمم اشکباره
بِنال ای دل که جانم رفته از دست
بِنال ای دل توانم رفته از دست
بِنال ای نی بهارم شد زمستان
بنال ای دل خزان گشته گلستان
بِنال ای نی که من طاقت ندارم
پریشانم خدایا (بیقرارم)
بیقرار اصفهانی
1_15292472241.mp3
2.02M
زمینه دشتی وداع زینب با مادر
فلک دیدی چه آوردی به روزم
زدی آتش به جانم تا بسوزم
تومادر را گرفتی از من آخر
جفا کردی تو بر اولاد حیدر
منم زینب پریشانم تو کردی
قرارم برده گریانم تو کردی
غم مادر شده اینک نصیبم
خداوندا در این دنیا غریبم
ببین مادر سیه شد روزگارم
غریبم من غریبم ( بیقرارم)
بیقرار اصفهانی